ویژگی مهمتر آن نحوه برخورد رسمی با آن بود که متفاوت از گذشته است و این نوید را میداد که برخلاف همیشه که تنش و درگیری پایانبخش این اعتراضات باشد، از طریق گفتگو و تفاهم، ولو موقتی به سرانجام برسد. ویژگی دیگر آن چشمانداز محیطی آن در محلی خارج از ابنیه شهری، روی رودخانهای خشک و با پسزمینه یک اثر باستانی کشور است و ترکیب معترضین هم از اقشار سنتی و مذهبی و با میانگین سنی بالاتر از جوان بودند. ولی پایان این اعتراضات از دو سو تغییر جهت داد.
اول با آتشزده شدن چادرها و تنش مقدماتی در پایان ماجرا و سپس انتقال آن به داخل شهر و حضور معترضین جدید و جوان با شعارها و رفتارهای کاملا متفاوت و از سوی دیگر و تحولی مهمتر، برخورد خشن میان دو طرف و بازتاب این برخوردها میان جامعه و مردم است که اثرات سوئی بر روند یک هفته گذشته گذاشت.
نکته اصلی ماجرا این است که نگاه رسمی در مواجهه با این بخش از اعتراضات معتقد است که در این مرحله از اعتراضات دستهای بیگانه و خارج از کشور وجود دارد و برای این ادعا نیز شواهد یا ادعاهایی را طرح میکنند. بنده درصدد نفی این ادعا نیستم و معتقدم که نیاز چندانی هم به ارایه شاهد و ادعا نیست، زیرا هر نیروی خارجی اعم از ایرانیان خارج کشور یا حکومتهای مخالف ایران این کار را انجام خواهند داد و نیازی به جستوجو برای شاهد نیست، چون این کار جزو طبیعت گفتاری و رفتاری آنان است.
پس مساله چیست؟ آیا با ذکر اینکه خارجیها تحریک میکنند مجوز هر گونه برخوردی وجود دارد؟ اتفاقا اینگونه برخورد و نتایج آن که در فیلمهای گوناگونی دیده میشود، خواست همان خارجیها است. بنابراین باید از افتادن در چنین دامی پرهیز کرد. بهطور قطع این نحوه برخورد مستقیم ممکن است حاضران را زودتر پراکنده کند، ولی مگر همهچیز در زودتر پراکنده شدن خلاصه میشود؟ اقدامات پلیسی و امنیتی در مقابله با اعتراضات نباید به گونهای باشد که کینه و نفرت را تشدید کند.
در این میان یک نکته بسیار مهم دیگر نیز وجود دارد. اصرار سیاستهای رسمی در پیوند دادن اعتراضات مشابه به دستهای خارجی، شاید برای اقناع عدهای یا توجیه برخی رفتارها اثرگذاری موقت داشته باشد، ولی در عین حال نگاه مردم را به خارج سوق میدهد، زیرا معترضین را هم به این نتیجه خواهد رساند که راهحل در خارج است، چون سیاست رسمی نیز دارد آنها را به آن سوی آب منتسب میکند.