منصور امان
صافی گُلپایگانی؛ آغاز ماجرا
به موُازات کورس خطرناک آقای خامنه ای و همدستان نظامی و امنیتی اش در بُحران هسته ای، شکاف در حاکمیت ج.ا بر سر آن ژرفش می یابد. با انتقاد بی پیشینه آیت الله صافی گُلپایگانی، یک مُلای بانُفوذ از این رویکرد، جبهه بندیهای داخلی گرد سیاست خارجی به جُنبش درآمده و فشُرده تر گردیده. وی از “وضعیت اقتصادی و مُشکلات مردُم” ابراز نگرانی کرده و در مقام راه حل، خواهان پایان “قهر با بسیاری از کشورها” شده است.
هر سه محور نقد آقای صافی گُلپایگانی، حساس ترین نُقاط ضعف باند حاکم را هدف گرفته و هنگامی ابراز می شود که باند یاد شده به شدت زیر فشارهای داخلی و خارجی قرار دارد. او به این ترتیب به چالشی که آقای خامنه ای گمان می کرد با یکدست سازی قُدرت حُقوقی بر آن چیره شده، جان تازه ای بخشیده که به گونه بالقوه می تواند سرفصل تازه ای برای آن بگشاید. از این رو، شگفت آور نیست که ابواب جمعی وی به منظور خفه کردن بحث در ابتدای شکل گیری، با دستپاچگی به آیت الله مُنتقد هُجوم برده و تلاش کردند با بستن فضا، مانع باز شدن سر کلاف شوند.
حمله همه جانبه سُخنگویان غیر رسمی باند حاکم به مرجع “خودی” بیش از آنکه بیانگر سُلطه بر شرایط و اقتدار باشد، از جایگاه به شدت آسیب پذیری حکایت می کند که حتی اشاره ضمنی به تَرَکهایش موجودیت آن را به خطر می اندازد. سازواره لرزانی که آقای خامنه ای و همدستانش با قطع عُضو سرهم بندی کرده اند، در مُحاصره اعتراضها و خیزشهای اجتماعی، بُحران خارجی و ورشکستگی اقتصادی، تاب ایستادگی در برابر حتی یک نسیم مُلایم از جانب مُوافق را نیز ندارد.
جالب اینجاست که جناحهای رقیب باند ولی فقیه، انتقاد آیت الله صافی را در طبقه بندی “استقلال حوزه” جای داده و حملات به آن را یورش به چنین امری می دانند. واقعیت اما این است که آیت الله صافی هرگز مُستقل نبوده و یکی از مُروجان و مُجریان با سابقه دولت دینی به شُمار می آید. او از جُمله مراجع حُکومتی است که تلاش می کنند حوزه و مراکز دینی را یکسره به خدمت “نظام اسلامی” در آورند.
به همین گونه ابراز نگرانی او برای “مُشکلات مردُم” پایه واقعی ندارد. آقای صافی گُلپایگانی از سرکوب مردُم مُعترض در سالهای ۸۸ و ۸۹ حمایت کرد و زمانی که “مردُم” در دی ۹۶ و آبان ۹۸ برای ابراز “مُشکلات” خود به خیابان آمدند و به خون کشیده شدند، واکُنش جُز سُکوت رضایت آمیز نداشت. آقای صافی با دیگر عوامل موثر “مُشکلات مردُم” مانند فساد حُکومتی، غارت ثروت و داراییهای ملی، بی لیاقتی حاکمان و استبداد دینی مُشکلی ندارد و در “نقد” آنها به سُخن درنمی آید. او با سیاست خارجی باند حاکم زاویه دارد، چون از یکطرف “نظام اسلامی” را در خطر از “پایین” می بیند و از طرف دیگر آن را اهرُم انحصارگری رُقبا در “بالا” می داند.
ابتکار سیاسی آقای صافی در چارچوب رقابت باندهای حُکومتی قرار دارد و نه بیشتر! اقدام پُرسروصدای او نخُستین نشانه جدی از تحرُک جناح میانه حُکومت است که تشدید بُحران خارجی و ناتوانی گُماشتگان آقای خامنه ای در مُدیریت پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن را فُرصتی برای تجدید سازمان ارزیابی می کند. آقای صافی تنها سُخنگوی این جناح در روزها و ماه های آینده باقی نخواهد ماند، همچنانکه دایره سرکوب جناح رقیب به حملات رسانه ای محدود نخواهد شد. ترکیب این دو فاکتور و تراکُم مُشکلات حل نشده داخلی و خارجی، پایه لرزانی که رژیم ولایت فقیه روی آن کِز کرده را سُست تر می کند.