کارنامه عبدالوهاب شهیدی از چند جهت در موسیقی ایران قابل اعتنا است.
عبدالوهاب شهیدی؛ مرد آواز و عود
صدای عبدالوهاب شهیدی محدوده مشخصی داشت. خوانندهای بم خوان محسوب میشد اما رنگ صدای او و تازگی شیوه خواندنش در موسیقی کلاسیک ایرانی، او را از دیگران متمایز میکرد.
علاوه بر صدای خاص، دیگر نقش مهم عبدالوهاب شهیدی در موسیقی، سعی در صدادهی ایرانی ساز عود بود که او را به چهرهای بیبدیل تبدیل کرد.
عبدالوهاب شهیدی که فراگیری جدی موسیقی را ابتدا با نواختن ساز سنتور آغاز کرده بود، در مصاحبهای که در سایت عودنوازان ایرانی منتشر شد، گفته بود، با تقلید از شیوه نوازندگی ساز تار سعی داشت تا لهجه عود را ایرانی کند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
تا پیش از شهیدی، ساز عود در موسیقی ایران جدی گرفته نمیشد. اگر هم این ساز در ارکسترها حضور داشت، استفاده از آن به صورت کاملا محدود و همچنان با صدادهی موسیقی عربی یا ترکی بود.
حضور عبدالوهاب شهیدی سبب شد تا عود در اجراهای جدی موسیقی بیش از پیش دیده و شنیده شود، البته در این راه موسیقیدانان دیگری نیز شهیدی را همراهی کرده بودند.
در عودنوازی معاصر ایران که میتوان گفت از دهه ۳۰ خورشیدی آغاز شد، نباید اسامی نوازندگانی مانند منصور نریمان، یوسف کاموسی، محمود رحمانی پور، احمد سیگارچی، نصراله زرین پنجه، اکبر محسنی و حسن منوچهری را فراموش کرد.
حضور پررنگ در سلسله برنامههای گلها
عودنوازی عبدالوهاب شهیدی بنا بر گفته خودش، برای همراهی کردن آوازش بود و به همین دلیل است که شیوه نوازندگی او پیچیده نیست و از این حیث نمیتوان او را جزو نوازندگان پرتکنیک این ساز محسوب کرد، اما بدون شک از جمله پرکارترین نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی است.
عبدالوهاب شهیدی، فرزند میرزا حسن شهیدی ملقب به صدرالاسلام با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه در سلسله برنامههای گلها (گلهای تازه، گلهای رنگارنگ و برگ سبز) از هنرمندانی است که بیشترین اجراها را در کارنامه کاری خود ثبت کرده است.
پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز برخی از آثار قدیمی عبدالوهاب شهیدی بازنشر شدند که از جمله این آثار میتوان به آلبوم “بی تو به سر نمیشود” اشاره کرد.
دو آلبوم دیگری که از او بازنشر شد، در سال ۱۳۸۳ بود. “آثار استاد روحالله خالقی” و “به پاس نیم قرن فعالیت هنری استاد فرامرز پایور” که عبدالوهاب شهیدی نیز در آنها حضور داشت.
آلبوم “راز عود” شهیدی نیز از سلسله آثار جاویدان موسیقی ایران است که میتوان در آن با شیوه عودنوازی او به خوبی آشنا شد.
شهیدی در عین حال جزو اولین خوانندگانی بود که اجراهایی از تصنیف و آواز بر اشعار مولوی در موسیقی ایرانی را باب کردند. تصنیف “بیهمگان به سر شود” او در میان اجراهای متفاوتی که بر این شعر مولوی شده، همچنان جزو کمهمتاهاست.
سکوتی که تا پایان عمر طول کشید
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ حضور عبدالوهاب شهیدی در عرصه موسیقی بسیار کم رنگ شد و دوره شکوفایی او تنها محدود به پیش از انقلاب ماند.
پس از انقلاب با ایجاد محدودیتهای بیشمار برای فعالان عرصه موسیقی در ایران، بسیاری گوشهنشینی پیشه کردند. گروهی از کشور رفتند و عدهای احضار، بازجویی و حتی دستگیر شدند.
عبدالوهاب شهیدی نیز از جمله هنرمندانی بود که پس از انقلاب از سوی دادگاه انقلاب اصفهان به اتهام “ساواکی بودن” به چهار ماه حبس محکوم شد. شهیدی پس از آزادی ایران را ترک کرد و به آمریکا رفت اما در میانه دهه ۱۳۷۰ خورشیدی به ایران بازگشت.
رادیو در دهه ۸۰ برخی آثار او را پخش کرد اما روزنامههای کیهان و جمهوری اسلامی به شدت با این موضوع مخالف کردند و بدین صورت شهیدی تا پایان عمر بیش از چهل سال در سکوت به سر برد.
دوران طلایی “اعتبار موسیقی ایران”
پیش از آن سکوت ۴۰ ساله اما عبدالوهاب شهیدی که متولد شهر میمه بود، یکی از پرآوازهترین نوازندگان و خوانندگان دوره طلایی موسیقی محسوب میشد تا جایی که محمدرضا شجریان به او لقب “اعتبار موسیقی ایران” داده بود.
یکی از ویژگیهای مهم دیگر شهیدی در طول سالهایی که مشغول به فعالیت بود، توجه به مفهوم شعر، درست خواندن و صحیح ادا کردن کلام بود.
نحوه بیان “بهار آمد” در آغاز آواز برنامه گلهای تازه شماره ۷ (بهار آمد، گل نسرین نیاورد) و همچنین لحن پرسشگرانه همراه با حیرت و اندوه شهیدی در ادای پرسشهای این شعر نمونهای بینظیر از بیان شیوای کلام از سوی اوست.
در کتاب پیر پرنیاناندیش، امیرهوشنگ ابتهاج درباره این اجرا گفته است: «شهیدی خیلی مایل بود این شعر من را بخواند. روزی که قرار بود این شعر اجرا شود، جواد معروفی و همایون خرم، آن را همراهی میکردند. همه چیز کاملا بداهه بود. وقتی شهیدی شروع به خواندن کرد، خرم و معروفی تغییر حال دادند و قطعه خیلی سوزناک شد. یک غیر ایرانی واقعا شاید نتواند درک کند، سه موزیسین نیم ساعت بزنند و بخوانند، بدون این که اصلا باهم از قبل قرار گذاشته باشند.»
و یا طرز بیان واژه “عجب” در ابتدای آواز “مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد “در برنامه گلهای تازه شماره ۱۳۷ نمونه خوب دیگری بر صحت این ادعاست.
شهیدی در آخرین مصاحبه اش با روزنامه اعتماد در همین باره گفته بود: «باید درک کرد که مثلا چرا در شعر آمده است، “من دوستت دارم”. تا زمانی که خواننده متوجه مفهوم شعر نشود، نمیتواند آن شعر را درست بخواند و بدون درک درست شعر، خواندنش بیفایده است. مثلا این شعر را در نظر بگیرید: “دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم / از چه با دشمن جانم شدهام دوست، ندانم”. این شعر با آدم حرف میزند و خوانندهای میتواند اجرای درستی از این شعر داشته باشد که مفهوم آن را متوجه شده باشد.»
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
برای عبدالوهاب شهیدی که کارش را با اسماعیل مهرتاش و با عضویت در جامعه باربد آغاز کرده بود، اجرای آوازهای محلی نیز نقش برجستهای داشت. تصنیف “زندگی” یا “اون نگاه گرم تو” در دستگاه ماهور گرچه متن شعرش که سروده هما سرشار است به فارسی متعارف و غیربومی است اما روی آهنگی محلی از لرستان خوانده شده که تنظیم آن از کارهای فرامرز پایور است. لطافت و ظرافتی که در این اجراست کمنظیر است و تا به امروز کسی نتوانسته مانند شهیدی اجرایی چنین بی نقص از این تصنیف داشته باشد.
آواز بختیاری “عزيزُم سوزه” با صدای شهیدی هم از زبیاترین اجراها از این ترانه محلی است.