رسانههای چک روز پنجشنبه ۲۶ مه (۵ خرداد) بی صبرانه در انتظار توضیحات اندور شاندور، رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی این کشور بودند، غافل از آنکه “چالش امنیتی” مهمی که این جاسوس سابق از آن سخن گفته بود تنها یک شیوه تبلیغاتی برای فروش پناهگاههای قدیمی بود.
عکسی را تصور کنید که در آن تانکها و هواپیماهای جنگی تورنادو در اطراف یک خانه مسکونی در حال چرخش هستند و خانواده ساکن خانه، امن و امان و خوشحال در اتاقکی نشستهاند که در اعماق زمین و زیر چمن حیاط قرار دارد. این تصویر بروشور عجیب و غریبی بود که اندرو شاندور بین نمایندگان رسانهها توزیع کرد.
شاید این وضعیتی گروتسک به نظر برسد، اما تب تقاضا برای حراست و امنیت به دنیای این روزها بازگشته است، دنیایی که حتی یک حمله اتمی برقآسا در آن غیرممکن به نظر نمیرسد. البته این مظالبه تنها در جمهوری چک افزایش نیافته، بلکه نکته جالب این است که شهروندان این کشور به جای پرداخت ۲۰ هزار یورو به مشاوران امنیتی میتوانند در موطن خود با حداقل قیمت به آنچه میخواهند برسند؛ یک جان پناه.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
میلان کرولیچ، مردی با موهای خاکستری و در اواسط دهه ۵۰ زندگی خود است که در بخش اموال غیرضروری وزارت دفاع جمهوری چک کار میکند. او به تنهایی مسئولیت هزار و پانصد پناهگاه بلااستفاده را در یکی از استانهای شمالی جمهوری چک برعهده دارد.
او میگوید که اکنون دو پناهگاه برای فروش وجود دارد؛ سنگرهایی که پیش از جنگ جهانی دوم قرار بود حفاظت از خط راهآهن میان دو شهر در این استان را برعهده داشته باشند. اما این خط اکنون به مسیر دوچرخهسواری تبدیل شده است. البته تنها دو مشتری برای بازدید از پناهگاهها آمدهاند و کرولیچ ادآور میشود که چند هفته قبل تنها برای یک سنگر ۲۰ مشتری آمده بود.
در دهه ۱۹۳۰ زمانی که تهدید آلمان نازی به شکل چشمگیری افزایش میافت، حکومت چکسلواکی یک خط دفاعی دولایه از سازههای سبک را در امتداد مرز ایجاد کرد. ظرف دو سال بیش از ۹ هزار سنگر ساخته شد که اکثر آنها فقط چند متر مربع مساحت داشتند. اما بعد از توافق مونیخ استفاده از ساختارهای دفاعی مستقر شده در منطقه سودت که در زمانه خود مدرن به حساب میآمدند، منسوخ شدند.
توافق مونیخ در سال ۱۹۳۸ میان آلمان، ایتالیا، فرانسه و بریتانیا به امضا رسید و بر اساس آن منطقه آلمانینشین سودت در چکسلواکی ضمیمه خاک آلمان شد.
پس از این توافق، این پناهگاهها متروکه شدند. بسیاری در جنگل مدفون شدند و برخی از سوی دزدها و خرابکاران غارت. تعدادی هم جنبه زبالهدانی یافتند. اما این مسائل نمیتوانند آسیب زیادی به یک سنگر مستحکم وارد کنند.
طبعا این جان پناهها دیگر برای ارتش ارزشی ندارند و در طی سالها کم کم واگذار شدند. بسیاری از آنها به سادگی جزو اموال مالکان زمینهایی شدهاند که در آنها قرار دارند، اما تعداد کمی نیز به شکل عادی به فروش میروند.
میلان کرولیچ مثل یک دلال معاملات ملکی مشتریان خود را راهنمایی میکند. بازدید از یک پناهگاه یازده مترمربعی کار سادهای است و به سرعت انجام میشود. درها و کرکرههای آهنی پنجرهها خیلی وقت است که شکستهاند اما دیوارها سالم هستند.
این طرح مخالفانی نیز دارد. شهردار یکی از شهرها در منطقه معتقد است که این سنگرها باید به عنوان میراث حفظ شوند و حتی میتوانند به عنوان ایستگاه استراحت در مسیر دوچرخهسواری مورد استفاده قرار گیرند. اما این شهردار نمیداند که بودجهاش برای عملی کردن چنین ایدهای کافی خواهد بود یا نه. چون پناهگاههای قدیمی که میلان کرولیچ آنها را میفروشد، به ندرت روی زمین میمانند. حتی اگر قرار باشد تنها برای محافظت از طوفان و تگرگ استفاده شوند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
بسیاری از این سازهها به دست پژوهشگران نظامی آماتور و انجمنهای تاریخ محلی میرسند که اغلب با عشق و علاقه آنها را بازسازی و به موزه تبدیل میکنند. برخی دیگر هم به عنوان انبار شراب یا فروشگاه سیبزمینی یا کلبه جنگلی استفاده شوند.
ریچارد ماتوش، یکی از این افراد، پنج جان پناه کوچک را به پانسیونهای یک اتاقه تبدیل کرده تا رویای کودکی خود را عملی کند. او میگوید که هر پسربچهای دوست دارد یک پناهگاه بسازد و این رویا در ذهن من مانده بود تا آنکه دیدم میتوان پناهگاههای واقعی را از ارتش خرید.
مهمانان او میگویند خوشحالند که در این وضعیت شکننده حاصل از جنگ روسیه و اوکراین، این پناهگاهها را رزرو کردهاند. از نظر آنها، این جان پناهها دستکمی از هتلهای معمولی ندارند: تامین برق از طریق یک پنل خورشیدی، گرمایش با گاز و یک یخچال کوچک و حتی تلویزیون اینترنتی از امکانات این اقامتگاههای کوچک هستند.
جان پناههای زیادی برای خرید وجود دارند و ریچارد ماتوش میخواهد در آینده زنجیره هتلهای “ضد بحران” خود را گسترش دهد. میلان کورلیچ یک برگ برنده نیز در دست دارد؛ این پناهگاهها به شکل شگفتآوری متحرک هستند. با یک جرثقیل بزرگ و مناسب میتوان این قلعههای پنجاه تنی را به سادگی روی یک کامیون ۱۸ چرخ گذاشت. حتی در صورت تمایل میتوان این سنگر را در بخشی از خانه مخفی کرد.