فیلم؛ گوش کنید به این بانوی هموطن: صدایت در نمی آید..
صدایت در نمی آید، کجا افتاده ای بی جان
دل ِدیوانه، گرگ ِتیرخورده، اسب ِنافرمان
غزالان ِجوان از غُرّشت دیگر نمی ترسند
دُمت بازیچه ی کفتارها شد شیر ِبی دندان!
چه آمد بر سرت در شعله های “دوزخ اما سرد”
چه دیدی “در حیاط ِکوچک پاییز در زندان”
چرا سربازهایت از هراس ِجنگ خشکیدند
چه ماند از تخت و تاجت شهریار ِشهر سنگستان
چرا از خاک مان جز بوته ی حسرت نمی روید
کجای این بیابان گریه کردی ابر ِسرگردان
نبودی هفت گاو چاق، اهل ِشهر را خوردند!
نیا بیرون! کسی چشم انتظارت نیست در کنعان
به زندان می برد؟ باشد! اگر کوریم، باکی نیست
که دارد انتظار ِمردی از آغامحمدخان؟
که دارد انتظار رویش گُل داخل ِسلّول
که دارد انتظار برف، در گرمای تابستان
به یک اندازه بدبختیم! ماه و سال بی معنی ست
چه فرقی می کند اسفند، یا خرداد، یا آبان
. **
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
منوچهر شفایی
منوچهر شفایی بنیانگزار و عضو دائمی هیئت رئیسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که در سال 2000 در شهر برمن آلمان ثبت شده است www.bashariyat.org
موسس و مدیر مسئول ماهنامه و سایت آزادگی از شال 2000
بنیانگزار شبکه مدافعین حقوق بشر در ایران از سال 2002
ورزشکار و شمشیربازی علاوه بر قهرمانی کشور از سالهای 1346 تا 1353 و مقام سومی آسیا 1973 مقام اولی تیمی و سومی انفرادی المپیک آسیائی 1974 و مقام سومی 1991 بازی های آسیایی
متولد تهران بزرگ شده خرمشهر و خوزستان لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران
اینک مقیم و شهروند آلمان
• «من اعتقاد دارم به مجرد اینکه انسان بدنیا می آید حق حیات دارد، بدیهی است که این حقوق ذاتی و اولیه هر انسان است؛ چون می بیند و می شنوند، حق دیدن و شنیدن واقعیت ها را دارد؛ صحبت می کند پس حق نظر دادن و گفتگو دارد؛ فکر می کند، پس حق اندیشیدن و انتخاب رای دارد؛ چون راه می رود حق حرکت دارد، رشد می کند، حق تجلی دارد؛ حق فریاد، گریه و اعتراض دارد و ... اما متاسفانه صاحبان قدرت برای حفظ منافع خود این حقوق را از انسان ها گرفته و با قوانینی که مطابق میل خودشان است آن ها را محدود می کنند.»