پناهندگی بازیکن پیشین استقلال در آلمان
بیژن کوشکی، مدافع سابق تیم فوتبال استقلال تهران، به کشور آلمان پناهنده شده است. او سابقه قهرمانی در ایران با آبیپوشان پایتخت را دارد.روند پناهندگی ورزشکاران ایران به کشورهای خارجی همچنان ادامه دارد. بیژن کوشکی، بازیکن پیشین تیم فوتبال استقلال تهران، در پایان سومین هفته از اعتراضات مردمی ۱۴۰۱ ایران، اعلام کرد که به کشور آلمان پناهنده شده است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
بیژن کوشکی که اهل شهر معمولان در استان لرستان است، تا سال ۱۳۸۶ خورشیدی با پیراهن تیمهای پاس و ابومسلم به میدان رفت. او سپس میان سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، در دوران سرمربیگری امیر قلعهنوعی بازیکن خط دفاعی تیم استقلال بود.
بیژن کوشکی در آن دوران با استقلالیها به مقام قهرمانی لیگ برتر و نیز مقام قهرمانی در جام حذفی ایران، دست یافت.
بیشتر بخوانید: احتمال پناهندگی، علت غیبت وزنهبرداران نوجوان ایران در مسابقات جهانی؟
این بازیکن سپس در سال ۱۳۹۰ از استقلال به تیم مس کرمان انتقال یافت و در پایان نخستین فصل از فعالیت خود در این تیم کرمانی، از فوتبال حرفهای خداحافظی کرد.
بیژن کوشکی در مورد علل پناهندگی خود در آلمان هنوز به طور رسمی با رسانهها صحبت نکرده است.
بیشتر بخوانید: حضور ورزشکاران پناهنده ایرانی در المپیک توکیو
بیژن کوشکی جزو عده محدودی از فوتبالیستهای ایران است که در خارج از کشور تقاضای پناهندگی کردهاند.
اکثر ورزشکاران ایرانی که در طول سالهای اخیر به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی پناهنده شدهاند، سابقه حضور در رشتههای ورزشی دیگری، مانند، تکواندو، قایقرانی، جودو، وزنهبرداری، بوکس، شنا و کشتی را دارند.
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
منوچهر شفایی
منوچهر شفایی بنیانگزار و عضو دائمی هیئت رئیسه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران که در سال 2000 در شهر برمن آلمان ثبت شده است www.bashariyat.org
موسس و مدیر مسئول ماهنامه و سایت آزادگی از شال 2000
بنیانگزار شبکه مدافعین حقوق بشر در ایران از سال 2002
ورزشکار و شمشیربازی علاوه بر قهرمانی کشور از سالهای 1346 تا 1353 و مقام سومی آسیا 1973 مقام اولی تیمی و سومی انفرادی المپیک آسیائی 1974 و مقام سومی 1991 بازی های آسیایی
متولد تهران بزرگ شده خرمشهر و خوزستان لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه تهران
اینک مقیم و شهروند آلمان
• «من اعتقاد دارم به مجرد اینکه انسان بدنیا می آید حق حیات دارد، بدیهی است که این حقوق ذاتی و اولیه هر انسان است؛ چون می بیند و می شنوند، حق دیدن و شنیدن واقعیت ها را دارد؛ صحبت می کند پس حق نظر دادن و گفتگو دارد؛ فکر می کند، پس حق اندیشیدن و انتخاب رای دارد؛ چون راه می رود حق حرکت دارد، رشد می کند، حق تجلی دارد؛ حق فریاد، گریه و اعتراض دارد و ... اما متاسفانه صاحبان قدرت برای حفظ منافع خود این حقوق را از انسان ها گرفته و با قوانینی که مطابق میل خودشان است آن ها را محدود می کنند.»