پرترههای زنان مشهور ایرانی در دو بخش کتاب “فیروزهای، سپس خاکستری” ارائه شده است. یک بخش تصاویر زنان مقیم ایران و یک بخش پرترههای زنان ساکن کشورهای دیگر را در بر میگیرد. از جمله تصویرهایی که در این کتاب میتوان دید پرترههایی است از شهرنوش پارسیپور (نویسنده)، پری صابری (کارگردان تئاتر)، آذر نفیسی (نویسنده)، ژاله آموزگار (ایرانشناس)، مهرانگیز کار (حقوقدان و نویسنده)، لیلی گلستان (مترجم و مدیر گالری)، فرح پهلوی (آخرین ملکه ایران)، گلی امامی (نویسنده و مترجم)، پرستو فروهر (نقاش و فعال حقوق بشر)، آذین موحد (موسیقیدان)، فرزانه میلانی (نویسنده)، فرح اصولی (نقاش)، میهن روستا (نویسنده و فعال اجتماعی)، هایده چنگیزیان (رقصنده و طراح باله)، قدسی قاضینور (شاعر و نقاش) و فرزانه طاهری (مترجم).
این کتاب همچنین دربرگیرنده بخشهایی توضیحی، از جمله پیشگفتاری به قلم شهلا شفیق (جامعهشناس) به زبان انگلیسی و فرانسه است که پرترهها را در متن تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران مینشاند. صفحاتی از کتاب به گاهشماری از مهمترین رویدادهای سیاسی و فرهنگی در رابطه با حقوق زنان در ایران پیش از انقلاب اختصاص داده شده و نیز به اطلاعاتی درباره پنج مرکزی که بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی نسلهای پیش از انقلاب ایران در آن فعال بودهاند.
صفحههای آغازین کتاب به بریدههایی از نخستین نشریات زنان ایران و عکسهای پرتره از چند زن شاعر و فعال سیاسی یا اجتماعی مزین است. نخستین قاب عکسِ پرتره در آن میان خالی است؛ نماد آنکه تصویری ازبسیاری از فعالان حقوق زنان در دست نیست. اما پرترههایی از شخصیتهایی چون قمرالملوک وزیری و سیمین بهبهانی را در این بخش میتوان دید، که به گفته اشکان نوروزخانی، “از مهمترین میراث این زنان است و به ماندگاری آنان” کمک کرده است.
پروژهای شخصی
اشکان نوروزخانی در مقدمهای موجز نشان میدهد که “انجام این پروژه برای او کاری مهم و شخصی بوده” است. از همین رو، دلایلی که او برای گرفتن پرتره از زنان فرهنگساز نسلهای پیش از انقلاب برمیشمرد، تجربههای شخصی و ملموس او هستند.
او شرح میدهد که در کودکی و نوجوانی دیوار خیابانهای تهران و مغازههای آن را همواره پر از تصاویر شهدای جنگ ایران و عراق یا رهبران سیاسی یا نقل قولهای مذهبی میدیده است. اما در خانه، او و برادر بزرگترش بر دیوارهای اتاقشان تصاویری از ورزشکاران و نویسندگان ایرانی میآویختند.
نوروزخانی که در سال ۱۳۶۳ در تهران در خانوادهای علاقهمند به جامعهشناسی و هنر به دنیا آمده است، در ایران در رشتههای کامپیوتر و ریاضیات تحصیل کرده و دورهای یکساله را در کانون سینماگران جوان زیر نظر رضا نبوی، استاد عکاسی و فیلمبرداری دانشگاه تهران، گذرانده است. تصمیم نوروزخانی به ادامه تحصیل در پاریس دریچهای به دنیایی تازه را به روی او میگشاید.
در پاریس ذهن او مدام درگیر مقایسه میان فضای عمومی و کاربرد عکاسی پرتره در پایتختهای ایران و فرانسه میشود. به زودی به وضوح درمییابد که تا چه حد چهره زن در ایران نامرئی و حذف شدهاز فضای عمومی است، در حالی که در پاریس این چهره به زیبایی و با بهترین کیفیت نشان داده میشود. او تصمیم میگیرد به طور کامل به عکاسی و فیلمبرداری روی آورد و برای این منظور به یکی از مدارس آدیو-ویژوال پاریس میرود. پس از آن بیشتر کارش را روی عکاسی متمرکز میسازد، با بسیاری از عکاسان برجسته اروپایی آشنا میشود و تجربه میآموزد.
نوروزخانی از تجربهای سخن میگوید که او را به فکر گرفتن عکس پرتره از زنان نویسنده ایرانی میاندازد. دیدن تصویری “واقعگرا” اثر اِروینگ پن از کولِت، نویسنده زن فرانسوی، بر دیوار اتاق دوستی در پاریس او را دگرگون میسازد. با دیدن آن میتواند تصور کند که او هم از زنان نویسنده ایرانی عکس پرتره بگیرد. میگوید زمانی که در ایران بوده، تصویر هیچ زن روشنفکری به جز فروغ فرخزاد را نمیتوانسته بیابد. تصمیم نهایی برای انجام پروژه عکاسی پرتره زنان را پس از آن میگیرد که استادش از او میخواهد درباره دو یا سه زن نویسنده ایرانی گزارش ویدیویی تهیه کند و او در پی یافتن پرترهای از شهرنوش پارسیپور و آذر نفیسی برمیآید، اما نمیتواند تصویری با کیفیت از آنها بیابد.
نخستین پرتره او از ویدا حاجبی تبریزی، نویسنده “داد بیداد” است. نوروزخانی پیش از این تصویری از ویدا حاجبی را ندیده است. به گفته خودش، مجذوب دانش و شخصیت این زن فرهیخته میشود. با نظر به محدودیتی که در مورد نشر تصویر زنان در ایران میشناسد، آرزو میکند بتواند زمانی دیگران را در لذت دیدن تصویر پرتره این زن سهیم کند. ویدا حاجبی نخستین حلقه آشنایی او با زنجیرهای از زنان فرهنگساز ایرانی میشود و بدین ترتیب دامنه آشنایی او با “میراث فرهنگی ایران” گسترش مییابد.
کتاب “فیروزهای، سپس خاکستری” بیش از چهار سال زمان برده است. هر پرتره دستاورد دستکم یک سفر و دیدار است؛ نتیجه تحقیق و مکاتبه پیش از آن و سعی در ایجاد ارتباطی اعتمادآمیز. عکاسان پرتره اعتماد میان عکاس و سوژه را کلید اصلی گرفتن تصویری موفق میدانند.
گرفتن هر عکس در محلی ناآشنا، روند انتخاب و کارهای تکنیکی پس از آن و آماده کردن پرترهها برای انتشار نیز خود روندی زمانبر بوده و به خلاقیت عکاس نیاز داشته است. برای ادامه یک پروژه به مدت چهار سال انگیزه قوی لازم است. اشکان نوروزخانی این انگیزه را داشته است.
از نامرئی به مرئی
شهلا شفیق در پیشگفتار خود بر کتاب، از شیفتگی “عکاس جوان” نسبت به زنان برجسته متعلق به نسلهای پیش از انقلاب مینویسد و اینکه برای او همانند برخی دیگر از همنسلانش زنان آن نسلها را هالهای اسرارآمیز در بر گرفته است. شفیق در این پیشگفتار ارتباط میان پرترهها و نقطه اشتراک آنان را در متنی تاریخی بررسی میکند و در عین حال درباره دشواری چنین کاری مینویسد: «از یک سو پس از انقلاب اسلامی چهره همه این زنان سکولار در سایه قرار گرفته و در فضای عمومی دیده نمیشود. از سوی دیگر، در زمان انقلاب برخی از این زنان در سمت مخالف ایستاده بودند. هر چه بیشتر با عکاس جوان صحبت میکردم میتوانستم به وضوح مشکلاتی را که او برای کنار هم قرار دادن پرترهها و برجسته کردن وجه اشتراک آنها با آن روبروست تصور کنم».
اینک پس از انتشار کتاب، نوروزخانی وجوه اشتراک سوژههای عکاسی خود را چنین برمیشمرد: «همه آنها زنانی مدرن از نسلهای پیش از انقلاب هستند که دارای شخصیتهای مستقل و تأثیرگذار در عرصههای فرهنگی و اجتماعی بودهاند. آنها انقلاب ایران را تجربه کردهاند که تغییری بزرگ در زندگیشان به وجود آورده، یا بر اثر مهاجرت یا بر اثر تغییر حرفه یا به خاطر مسائل سیاسی و اجتماعی موجود. همزمان تصویر آنان از نسلهای بعدی پنهان مانده است. دو نسل پس از انقلاب با روشنفکران زن ایرانی ناآشنا هستند؛ از جمله به خاطر اینکه تصویر آنان به نحوی سانسور شده است».
داستانگویی با عکاسی
برای اشکان نوروزخانی “عکاسی مدیومی است برای داستانگویی” و عکاس همچون کارگردانی است که نویسنده اثر خودش هم هست. او میخواهد با پرترههایی که از زنان گرفته نشان دهد آنها که هستند. داستانی که او میخواهد به عنوان عکاس شرح دهد، سیر تاریخ شخصی، داستان زندگی و تجربههایی است که پرتره هر یک از زنان بازگو میکند.
نام کتاب او نیز درک او از عکاسی به عنوان داستانگویی را میرساند: «در ذهن من سیر تاریخی طیشده توسط این زنان با رنگ تداعی میشود: فیروزهای میتواند رنگ جوانی آنان باشد و خاکستری رنگ موهای آنان در حال حاضر».
اکسیر جاودانگی
نوروزخانی همچنین پرتره را “از کاربردیترین ابزار برای ماندگاری” میداند. در کتاب قولی از فریدا کالو، نقاش مکزیکی، نقل شده که در پشت تابلوی “آهوی زخمی” نوشته و به عنوان هدیه عروسی به دوستانش اهدا کرده بود: «پرترهام را از خود به جای میگذارم تا تمامی روزها و شبهایی که از شما دورم، همراهتان باشم». نوروزخانی معتقد است که تصویر نقش بزرگی در جاودانه کردن یک شخصیت دارد. او میگوید: «سرعت انتقال پیام تصویر بالاست. از همین روست که وقتی کسی میمیرد، به یادبودش تصویری از او را میگذارند یا عکس شخصیتها را روی تمبر و سکه میزنند. یکی از مهمترین میراثی که از زنانی چون فروغ و قمر مانده تصاویر آنان است. مخصوصا تصویری که از قمر مانده از جاودانهترین تصویرهای زنان است که در تاریخ ایران وجود دارد».
هدف نوروزخانی هم از انتشار کتابش ماندگار کردن تصویر زنان روشنفکر ایرانی است. او میگوید که تمام تلاش این کتاب شکل دادن به “حافظه تصویری” از زنان روشنفکر ایرانی و “ماندگار” کردن تصویرهای آنان است. اگرچه تا کنون یک نمایشگاه از پرترههای او در پاریس برگزار شده و دیگری به زودی در تورنتو برگزار خواهد شد، اما او بیش از هر چیز بر ماندگار کردن این پرترهها و ایجاد حافظه تصویری از این آثار از طریق نشر آنها در کتابش تاکید میکند. او میگوید، چند مؤسسه فرانسوی و هما سرشار (نویسنده) از پروژه انتشار این کتاب حمایت کردهاند.
مهلقا ملاح (فعال محیط زیست)، ایران درودی (نقاش)، ویدا حاجبی تبریزی (نویسنده و فعال اجتماعی) و فرنگیس حبیبی (ژورنالیست و جامعهشناس) پیش از انتشار “فیروزهای، سپس خاکستری” از دنیا رفتند. اشکان نوروزخانی با کتابش میگوید که «تنها صدا نیست که میماند، تصویر هم هست».
مشخصات کتاب:
Ashkan Noroozkhani: Green-Blue, then Grey; Portrait of Iranian Women, Paris 2022