جنگل های بلوط زاگرس از منابع ارزشمند طبیعی در مناطق غرب کشور به حساب می آید که امروز حال خوبی ندارد و معیشت بیش از ۵۰ درصد مردم منطقه را با خطر روبرو کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، در دنیای ماشینی امروز که هر روز خبرهایی از نابودی طبیعت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به دست انسان به گوش میرسد، وجود منابع طبیعی ارزشمند در هر کشوری به مثابه گنجی گرانبها است. به همین خاطر افراد بسیاری هستند که به دنبال حفظ و حراست از این گنجهای خدادی هستند. جنگلهای بلوط ایران هم یکی از گنجهای کشورمان است.
درخت بلوط متعلق به تیره راش سانان است. این خانواده شامل ۶۰۰ گونه شناسایی شده است که با وجود تفاوتهایی که به لحاظ ظاهری بین آنها وجود دارد، همگی با نام بلوط شناخته میشوند. بلوط درخت بومی بسیاری از مناطق معتدل تا گرمسیری در نیمکره شمالی میباشد که دارای نمونههای خزان پذیر یا برگ ریز است.
ریشههای بلوط برای تأمین نیاز آبی و تغذیهای این درختان تنومند و بلند قامت، در زیر خاک بخوبی گسترده میشوند و از این جهت برای حفظ خاک و عدم فرسایش کاربرد دارد. بلوط از جمله درختانی است که عمری طولانی دارد و حتی درختان بلوط قدیمی امروزه شناسایی شده اند که عمر آنها در حدود ۸۰۰ سال تخمین زده میشود.
درختان بلوطی که در ایران رشد میکنند شامل بلوط ایرانی یا برودار است که با آب و هوای ایران سازگار و در بخش اعظمی از شمال تا جنوب شرق و رشته کوههای زاگرس آن را کشت میکنند. ارتفاع آن به ۱۰ متر و بیشتر نیز میرسد که از انعطافپذیری بالایی نیز برخوردار است. بلوط سفید مازو نوع دیگری از درخت بلوط در مناطق شمالی ایران به خصوص مازندران، گلستان و گیلان رشد میکند که با نام بلوط بدون ساقه، بلوط ذرتی و همچنین بلوط جنگلی نیز شناخته میشود. این گیاه در اصل بومی مناطقی از اروپا و ایران به شمار میرود. از دیگر گونه های درخت بلوط درون ایران میتوان به بلند مازو، یوول یا بلوط لبنانی، اوری، مازوج، دارمازو و بلوط حلبی اشاره کرد.
چوب بلوط با چگالی در حدود ۰٫۷۵ گرم بر سانتیمتر مکعب از سختی و استحکام بالایی برخوردار است. همچنین به دلیل داشتن مقادیر تانن بالا در برابر حشرات و حملات قارچها بسیار مقاوم است. چوب این درخت از مرغوبترین چوبهاست و زغال آن نیز مرغوب است. این موضوع یکی از دلایل قطع بیرویهٔ این درختان است.
اهمیت جنگلهای بلوط زاگرس برای هرکسی که مقداری با محیط زیست آشنا باشد پوشیده نیست. متأسفانه این منبع طبیعی ارزشمند در وضعیت خوبی قرار ندارد و عوامل مختلفی این زیست بوم را به خطر انداخته است.
در همین رابطه گفتوگوهایی با نقی شعبانیان، معاونت امور جنگلها در سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری داشتیم تا پاسخ سوالاتمان را در رابطه با درختان بلوط به طور مفصل بگیریم.
لطفاً در مورد زیستگاه درختان بلوط توضیحاتی بفرمائید.
جنگلهای بلوط زاگرس تحت عنوان جنگلهای بلوط غرب کشور مساحتی حدود ۶ میلیون هکتار دارد که در ۱۱ استان پراکنده است. این جنگلها نقش مهمی از جهات مختلف دارد؛ از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نقش بسیار مهمی در معیشت مردم دارند. طبق مطالعات صورت گرفته بیش از ۵۰ درصد معیشت مردم وابسته به محصولات فرعی این جنگلها و کشاورزی است. از لحاظ اکولوژیکی و زیست محیطی نیز این جنگلها نقش مهمی دارند. در حال حاضر بحث روز کشور موضوع ریزگردها است و این درختان میتوانند به عنوان کاهش دهنده ریزگردها نقش ایفا کنند.
کاهش گازهای آلاینده، ذخیره و تنظیم چرخه آب کشور، کاهش فرسایش و بسیاری از معضلات زیست محیطی که وجود دارد نیز از وظایف این جنگلها است.
دلایل اصلی به مشکل خوردن این جنگلها چیست؟
این جنگلها متأسفانه هم به دلیل استفاده غلط و هم به دلیل استفاده بیش از حد دچار مشکل شدند و تعادل زیستی آنها به هم خورده است. از جمله موارد استفاده بیش از حد میتوان به تعداد دام اضافهتر از حد مجاز اشاره کرد؛ و به عنوان استفاده نادرست میتوان از سرشاخه زنی درختان و نحوه شخم زدن غلط نام برد.
به دلیل همین استفاده زیاد و غلط، تعادل جنگلها به هم خورده است و میتوان گفت که این جنگلها دچار یک ضعف اکولوژیکی شدهاند و زادآوری به حدود صفر رسیده است. یکی از دلایل این کاهش زادآوری پیر شدن این درختها است. از موجود زندهای که پیر شده است توقع برای زادآوری نیست و باید اشاره کنم بیش از ۹۰ درصد درختان ما این مشکل را پیدا کردهاند.
وقتی درختان پیر میشوند، کم کم آفت ها و انواع بیماریها به سراغ درختان می آیند و این موضوع بسیار طبیعی است.
راه حل برون رفت از این بحران چیست؟
اگر واقعاً به دنبال نجات این جنگلها هستیم باید تعادل اکولوژیک این جنگل را برگردانیم. اگر این کار را کردیم موفق شدهایم وگرنه اقداماتی مثل مبارزه با آفات به صورت کوتاه مدت، مسکن وار است و اثر بلند مدت نخواهد داشت.
باید ببینیم مشکل جنگل دقیقاً کجاست و به سراغ حل ریشهای آن باشیم. یکی از علتهای اصلی، تعداد کم درخت در هکتار است. یعنی تعداد درختانی که در هر هکتار وجود دارد پایین است. لذا باید تعداد هکتار را بالا ببریم. از دیگر عواملی که اشاره شد پیری درختان است که باید جوان سازی صورت گیرد. باید بتوانیم نهالهای جوانی در این جنگلها مستقر کنیم. خوشبختانه در جنگلهای بلوط غرب زادآوری خوبی شکل میگیرد ولی به دلیل استفاده نادرست و دامپروری غلط، این زادآوری عملاً صفر درصد است.
در کنار اینکه بخواهیم جنگل کاری یا بذر کاری کنیم، بیشتر تمرکز باید بر روی حفظ زادآوری باشد تا نهال استقرار پیدا کند و از آب و گل در بیاید تا حیوانات نتوانند به آنها آسیب برسانند.
تاج پوشش درختان بلوط در چه سطحی است؟
سطح تاج پوشش در این جنگلها پایین آمده است. در بعضی مناطق به زیر ۲۵ درصد رسیده است. بیش از یک میلیون هکتار از جنگلهای ما تاج پوشش بین ۵ تا ۱۰ درصد دارند. ما باید این تاج پوشش را بالا ببریم و به عدد ۱۵ تا ۲۵ درصد و نهایت بالای ۵۰ درصد که هدف نهایی است برسانیم. برای این کار علاوه بر جنگل کاری، باید فعالیت مردم در منطقه را ساماندهی کنیم. مثلاً در منطقه کردستان سرشاخه درختان را برای علوفه دام قطع میکنند. ما نمیگوییم قطع نکنند؛ در واقع میگوئیم باید ساماندهی شود. خوشبختانه سازمان برای این فعالیتها برنامه ریزی کرده است و باید ببینیم که چقدر در عملیاتی کردن آن موفق خواهیم بود.
طرح آماده بهره برداری و عملیاتی شدن برای جلوگیری از روند رو به نابودی جنگلها دارید؟
جلسهای با حضور اساتید دانشگاه و مسئولین برگزار شد که خروجی این جلسه اجرای طرحی به صورت آزمایشی است. این طرح «جنگلداری اجتماعی» نام دارد که بر اساس آن میخواهیم در سه استان زاگرس به طور آزمایشی پیاده کنیم. در این طرح دستورالعملهایی تهیه میشود که اجرای ۱۰۰ درصد آن به عهده مردم محلی خواهد بود. یعنی سازمان تنها نظارت و مشاوره فنی دارد و طرح رو ارائه میدهد و بحثهای انگیزشی و تشویقی را به طوری که منافع مردم لحاظ شود را در نظر میگیرد.
طرح کلی جنگلداری اجتماعی برای تأمین منافع مردم است. یعنی مردم با احیای جنگل خوشحال باشند که جنگل وضعیتش خوب است و ناراحت باشند که جنگل وضعیتش بد است؛ چرا چون منافع مردم به این موضوع گره خورده است.
نظر تمام کارشناسان حاضر در جلسه این است که تنها راه نجات زاگرس این طرح است. در واقع در دنیا نیز با تجربیاتی که داشته است مثل کشورهای اسپانیا، ایتالیا و فرانسه، به این نتیجه رسیدند که با مشارکتهای مردمی میتوانند معضلات جنگلداری را برطرف کنند.
چرا طرح جنگل داری اجتماعی به صورت آزمایشی اجرا میشود و سراسری نیست؟
مشکلات اجتماعی اقتصادی که در زاگرس وجود دارد بسیار وسیع است و این امکان برای ما وجود ندارد که این طرح را به صورت گسترده اجرایی کنیم. لذا ابتدا باید با احتیاط به صورت آزمایشی اجرا شود. سال ۱۴۰۱ ما در واقع درگیر نوشتن این طرح خواهیم بود تا یک طرح کاملاً کارشناسانه داشته باشیم. بر طبق برنامهریزی سال ۱۴۰۲ قرار است این طرح اجرایی شود.
برنامه ریزی های انجام شده فقط در سطح سازمان منابع طبیعی است؟
خیر، سندی تحت عنوان سند «جامع حفاظت و مدیریت پایدار جنگلهای زاگرس» نوشته شده است که در این سند طرحهایی از جمله همین طرح جنگلداری اجتماعی پیش بینی شده است. ضمناً کار گروهی در دولت با ریاست معاون اول رئیس جمهور تحت عنوان کارگروه حمایت و حفاظت از جنگلهای زاگرس تشکیل شده است که استانداران زاگرس و وزرا در این کارگروه عضو هستند. این کارگروه در بالاترین سطح از دولت قرار دارد و امیدواریم در دولت سیزدهم از این طرحها نتیجه بگیریم.
اعتبارات سازمان جهت اجرای طرحها کفایت میکند؟
از وظایف سازمان دادن طرح و برنامههایی است که قابلیت اجرا داشته باشد و از طرفی اجرا شدن این طرحها نیاز به اعتبار دارد. اعتباری که در ۲۰ الی ۳۰ سال اخیر بوده است اصلاً جوابگوی حفظ جنگلهای زاگرس نیست و این واقعیتی است که باید به آن اشاره کرد. امیدواریم اعتبارات لازم جهت پیشبرد برنامهها تأمین شود.
پیری درختان چه مشکلاتی را به وجود آورده است؟
در صد سال اخیر در واقع ما فقط از این جنگلها بهره کشی کردیم بدون اینکه کمک کنیم تا این جنگل سرپا باقی بماند. این موضوع باعث شده تا وقتی در جنگلهای زاگرس قدم می زنیم پیری را مشاهده کنیم. وقتی برنامههای بنیادین نداشته باشیم، سال به سال با معضلاتی روبرو خواهیم شد که حل آنها زمان بر است. هر موجود زندهای وقتی به پیری میرسد با بیماریهای مختلفی روبرو میشود.به طور مثال جوانه خارهای بلوط، برگ خوارهای بلوط و بیماری ذغالی از جمله آفات و بیماری هستند که گریبان گیر درختان جنگلهای بلوط شده است. تا وقتی که تعادل جنگل را در سالهای آتی بر نگردانیم، با مشکلات بیشتری روبرو خواهیم بود.
چرا این آفت ها را از بین نمیبرید؟
استفاده از آفت کشها و سموم و دستگاههای از بین برنده آفت ها در واقع به صورت مسکن عمل میکنند و یک کار موقت است. بنده معتقدم آفاتی که الان ما میشناسیم عضوی از این اکوسیستم هستند. جوانه خوار بلوط غریبه نیست؛ برگ خوار بلوط غریبه نیست. در واقع یک حلقهای از زنجیره و شبکه غذایی در این اکوسیستم هستند. لذا ما اصلاً به دنبال این نیستیم که این آفت ها را به صورت کامل از بین ببریم. در واقع میخواهیم روند افزایش آفت ها را کنترل کنیم. تغییر اکولوژیکی باعث شده تمام آفاتی که تا ۲۰ سال گذشته مفید بوده اکنون طغیان کند. لذا باید به جای از بین بردن کامل این آفات نیاز است تا جمعیت آنها کنترل شود. حذف کامل این آفت به منزله از بین بردن یک حلقه زنجیره غذایی این اکوسیستم است و باعث میشود که تعادل اکولوژیکی منطقه بیشتر به هم بخورد.
برای کاهش آفت ها از سموم شیمیایی استفاده میکنید. آیا این سموم خود خطرناک نیستند؟
بهتر است به جای سموم بگوییم ترکیبات بیولوژیکی. این ترکیبات گاهاً از باکتری یا گیاهان استفاده میشود و به عنوان ترکیبهای کم خطر هستند؛ و نه بی خطر. درسته برخی میگویند این ترکیب از گیاهان و یا ویروس و باکتریها گرفته میشوند و ترکیبات بیخطری هستند، ولی بنده در تحقیقاتی که انجام داده ام میتوانم بگویم که این ترکیبات بی خطر نیستند و کم خطر هستند و ما در مواقع ضروری از این ترکیبها استفاده میکنیم.
انتخاب مناطق برای سمپاشی به چه نحوی است؟
نقدی که به ما میکنند این است که چرا شما در فلان منطقه ایران سمپاشی نکردید. این نیست که هر جا آفتی چند برگ را خورد سریعاً در منطقه از ترکیبات بیولوژیکی یا سموم استفاده کنیم. ما کمیتههایی در سازمان در استانها داریم که افراد متخصص از جمله اکولوژیستها و گیاه شناسان در رابطه با این موضوع نظر میدهند و برای سازمان تشخیص این کمیته برای اقدامات بعدی مهم است. به طور مثال ممکن است فردی اشاره کند که در منطقهای نیاز است آفت ها کشته شوند. ولی این کمیته با بررسیهایی که انجام میدهد میگوید که کمی دست نگه دارید؛ ممکن است در آینده وضع بهتر شود و این نظر کمیته برای ما ارجحیت دارد.