از سوی دیگر نام گلشیری با بسیاری از وقایع مهم تاریخ معاصر ادبیات ایران گره خورده است. از سخنرانی در “شبهای شعر گوته” در مهر سال ۱۳۵۶ علیه “فضای اختناق و سانسور حاکم” تا افشاگری و اعتراض علیه کشتهشدن نویسندگان ایرانی در “قتلهای زنجیرهای” و انتشار بیانیه “ما هم نویسندهایم” در سال ۱۳۷۳ در راستای آزادی بیان و اندیشه.
وجه دیگر هوشنگ گلشیری حضور موثر در فضای ادبی و انتقال تجربیات داستاننویسی به نویسندگان جوان بوده به گونهای که نویسندگانی چون ابوتراب خسروی، حسین مرتضاییان آبکنار، منیرو روانیپور، شهریار مندنیپور، حسین سناپور و عباس معروفی از جمله نویسندگانی بودند که در کارگاههای داستاننویسی او نشو و نما یافتند.
گلشیری و “نگاهی به جهان که تحمل نمیشود”
با وجود تاثیرگذاری بر فضای ادبی و نویسندگان پس از خود، آثار هوشنگ گلشیری در بازار نشر امروز ایران با محدودیتهای زیادی روبرو هستند. محدودیتهایی که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی اعمال میشوند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
سه رمان این نویسنده به نامهای “جننامه”، “بره گمشده راعی” و “کریستین و کید” همچنان تا امروز ممنوع الچاپ ماندهاند. از مجموعه داستانهای این نویسنده نیز تنها “نیمه تاریک ماه” در بازار رسمی ادبیات ایران وجود دارد که به گفته برخی منابع وضعیت نشر این کتاب “نامشخص” است، وضعیت کتاب “باغ در باغ” که مجموعه مقالات و نقدهای ادبی هوشنگ گلشیری است نیز به همین شکل است.
نکته جالب آنکه دیگر مجموعه داستانهای این نویسنده تاثیرگذار ایرانی مانند “نمازخانه کوچک من”، “پنج گنج” و “دست تاریک، دست روشن” نیز از سوی نهادهای رسمی مجوز چاپ ندارند و تنها در بازار زیرزمینی کتاب ایران در دسترس هستند.
فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامهنگار در این زمینه میگوید: «هوشنگ گلشیری جهان، موقعیت و انسان را با نگاه و از منظری به داستان برمیکشید که با نگاه حکومتی تفاوت داشت. حکومت اسلامی تک صدائی است و هیچ نگاه متفاوتی را تحمل نمی کند.»
زنده نگهداشتن فضای ادبی
هوشنگ گلشیری از اعضای “کانون نویسندگان ایران” بود. یکی از مهمترین نهادهای ادبی تاریخ معاصر ایران که در طول شش دهه گذشته تاثیر زیادی در فضای ادبی ایران داشته است. نویسنده خانه روشنان همواره تلاش داشته شمع محافل ادبی را روشن نگه دارد.
فرج سرکوهی در زمینه فعالیتهای هوشنگ گلشیری در فضای ادبی ایران چنین میگوید: «در کانون نویسندگان پیش و پس از انقلاب کارگاههای داستاننویسی، داستانخوانی و نقد داستان برگزار میشد و گلشیری از چهرههای شاخص این کارگاهها بود.
پس از آنکه حکومت اسلامی به دفتر کانون حمله و در سرکوب سالهای ۶۰ همه جمعهای ادبی، فکری و سیاسی را تعطیل کرد. هوشنگ کوشید تا به شیوههای گوناگون، از جمعها در خانه خود تا هرجا ممکن میشد، محفلهای ادبی و کارگاهها را حفظ و دانستهها و تجربههای خود را به نسلهای جوانتر منتقل کند و از نسل جوان نیز بیاموزد.»
نویسنده شازده احتجاب نخستین داستانهای خود را در “جُنگ اصفهان” به چاپ رساند که خود از اعضای این حلقه ادبی بود. از دیگر اعضای این حلقه میتوان ابوالحسن نجفی، احمد گلشیری، بهرام صادقی و احمد میرعلایی را نام برد.
فرج سرکوهی معتقد است که حضور موثر در فضای ادبی از خصوصیات شخصیتی هوشنگ گلشیری بوده است: «خلاقیت ادبی کاری فردی است اما از شاخصههای هوشنگ یکی هم عشق به حضور موثر در فضا و جمعهای فرهنگی، مبارزه با سانسور و مبارزه برای آزادی بیان بود. هوشنگ تا بود در این عرصهها چهرهای فعال و اثرگذار بود.
از آغاز حیات ادبی خود در جنگ اصفهان، که از تاثیرگذارترین محفلهای ادبی دهه چهل بود، تا حضور در کارگاههای داستاننویسی کانون نویسندگان و بعدتر کارگاههای داستاننویسی که خود او سامان میداد و نیز حضور موثر در نشریات فرهنگی. هوشنگ انسان حضور در جمع بود و دلبسته رهائی جمعی و ارتقا فرهنگی جمع. هوشنگ خواهان تبادل نطر و بده و بستان فرهنگی و فکری بود.»
پیامی که دقیق رسیده بود
هوشنگ گلشیری در طول سالهای فعالیت ادبی خود تلاش زیادی در زمینه مبارزه با سانسور از خود نشان داد. او در جایی میگوید: «اگر آزادی در کار نباشد، نویسندگان ما با خودسانسوری، معامله، کرنش و ریا کوتوله میشوند». از جمله فعالیتهای این نویسنده در مبارزه با سانسور میتوان به انتشار بیانیه ۱۳۴ نویسنده با عنوان “ما نویسندهایم” اشاره کرد.
فرج سرکوهی که آن زمان از اعضای کانون نویسندگان ایران بوده است در مورد انتشار این بیانیه میگوید: «هوشنگ گلشیری از چهرههای فعال جمع مشورتی کانون نویسندگان ایران بود. به عنوان نمونه جمع مشورتی کانون هشت نفر از جمله هوشنگ، براهنی، من و چند نفر دیگر را برای نگارش و جمع آوری امضا و انتشار متن ۱۳۴ نویسنده انتخاب کرد و هوشنگ در این ماجرا بسیار فعال بود.»
خالق کریستین و کید در یکی از سیاهترین دوران تاریخ ادبیات معاصر ایران یعنی در زمان قتلهای زنجیرهای نیز از آنچه بر ادبیات ایران و نویسندگانش میرفت، سخن میگفت. در سخنرانی مراسم خاکسپاری محمد مختاری بود که او این جملات معروف را به زبان آورد: «پیام دقیق به ما رسیده است؛ خفه میکنیم. ما هم حاضریم.»
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
فرج سرکوهی در مورد پیشزمینه و بستر این جملات میگوید: «در جمع مشورتی نامهای با حدود ۹۱ امضا در اعتراض به بازداشت سعیدی سیرجانی نوشتیم . سیرجانی را در زندان کشتند و همان روز اعلام خبر مرگ سیرجانی، هوشنگ گلشیری، براهنی و مرا به وزارت اطلاعات احضار کردند. ما را رو به دیوار نشاندند و تهدیدها کردند. از جمله به هر سه نفر ما گفتند که “حذف سیرجانی پیامی است به شما”. مرادشان این بود که در فضای رعب و وحشت اخطار کنند که اگر به فعالیت های خود ادامه دهید همین سرنوشت در انتظار شما است . پس از قتل احمد میرعلائی نیز همین جمله را تکرار کردند.»
دو سال پس از این سخنرانی هوشنگ گلشیری در ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ در بیمارستان ایران مهر تهران به دلیل بیماری مننژیت درگذشت.