سِسیل دبره، مدیر موزه پاریس پیکاسو میگوید، هیچ یک از این حرفها تازه نیستند و از مرگ او در سال ۱۹۷۳ در کتابها و مقالهها بارها ذکر و تحلیل شدهاند. اما از زمان جنبش “#منهم” (#MeToo) بدین سو، نقل قولهای پیکاسو در دنیای هنر بار دیگر جان گرفتهاند.
به کانال تلگرام دویچه وله فارسی بپیوندید
دبره میافزاید: «این حملات بدون تردید بسیار شدید است، زیرا پیکاسو مشهورترین و محبوبترین چهره هنر مدرن است، بتوارهای که باید نابود شود.»
موزه پاریس پیکاسو نه تنها قصد لاپوشانی این حملات را ندارد، بلکه نمایشگاهی از نقاشان زن برپا کرده؛ نمایشگاهی که برای مثال تابلوی “زن گریان” پیکاسو را در تابلویی از اورلان، نقاش زن فرانسوی به چالش میکشد؛ تابلویی با عنوان “زنانی که میگریند و خشمگیناند”.
موزه همتای بارسلون نیز در ماه مه یک ورکشاپ و یک جلسه بحث گروهی از کارشناسان تاریخ هنر و جامعهشناسان در همین زمینه برگزار خواهد کرد.
این پرسش که آیا بتوان زندگی شخصی پیکاسو را از کار هنریاش تفکیک کرد، مسئلهای است که نوادگان این نقاش پرآوازه را نیز به خود مشغول داشته است.
مارینا پیکاسو، نوه او زمانی درباره زنان پدربزرگش نوشته بود: «او آنها را زیر یوغ حیوانی سکسوالیته خود میانداخت، آنها را رام میکرد، میفریفت، از آنها کام میگرفت و مچاله آنها بر روی بوم نقاشی میانداخت.»
نوه دیگر پیکاسو، اولیویر ویدمایر-پیکاسو، اما در مورد هیولاسازی از پیکاسو هشدار میدهد. پسر “مایا” دختر پیکاسو میگوید، این خطر هست، برای زنانی که به او عشق میورزیدند، هیچ گونه ارادهای قائل نباشیم: «برخی از این زنان سرنوشت خوبی داشتند و برخی دیگر پایان خوبی نداشتند. مسئله بغرنجتر از اینهاست، هیچ زنی همانند دیگری نیست.»
به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید
ویدمایر-پیکاسو میگوید، آثار پیکاسو خود بیانگر این پیچیدگی هستند: «هم آثار پرخشونت را میبینیم و هم آثار لطیف و بسیار نرم. برای آفرینندگی به زنان نیاز داشت و بدون زنان از آفرینش هنری بیبهره بود.»
ویدمایر-پیکاسو اضافه میکند که دو کتاب خود را به پدربزرگش تقدیم کرده؛ کتابهایی که در آنها از “اطرافیان هنوز زنده او پرسوجو و به آرشیو خانوادگی رجوع شده” تا “همه چیز را در جای درست خود قرار دهد”.