۸۰ تا ۹۰ درصد مردم در ایران قدرت مصرف ندارند



خبرگزاری ایلنا در گزارشی نوشت: مولفه‌های مختلفی بر پیکره‌ی اقتصاد می‌نشینند، تا گذران زندگی را برای انسان‌ها، تسهیل کنند. اشتغال یکی از مولفه‌های وابسته به این پیکره است. اگر اجزای داخلی اقتصاد خوب کار کنند، اشتغال کامل شکل می‌گیرد و نرخ بیکاری به پایین‌ترین میزان خود می‌رسد اما اگر این پیکره دچار عفونت شود، مشاغل بسته به شدت آسیب‌دیدگی، آرام آرام یا به یکباره فرو می‌ریزند و دولت‌ها را دچار بحران می‌کنند. به همین دلیل، دولت‌ها برنامه‌هایی را برای دست یافتن به اشتغال کامل با جلوگیری از دخالت دستوری در بازارها و نرخ‌گذاری، بستن گریزگاه‌های فرار سرمایه و تسهیل قوانین سرمایه‌گذاری ترتیب می‌دهند. با این حال کشورهایی وجود دارند که بازارها را با هدف مدیریت سیاسی اوضاع، کنترل نرخ اسمی تورم، مدیریت جریان نقدینگی و… در کنترل خود می‌گیرند و توام با آن، گلوگاه‌های فساد یا هدررفت منابع را رها می‌کنند. از طرفی توجهی به وضعیت نیروی کار نشان نمی‌دهند و اشتغال و معیشت آن‌ها را درگیرِ الگوهای اقتصادی هزینه‌زا و بی‌سرانجام می‌کنند. ایران هم یکی از کشورهایی است که از گذشته، درگیر چنین وضعیتی بوده و دولت‌ها نتوانستند متناسب با ظرفیت‌های زیرساختی زمانه خود (متناسب با میزان جمعیت کشور) در آن شغل ایجاد کنند و منابع را با پرهیز از رانتجویی و دخالت در بازارها به نفع جریان‌های صاحب قدرت، مدیریت کنند.

ارقام نشان می‌دهند که اقتصاد ایران با سرعت زیادی در حال فاصله گرفتن از مکانیسم‌های اقتصادیِ «خودتنظیم‌گر» برای تامین معاش مردم است. بعضی معتقدند که ماهیت «اقتصاد‌سیاسی» ایران به گونه‌ای سازمان یافته است، که اقتصاد را از علم تامین نیازهای نامحدود به علم توزیع سیاسیِ منابع به جهت رفع امیال جماعت متصل به قدرت تبدیل کرده است.

احسان سلطانی (اقتصاددان) می گوید: به نظر می‌رسد که دولت‌ها در مورد شکاف بین بخش‌‌های نام برده، خود را به فراموشکاری زده‌اند. این شکاف همه چیز را می‌بلعد. حتی اگر پول به بخش‌های دارای ظرفیت استخدام نیرو تزریق شود، بلافاصله در دارایی‌ها و بخش مالی قرار می‌‌گیرد. زمانی می‌توانیم به آینده‌ی اشتغال امیدوار باشیم که قیمت‌هایی که به صورت دستوری و تحمیلی بالا نروند. شبه ثروتی که با نرخ‌های غیرواقعی شکل گرفته، توسط دولت‌ها محافظت می‌‌شود. زمانی که ثروت اقلیت ۳ درصدی که برای کسب آن زحمت نکشیده‌ و سرمایه‌گذاری نکرده‌ را افزایش دهند، ۹۷ درصد دیگر فقیرتر می‌شوند؛ یعنی شغل پیشکش! این جامعه نمی‌تواند حرکت کند و قفل شده است. ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم قدرت مصرف خود را از دست داده‌اند. می‌خواهید تولید کنید که چه کسی از آن مصرف کند؟! در نتیجه مسئله اصلی شکاف بین بخش مالی و بخش حقیقی است و ناترازی بخش مولد و غیرمولد است. هنر می‌کنند که مواد خام اولیه، آب، سوخت، برق و… را با یارانه‌های سنگین و «مفت و مجانی» به یکسری بنگاه می‌دهند!