اعتراضات ۱۴۰۱ و هراس جمهوری اسلامی از زنان • تفسیر

مرگ مهسا امینی جرقه اعتراضات گسترده را زد و ستون‌های جمهوری اسلامی را لرزاند. زنان در این میان هزینه‌ای سنگین می‌پردازند و از نظر یلدا زربخش، رئیس بخش فارسی دویچه وله، فقط ابراز همبستگی بین‌المللی با آنان کافی نیست.چندین روز از سرازیر شدن آنها به خیابان در سراسر ایران می‌گذرد؛ مصمم، خشمگین و شجاع. زنان در صف اول ایستاده‌اند؛ امری که البته تازه نیست. در تمام حرکت‌های اعتراضی چهل سال اخیر ایران، زنان نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند؛ چه در جریان جنبش سبز، چه در اعتراضات آبان ۹۸ که بیرحمانه سرکوب شد.

همین زنان بودند که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ۵۷، علیه زمزمه‌های حجاب اجباری به خیابان آمدند؛ فریاد اعتراضی که نتیجه نداد و در غیاب حمایت عمومی، در نهایت آنان را مجبور به تن دادن به این اجبار کرد؛ اجباری که نظارت بر آن بعدها به نهادی به نام گشت ارشاد سپرده شد.

نبردی بی‌وقفه بر سر پوست و مو

زنان اما بی‌وقفه به مبارزه بر سر هر سانتی‌متر مو و پوست خود ادامه دادند. به‌رغم سال‌ها بازداشت و تحقیر، روسری‌ها در طول زمان مدام عقب‌تر رفت، مانتوها تنگ‌تر و چهره‌ها آراسته‌تر شد و در یک کلام: زنان دوباره نمایان شدند.

این حق ابتدایی بر سرنوشت خویش، یکی از دستاوردهای زنان و هم‌زمان تهدیدی برای حاکمان اسلامی است، زیرا چیزی را به چالش می‌کشد که نظام جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است: کنترل جسم زن.

دقیقا به همین دلیل، حتی زنان بی‌گناه جوانی چون مهسای غیرسیاسی هم در دل گشت ارشاد هراس می‌افکنند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در عین حال، خشم عمومی ناشی از مرگ این زن ۲۲ ساله تمامی قشرها و نگرش‌های اجتماعی را متحد کرده و او به نماد جنبش اعتراضی بدل شده است. همه با او هم‌ذات‌پنداری می‌کنند، زیرا از یک‌سو داستان او می‌توانست سرنوشت هر زن دیگری باشد و از سوی دیگر، به‌ندرت زنی را می‌توان در ایران یافت که طعم تحقیر و خشونت گشت ارشاد را نچشیده باشد.

ابعاد جدید اعتراضات

با وجود این، این بار صحنه‌هایی می‌بینیم که برای نخستین بار مشاهده می‌شوند: زنان کاملا بدون حجاب در اعتراضات شرکت می‌کنند و یا در انظار عمومی روسری‌هایشان را به آتش می‌سپارند. گیسوان خود را به اعتراض قیچی می‌کنند و شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی” و “مرگ بر دیکتاتور” سر می‌دهند.

یکی از تفاوت‌های اعتراضات اخیر با موارد مشابه پیشین، خشم و عزم بیشتر معترضان برای تحقق مطالباتشان است. آنان در برابر نیروهای امنیتی می‌ایستند و گاه حتی به نیروی سرکوب حمله می‌کنند و آن را به عقب‌نشینی وامی‌دارند.

هر چه بیشتر می‌گذرد، مردم ایران هم چیز کمتری برای از دست دادن دارند. موضوع اعتراضات ۸۸ اصلاحات و آزادی بیشتر در چارچوب نظام بود. دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ مطالبات معیشتی و گرانی بنزین خاستگاه اعتراضات شد و البته معترضان در شعارهای خود رهبری نظام و مجموعه حکومت را هم هدف گرفتند.

اما آنچه امروز می‌بینیم بعد جدیدی را به نمایش می‌گذارد: معترضان امروز در همه جا با پاره کردن و به آتش کشیدن پوسترهای خامنه‌ای و خمینی، به صراحت سرنگونی کل نظام سیاسی حاکم را طلب می‌کنند. مردم هر چه بیشتری به رژیم، ایدئولوژی آن و به کل اسلام سیاسی پشت کرده‌اند. و این حتی بخش مهمی از قشرهای سنتی را هم شامل می‌شود.

خطر سرکوبی چون آبان ۹۸

نخستین خبرها حاکی از آن بود که حکومت در تهران دسترسی به اینترنت را به‌شدت محدود کرده است. این امر با توجه به تجربه آخرین موج بزرگ اعتراضات در آبان ۹۸، پیام خوبی ندارد. آن زمان نیز اینترنت محدود و بعضا کاملا قطع شد. سپس در غیاب افکار عمومی جهان، بیرحمانه معترضان را سرکوب کردند و طبق برخی آمارها ۱۵۰۰ نفر را کشتند و بی‌شماری را بازداشت کردند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

چنین رویکردی اینک نیز دیده می‌شود. تا همین حالا هم ده‌ها نفر، از جمله کودکان و نوجوانان، کشته شده‌اند. معترضان بیرحمانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند و با هجوم به خانه‌هایشان بازداشت شده‌اند.

نقطه عطف یا سرکوب خونین

سرکوب شدید مردم توسط حکومت دلیل روشن و قابل توضیحی دارد: اعتراضات اخیر نقطه عطفی در مبارزات جامعه مدنی ایران محسوب می‌شود. مردم برای نخستین بار آشکارا و متحد به مصاف یک نماد ایدئولوژیک حکومت جمهوری اسلامی می‌روند. پوشاندن زن یکی از بنیان‌های مهمی است که جمهوری اسلامی خود را با آن توضیح می‌دهد. حاکمان اسلامی اینجا حاضر به دادن هیچ امتیازی نخواهند بود، زیرا لغو حجاب اجباری تنها یک معنا دارد: آغاز پایان جمهوری اسلامی.

اما بدون فشار غرب و جامعه جهانی بر حکومت ایران، دست آنان این بار نیز در سرکوب بیرحمانه و خونین اعتراضات باز خواهد ماند. اینجا تنها ابراز همبستگی با حقوق و مطالبات معترضان کافی نیست.

نوع رفتار جمهوری اسلامی با اعتراضات اخیر حتی باید به مذاکرات احیای برجام راه یابد. آمریکا گشت ارشاد را به فهرست تحریم‌های خود افزوده است. این گامی نمادین است و به هیچ عنوان کافی نیست. گشت ارشاد زاده و بالیده حکومت ولایت فقیه است و با اراده ولی فقیه به حیات خود ادامه می‌دهد. غرب باید فراتر از گام‌های نمادین، گام‌های عملی با پیامی صریح بردارد. دولت آلمان نیز، بخصوص با توجه به رویکرد فمینیستی آن در سیاست خارجی، باید در این راه قدم بگذارد.

مردم ایران، بخصوص زنان، پا به عرصه مخاطره‌آمیز و پرهزینه‌ای گذاشته‌اند. شجاعت آنان در انتظار حمایت ماست. صدای آنها باید شنیده شود. و خطر کردن‌شان باید نتیجه دهد.