روزنامه شرق نوشت: پیرزن از ماشین وانت بهسختی پیاده شد. از تمام چهرهاش با ماسک و چادر مشکی فقط چشمهای کمسویش پشت عینک تهاستکانی پیداست. وارد یکی از مغازههای سنگ مزار فروشی میشود. با دستهای لرزان چادرش را به دندان میگیرد، فیش حقوقیاش را از داخل نایلون بیرنگی بیرون میآورد و به سمت یکی از فروشندهها میرود. برای مزار همسرش سنگ میخواست.
تمام مستمریاش یکمیلیونو 550 هزار تومان بود: «نه اولاد دارم نه شوهر. چند سالی هست که همسرم فوت کرده، حالا وسع و توانم به خرید سنگ قبر برای اون خدابیامرز نمیرسه. حقوق خودشو بعد از مرگش میگیرم اما حتی نمیتونم برای قبرش سنگ بخرم. هر وقت به خوابم میاد ناراحته. همش فکر میکنم از اینکه مزارش بیسنگ مونده ناراحته. آخه خدا بیامرز خیلی آبرودار بود… مادر یه سنگ ارزون میخوام. قسطی برام حساب کنید. ضامن ندارم اما همهجا آقا امام رضا ضامنم بوده. سفارشتونو بهش میکنم…». صاحب مغازه عذرخواهی میکند و پیرزن با فیش حقوقی به مغازه دیگری میرود تا بتواند سنگ مزار ارزانقیمتی را قسطی بخرد… .
طبل کرونا که به صدا درآمد، خیلی از خانوادهها را عزادار کرد. سردر خیلی از خانهها اعلامیه و بنر زدند. اصلا وجود این حجم از بنر و اعلامیههای ترحیم روی در و دیوار شهر بیسابقه بود و هست. هر بار که آمار فوتیها بالا رفت و کرکره مغازهها و برخی مشاغل پایین آمد، کار و کاسبی مشاغل دیگری رونق گرفت. تصور همه این است که بهواسطه افزایش مرگومیرهای دو سال اخیر که کرونا باعثش بود، کسبوکارهای حول محور مرگومیر هم رونق گرفته اما صحبتهای مغازهداران سنگ مزار فروشی در اطراف «بابالرضا» بهشت زهرا که بورس سنگ قبر فروشی است، حکایت دیگری دارد… کاسبها سنگهای ساختهشده را با نظم خاصی چیدهاند. بیرون بعضی مغازهها صدای تراشیدن سنگ میآید. گردوخاک به پا شده. خطاطی، اسم متوفی را روی سنگ مینویسد تا خطکن سنگ را بتراشد. مغازهها خلوت هستند. هر مغازهداری با دیدن خودرویی که توقف میکند، بفرما میزند که سنگ مزارهایش را تبلیغ کند.
مشتریهای شوکه و عاصی!
مغازهداری دانههای تسبیح را بالا و پایین میکند. ماسک به صورت زده و فقط زمزمه ذکرش به گوش میرسد. از کار و کاسبیاش میگوید: «اگر الان در ماه 15 سنگ قبر سفارش میگیرم، سه سال پیش هم همین مقدار سفارش داشتم. درست است که آمار فوتیهای کرونا بالا رفته اما فروش ما بیشتر نشده. همه فکر میکنند که الان کاسبی ما سکه است ولی ما حاضر هستیم برگردیم به دو سال قبل که آمار فوتیها روزانه پایینتر از حالا بود. همان تعدادی که سفارش داشتیم با میل و رغبت بود. مشتریها عزادار بودند اما وقتی پیش ما میآمدند این همه شوکه و عاصی نبودند. حتی میزان سفارشها هم بیشتر بود. الان کسی سر مزار نمیرود و همه میترسند از بهشت زهرا و گورستان، میترسند که از خاک ویروس بلند بشود. به همین خاطر هم کمتر برای خریدن سنگ مزار سراغ ما میآیند. خیلی از ماشینهای گذری که قصد سفارش سنگ قبر دارند، فقط میپرسند که ویروس کرونا از خاک بلند میشود یا نه، ما نمیدانیم چه جوابی بدهیم. مغازههای ما هم درست کنار بهشت زهراست و مردم میترسند که از ماشین هم پیاده بشوند…».
بالارفتن چندین برابر قیمت سنگ موضوع دیگری است که مغازهدارها را با چالشهای فراوانی مواجه کرده است؛ «سفارشهای الان مردم ارزانتر شده، دو سال پیش قیمت سنگ خیلی ارزان بود، سنگ گرانیت را یکمیلیونو 500 تومان میخریدیم الان همین سنگ را باید پنج میلیون تومان از کارخانه بخریم و به مردم با سود بسیار ناچیز بفروشیم. مردم خبر ندارند و اکثریت چند سال پیش ارزان خریدند، الان که قیمت میگیرند و برای امواتشان میخواهند سنگ قبر سفارش دهند، با شنیدن قیمتها، دهانشان از تعجب باز میماند. ما هم میگوییم که تقصیری نداریم. الان حتی مشتریهایی که با ماشین مدلبالا میآیند هم برای سنگ قبر لوکس هزینه نمیکنند و نهایت کمترین هزینه را میدهند اما اوضاع قبل از تورم و گرانیها بهتر بود و حداقل سنگ قبرهای گرانتری فروش میرفت». خرید قسطی سنگ مزار مهمترین نکتهای بود که بسیاری از مغازهداران بورس سنگ قبر به آن اشاره کردند؛ «پارسال شنیده بودیم که مردم نان قسطی میخرند اما هیچوقت فکر نمیکردیم که خرید قسطی به سنگ قبر هم برسد…
از زمان کرونا مراجعه برای سنگ قبر آن هم بهصورت اقساطی زیاد شده است. خیلی از همکاران این راسته هم تجربه دارند و با مشتریهای زیادی برای اقساط مواجه شدهاند. همه ما هم یککلام شدهایم و سنگ قبر قسطی را فقط به دوست و آشنا میدهیم که مطمئن باشیم تسویهحساب میکنند. اگرچه مردم اموات را مدیون پول نمیکنند، اما مثلا سال پیش در اوج کرونا یک مشتری داشتیم که برای مزار مادرش سنگ سفارش داد و خرید قسطی کرد. قسط اول را رساند اما دیگر پیدایش نشد. اطلاعات مادرش در بهشت زهرا ثبت است اما ما دیگر سراغش نرفتیم. همین تجربه باعث شد که قسطی سنگ نفروشیم…».