توضیح: نوشته “کشتار عامدانه، دروغ عامدانه” در 26 دیماه 98 و شش روز بعد از اینکه سپاه در 20 دیماه مسئولیت شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین را بعهده گرفت، نوشته شده است. با توجه به اطلاعاتی که طی دو سال گذشته از اهداف سپاه و خامنه ای در کشتار 176 نفر فاش شده و به ویژه مصاحبه اخیر دکتر محسن اسدی لاری و دکتر زهرا مجد، از مقامات سابق وزارت بهداشت رژیم در گفتگو با “تارنمای انصاف نیوز” که می گویند: “ما واقعا به این نتیجه رسیدیم که اینها هواپیما را به عنوان سپر انسانی زدند. خیلی رک بگویم. شاید میخواستند بزنند و بیندازند گردن آمریکا. کما این که این کار را قبلا در اقدامات مشابهی هم انجام داده بودند.” انتشار مجدد این نوشته را مفید دانستیم.
کشتار عامدانه، دروغ عامدانه
رضا مقدم – 26 دیماه 1398
در راستای نزول قدرت رژیم اسلامی در داخل و خارج، ظرف یک هفته (13 دی تا 20 دی) سپاه پاسداران که مهمترین نیروی حافظ رژیم اسلامی است بزرگترین ضربه تاریخ خود را متحمل شد. سپاه، جمعه 13 دی، قاسم سلیمانی، یکی از رهبران مهم خود را از دست داد و روز جمعه 20 دی پس از سه روز تلاش نا موفق برای پنهان کردن علل سقوط هواپیما، به ناچار مسئولیت کشتار 176 نفر را بعهده گرفت و حیثیت خود و فرمانده خود، خامنه ای را بشکل غیر قابل جبرانی از دست داد.
بدلیل ادامه پنهان کاری رژیم اسلامی هنوز تناقضات و سئوالات بدون پاسخ بسیاری در مورد توضیحات سپاه در چگونگی سقوط هواپیمای مسافربری وجود دارد. اما با فرض اینکه رژیم اسلامی در “تله ای” افتاد که خودش برای آمریکا گذاشته بود، بسیاری از سئوالات پاسخ میگیرد.
رژیم اسلامی در نوع انتقام گیری از کشته شدن قاسم سلیمانی محدودیتهای بسیاری داشت. نباید چنان بزرگ می بود که به وجهه ترامپ و آمریکا ضربه بزند و آنها را ناگزیر از تلافی کند. خط قرمز ترامپ که کشته شدن نظامیان آمریکایی بود باید رعایت میشد. در عین حال باید انتظاراتی که خود رژیم برای انتقام گیری خلق کرده بود را برآورده می ساخت تا نشانی از قدرت باشد نه ضعف. منتها معضل اصلی این بود که آمریکا، رژیم اسلامی، مردم ایران و منطقه معیار واحدی برای ارزیابی از “انتقام گیری مناسب” نداشتند. آنچه از نظر رژیم “انتقام گیری مناسب” بود می توانست از نظر آمریکا بسیار بزرگتر از آن باشد که از اقدام تلافی جویانه صرف نظر کند. لذا سپاه و خامنه ای نیاز به سپر دفاعی بازدارنده در مقابل حمله موشکی و یا بمباران تلافی جویانه احتمالی آمریکا داشتند. به همین دلیل خامنه ای که شخصا بر عملیات حمله موشکی به پایگاههای آمریکا نظارت داشت به همراه سپاه حریم هوایی ایران را جنگی اعلام نکردند تا تردد هواپیماهای مسافربری سپر دفاعی بازدارنده در مقابل اقدام احتمالی تلافی جویانه آمریکا باشد. بعلاوه و مهمتر اینکه یک “تله جنایتکارانه” هم برای حمله احتمالی آمریکا طرح کردند تا چنانچه ترامپ با موشک کروز به ایران حمله کرد، سپاه یک هواپیمای مسافربری را ساقط کند و آنرا به گردن آمریکا بیاندازد. اما رژیم اسلامی در “تله ای” افتاد که خود برای آمریکا گذاشته بود.
ترامپ که با پیغام رژیم اسلامی توسط عراق از قبل از حمله مطلع بود، همراه با شورای امنیت ملی که رهبران کنگره و سنا هم در جریان بودند، برخورد موشکها به پایگاههای آمریکا و خسارات را همان شب بررسی کردند و نیازی به تلافی نیافتند. ترامپ مصاحبه مطبوعاتی پیش بینی شده اش را هم لغو و توئیت کرد که همه چیز خوب است و وعده داد که فردای آنروز بیانیه بدهد.
برای اجرای “تله” و سادگی در پاک کردن هر نوع ردی، سپاه یک واحد ویژه پدافند بطور جداگانه و مستقل از شبکه دایمی پدافند ضد هوایی تهران در محل مستقر می کند. این واحد پدافند ضدهوایی با کسب خبر حمله موشک کروز، ماموریت خود که شلیک به هواپیمای مسافربری بود را انجام میدهد. بنابراین سئوال این نیست که چرا این واحد پدافند ویژه و بدون ارتباط با شبکه پدافند ضد هوایی نتوانسته هواپیمای مسافربری را از موشک کروز تشخیص دهد. ماموریت وی شلیک به هواپیمای مسافربری و کشتن مسافران بوده تا رژیم اسلامی این آدمکشی را به گردن موشک کروز آمریکا بیاندازد. با “شایعه” حمله آمریکا با موشک کروز، پدافند ضدهوایی هواپیمای مسافربری را منفجر می کند.
با اینکه آمریکا از اقدام تلافی جویانه امتناع میکند اما با “شایعه” حمله آمریکا با موشک کروز، سپاه و خامنه ای در “تله” ای افتادند که برای آمریکا گذاشته بودند. تمام تناقضاتی که رژیم اسلامی در پنهان کردن اقدام عامدانه خود در کشتار 176 نفر روبروست، از همین جاست: کشتار عامدانه و دروغ عامدانه.