شکوه میرزادگی
یک آئین شیعی دیگر و یک آش خوش رنگ و بو به فهرست «میراث ملی آخوندها» افزوده شد.
روز گذشته قائم مقام وزیر میراث فرهنگی حکومت اسلامی اعلام کرد که: «دو اثر ملی تازه به فهرست میراث فرهنگی ناملموس افزوده شد: مهارت پختن آش ترش و آیین عقیقه
آش ترش را که حتما خیلی ها خورده اند و می دانند چیست و آیین عقیقه هم از این حدیث شیعی گرفته شده است که : «روز نهم شعبان پیامبر اسلام در هفتمین روز تولد امام حسین ، دو گوسفند را عقیقه {قربانی} کرد»
همیشه و حتی قبل از انقلاب که «روحانیون شیعه» قدر و منزلتی داشتند، مردمان در شوخی ها و جوک هایشان دو نسبت را به آن ها می دادند، «پول پرستی و شکم بارگی». مثلا می گفتند: جیب های عبای آخوندها آنقدر گشاد است که پرشدنی نیست ، و یا: هیچ کسی نمی تواند سر سفره در بلعیدن غذا با آخوند رقابت کند. انقلاب اسلامی نشان داد که این گفته ها فقط شوخی هم نبوده است زیرا این جماعت حتی وقتی که حکومت کشوری ثروتمند و با فرهنگ را تصاحب کرده اند، و انواع و اقسام امکانات را دارند باز چشم و دلشان دنبال پول و شکم است. کار به جایی رسیده که حتی وقتی می خواهند اثری را در فهرست میراث ملی ایرانیان به ثبت برسانند، دنبال چیزهایی هستند که درش پول و شکم حرف اول را بزند. آن ها بهترین و با ارزش ترین میراث فرهنگی و تاریخی فیزیکی ایران را به «امان خدا»یشان رها کرده، و تا بخواهید امامزاده و مسجد و حسینیه و غیره را در فهرست میراث فرهنگی و تاریخی ملی به ثبت می رسانند و در مرمت و نوسازی و توسعه اش کوشش می کنند. درست جاهایی که مستقیم و غیر مستقیم جیب شان را پر می کند. یعنی هم به خیال خودشان پایه های حکومت اسلامی شان را استوار می کند و هم پول های گنده نفت را برایشان می آورد، و افزون برآن پول هایی را به جیب آخوندهای دست دوم و سوم طرفدارانشان نیز سرازیر می کند. چرا که هیچ کسی تا به حال نرفته که سکه ای در تخت جمشید و تیسفون و میدان نقش جهان و یا حتی آرامگاه کوروش بیندازد. اما مردمان ساده ی بدبختی که حتی نان ندارند بخورند، مرتب برای امامزاده ها و حسینه ها نذر می کنند و آخرین سکه های جیب شان را در آنجاها می ریزند تا آخر هر روز و یا هفته آخوندها جمع آوری اش کنند؛ امامزاده هایی که هیچ کدام شان واقعی نیستند.(حتی در چارچوب باورهایی که خود شیعیان دارند)
در ارتباط با میراث فرهنگی غیرملموس یا غیر فیزیکی مثل نوروز و یلدا و مهرگان و سده و انواع و اقسام آیین ها و جشن های زیبای ایرانی، این جماعت به زور و فشار مردمان فرهنگ دوست و سازمان یونسکو حاضر شده اند که نوروز و یلدا را به ثبت ملی برسانند و سعی می کنند بقیه ی میراث ناملموس ایرانیان را با ممنوع کردن برگزاری آن ها از یادها ببرند. برای جا انداختن آثار مذهبی، نام میراث غیرملموس یا غیرفیزیکی* را به غلط «میراث معنوی» ترجمه کرده اند که بتوانند مراسمی چون عاشورای حسینی و اربعین و تعزیه و انواع روضه های مختلف را زیر نام آیین های ملی به ثبت برسانند و یا تا دلشان بخواهد «مهارت پختن» شیرینی ها و غذاهای مختلف دلخواهشان را در فهرست میراث ناملموس ملی بگنجانند.
در واقع اکنون همان شوخی های مردمان قبل از انقلاب واقعیت پیدا کرده و این جماعت جز به جیب و شکم شان به هیچ چیز دیگری اهمیت نمی دهند. ونه تنها میلیون ها انسان را قربانی این دو خواست خودشان کرده اند بلکه «میراث فرهنگی ملی ایرانیان» را هم تبدیل به «میراث ملی آخوندی»کرده اند.