یک تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل در تهران گفت: دولت رئیسی علی رغم همه مخالفتها با مذاکره، حالا میبیند که چارهای جز همراهی برای احیای توافق برجام ندارد.
علی بیگدلی، در پاسخ به این سوال که آیا توقف موقت مذاکرات وین و بازگشت مذاکره کنندگان به پایتختها نشان از نزدیک شدن به حصول توافق است، گفت: پیشتر شاید در داخل امیدواریهایی نسبت به نقش روسیه و چین وجود داشت که سفر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به پکن و رئیسی به مسکو نشان داد که جای تکیه بر این دو کشور وجود ندارد، قادر نیستند و میلی هم ندارند که با وجود فشارهای آمریکا و درگیری در دو موضوع تایوان و اوکراین، دروازههای محبتشان را به سمت تهران باز کنند.
وی افزود: اکنون مشخص شده که دولت رئیسی از بسیاری از خواستههای نخست و حداکثری که در ابتدای دور هفتم مطرح کرده بود عقبنشینی کرده، کمااینکه ما پیش از این هم اعلام کرده بودیم که این خواستها محقق نخواهد شد.
آنچه ممکن است مذاکرات را به شکست بکشاند
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی نیز در یادداشتی هشدارآمیز نوشت: قطار مذاکرات وین به آخرین ایستگاه خود نزدیک میشود. آنچه ممکن است مذاکرات را به شکست بکشاند، مقولات فنی مثلِ نوع راستیآزمایی و ارائۀ تضمین و یا بیاعتمادی بین ایران و آمریکا نیست. به نظر من اینها هیچکدام نقش اصلی را در این نمایش بازی نمیکنند.
در واقع موفقیت یا شکست مذاکرات در این مرحله، به میزان قدرت یا ضعف نیروهای سیاسی مخالف احیای برجام در ایران و ایالات متحده بستگی دارد، نیروهایی که خواسته یا ناخواسته منافع مادی و غیرمادی خود را به تداوم شرایط موجود گره زدهاند. از این رو، موفقیت یا ناکامی مذاکرات، معنایی فراتر از جوش خوردن یا نخوردن یک معاملۀ معمول دارد و در حقیقت، وزن نیروهای موافق و مخالفِ حل بحران را در دو سوی معادله به نمایش میگذارد.
شکست احتمالی مذاکرات اما به معنای تداوم شرایط موجود نخواهد بود و اوضاع را به سرعت و شدتی دراماتیک وخیم خواهد کرد. نیروهای مخالف حل بحران در آمریکا شاید از وخامت بیشتر اوضاع سود ببرند، اما در سمت ایران، برای نیروهای سیاسی مشابه، نتیجۀ فاجعهبارش فقط در طولِ چند ماه ظاهر خواهد شد! در هر صورت، لحظۀ حقیقت به زودی فرا میرسد و در پرتو آن سرنوشت کشور ما هم رقم میخورد.