نوشته حامد اسماعیلیون در ایندیپندنت فارسی
دادگاه مردمی آبان این روزها در لندن دایر شده است و همه ما صدای شاهدان این جنایات وحشتناک را میشنویم. صدای مادران، پدران، خواهران و برادران. ابتدا باید از کسانی که این دادگاه مردمی را برقرار کردند تشکر کرد.
درست است که احکام این دادگاه ضمانت اجرایی ندارد و افکار عمومی را هدف گرفته است اما قطعا نزد خانوادهها ارزشمند و حیاتیست. جایی که سخنانشان شنیده میشود، جایی که ابعاد هولآور این جنایت سیستماتیک و یکپارچه آشکار میشود، جایی که دست کم بخشی از دنیا فرصت میکند بفهمد که سرزمین ایران، فقط سرزمین کوههای زیبا و تاریخ کهن و شالهای رنگی و غذاهای لذیذ نیست. که ایران سرزمینیست گروگان گرفته شده، به دست راهزنان و جنایتکارانی که نه مشق سیاست کردهاند نه از اخلاق و انسانیت بهرهای بردهاند.
دادگاه مردمی آبان اولین است اما آخرین نخواهد بود. خانوادههای پرواز هم در انتظار چنین دادگاهی هستند، منتها انجمن خانوادهها تصمیمگیری درباره آن را به تاخیر انداخته است چون هنوز کورسوی امیدی وجود دارد که دادگاهی با ضمانتهای اجرایی چه در بعد بینالمللی چه در بعد دادگاههای کیفری داخلی در خارج از ایران، به جنایت پیاس ۷۵۲ رسیدگی کند و احکامی قابل اجرا صادر شود.
سفر برای یافتن حقیقت و اجرای عدالت، سفری جانکاه و طاقتفرساست. در هر گوشه این جادهی طولانی سنگلاخی وجود دارد و ناامیدی میتواند دادخواهان را از پا دربیاورد. اصرار و پیگیری و حفظ انگیزه بخشی از ماجراست. مبارزه با فراموشی بخشی از ماجراست. روشن شدن دقیق وقایع، آشکار شدن نامهای دخیل در انجام جنایت بخشی از ماجراست. و تلنگر زدن به وجدان خفته جمعی و متوقف کردن چرخه خشونتِ نظامی فاسد و آدمکش علیه مردمش هدف نهاییست. آنگاه شاید بشود آرامشی برای خانوادههای سوگوار آرزو کرد.