نقش مردان در “انقیاد زنان” از لابه‌لای یک اثر کلاسیک

شعار “زن، زندگی، آزادی” در خیزش سراسری اخیر، جامعه ایران را دگربار با موضوع زن درگیر کرد. اسد سیف، پژوهشگر، با نگاهی به کتاب “انقیاد زنان” اثر جان استوارت میل، به سویه‌های تبعیض علیه زنان و تجربه‌های جهانی آن می‌نگرد.نگاه مردانه به زن

ستم بر زن تنها از سوی نظام جمهوری اسلامی اعمال نمی‌شود، مردان نیز در این فرهنگ نهادینه‌شده سهم دارند. سال‌هاست اما جهان مدرن این نقش را برای مردان دگرگون کرده است.

کتاب “انقیاد زنان” را جان استوارت میل در سال ۱۸۶۹ یعنی حدود ۱۵۰ سال پیش نوشته است. این نخستین اثر جامعه‌شناسی در جهان است که به این موضوع اختصاص یافته و این زمانی‌ست که زنان هنوز حق رأی ندارند و از بسیاری از حقوق شهروندی خویش محروم هستند. در ارزش این کتاب همین بس که موضوع آن در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، هنوز موضوع روز است.

میل بر این عقیده است که “قانون نباید میان افراد تبعیض قائل شود”. به نظر او، وضعیت زنان در جهان امروز با دنیای مدرن سازگار نیست. زن باید حقوق برابر با مردان داشته باشد. زن در شرایط موجود، آن چیزی‌ست که مردان می‌خواهند، در طی زمان از او ساخته‌اند و انتظار دارند. می‌گوید: «اصلی که روابط اجتماعی میان زن و مرد را تنظیم می‌کند و بر مبنای آن یک جنس تحت انقیاد قانونی جنس دیگر قرار می‌گیرد، از اساس نادرست است و باید به جای این اصل، اصل دیگری نشاند که بر برابری کامل زن و مرد بنیاد گرفته باشد و هیچ‌یک را بر دیگری برتری ندهد و هیچ‌یک را ناتوان‌تر نشمرد».

او به درستی یادآور می‌شود که مبارزه در این راه طاقت‌فرساست. در این روند باید با انبوهی از عواطف و احساسات به مبارزه برخیزیم. نابرابری زن و مرد جهالتی‌ست که مردان خود را پای‌بند آن کرده‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

میل می‌گوید، نگاه “مردانه” به زن، عامل نابرابری‌هاست و این به سود بشریت نیست. چنین نظامی با تاریخ زاده شده و “قدرت” در آن نقش اساسی دارد. در طول تاریخ «هر زنی به نحوی در اسارت یک مرد بوده است… آن‌چه را که قبلاً قهر بود، حالا قانون شده است». او فراتر از آن، ازدواج را نمونه می‌آورد که به این شکل “عملاً بردگی است و قانون ما آن را به رسمیت می‌شناسد”. زنان می‌دانند که با ازدواج به انقیاد درمی‌آیند. مردان زنان را در شرایطی می‌گذارند که ازدواج بر آنان تحمیل می‌شود. ازدواج آنگاه ارزشمند است که دو انسان برابرحقوق به این کار اقدام کنند.

آزادی زنان همچون آزادی عقل

جان استوارت میل در مقایسه رفتار مردان با زنان به این نتیجه می‌رسد که: «مردان برده‌ای می‌خواهند که نه با زور، بل‌که با رضایت و رغبت به اسارت تن دهد. و برده صرف نیز نمی‌خواهند، برده‌ای محجوب و دلخواه می‌طلبند. از همین رو هرچه از دستشان برآید می‌کنند تا ذهن زنان را به تصرف خود درآورند».

مردان شرایطی در جامعه فراهم می‌آورند که زنان در آن ناآگاهانه یاد می‌گیرند تا به شخصیتِ مطلوب آنان بدل شوند. از اراده خویش پیروی نمی‌کنند و تسلیم اراده آنان می‌شوند، زیرا آموخته‌اند: «وظیفه زن است که از خود گذشته باشد، همه وجودش را در محبت خلاصه کند… و برای دیگران زندگی کند». زن یا همسر است یا مادر و یا خانه‌دار. فرصتی نمی‌یابد که خود را کشف کند و خود باشد. زن در جامعه مردسالار یاد گرفته است که امور بیرون از خانه به او مربوط نیست.

اخلاق حاکم و سنت موجود در چنین رفتاری نقش مؤثری دارند. در این شکی نیست که: «هرچه مرسوم باشد، طبیعی می‌نماید. انقیاد زنان به دست مردان سنتی‌ست جهانی و طبیعتاً انحراف از آن غیرطبیعی می‌نماید». این سنت را باید درهم شکست و از آن پیروی ننمود. «آینده بشر با این سخنان در تضاد است». و آن‌چه «امروز طبیعت زنانه می‌نامند، چیزی یکسره تصنعی‌ست زیرا محصول سرکوب در برخی جهات و تشویق و ترغیب در جهاتی دیگر است».

میل از اعضای جامعه انتظار دارد که شایسته عصر مدرن گردند و با گرایش‌های نامتمدنانه به ستیز برخیزند. به نظر او دگرگونی را باید از نهاد خانواده شروع کرد، زیرا “سلطه قوی بر ضعیف” و نابرابری در حقوق در آنجا شکل گرفته، به درون جامعه کشیده می‌شود: «اگر برابری زن و مرد را نپذیریم، جامعه به گذشته عدول خواهد کرد».

او می‌نویسد: «آزاد شدن زنان، آزاد شدن نیمی از کل نیروی عقلانی بشر است». این نیروی آزادشده «به نیروی عقلانی مردان انگیزه تازه‌ای می‌بخشد، انگیزه‌ای که محصول رقابت و ضرورت است».

زنان در زمان پیش می‌تازند

وضع همیشه بدین‌سان نخواهد ماند. زمان در حال تغییر است. آن‌که امروز در نادانی خویش ساکت است، فردا به حقوق شهروندی خویش آگاه خواهد شد: «زنان نویسنده اندک اندک آزادانه‌تر سخن می‌گویند و تمایلشان به بیان احساسات و عقاید واقعی‌شان افزایش یافته است». باید زمانی را منتظر باشیم که زنان بی‌هیچ هراسی خود برای خویشتن تصمیم بگیرند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

جان استوارت میل شاید نخستین متفکری باشد که از ارزش “کار خانگی” زنان نوشته است. در این مورد مثال می‌آورد: «همان‌طور که ملوان مجبور است به جبهه برود و حقوق می‌گیرد، زن را نیز مجبور به خانه‌نشینی کرده‌اند تا بماند و بچه بزاید و بپزد…». چرا ملوان در کار خویش حقوق می‌گیرد و صاحب حقوق است، اما زن بدون مزد، هم‌چون برده‌کار می‌کند و از هر حقوقی محروم است.

به عقیده میل: «زندگی عبارت است از تلاش برای خوشبختی دیگران». او خود در سراسر عمر در این راه مبارزه کرد. روایت است که روزی در تبلیغات انتخاباتی برای جمعی از کارگران صحبت می‌کرد. در این جمع در حمایت از حق رأی زنان صحبت می‌کند. صدای خنده و تمسخر بلند می‌شود. او اما با خونسردی، و شور و حرارت ادعای خویش را تشریح می‌کند. صداقت او حضار را مجاب می‌کند.

میل در سال ۱۸۶۸ به عضویت پارلمان درآمد. به کوشش او بود که “حق رأی زنان” به مسأله‌ای جدی در جامعه تبدیل شد. همان زمان اعلام داشت، امروز تبعیض میان مرد و زن «یکی از بزرگ‌ترین موانع پیشرفت بشر تبدیل شده است». آنان که می‌کوشیدند فرودستی زنان را با تکیه بر عقل و خرد اثبات کنند، همیشه در نوک تیز حمله‌های او قرار داشتند.

میل مخالف سرسخت حکم اعدام بود. از قانون اصلاحات ارضی ایرلند حمایت می‌کرد. به دفاع از حقوق مدنی فاحشه‌ها می‌پرداخت. پشتیبان خواست‌های طبقه کارگر بود. در هیجده سالگی نخستین مقاله خود را در مورد تبعیض جنسی در دفاع از حقوق زنان نوشت. به همراه دخترخوانده خویش “انجمن ملی حق رأی زنان” را بنیان گذاشت. نخستین کسی بود که پیشنهاد کرد به جای واژه “مرد” در قوانین حقوقی از واژه “شخص” استفاده شود. مرد در آن زمان مترادف انسان بود. زن در این تعریف جایی نداشت.

جان استوارت میل همیشه به مردان توصیه کرده است تا در شناخت زن بکوشند، زیرا شناخت آنان از زن، ناقص و سطحی است.

کتاب “انقیاد زنان” نخستین بار در سال ۱۳۷۹ به زبان فارسی منتشر شد. علاء‌الدین طباطبایی آن را ترجمه و “نشر هرمس” در تهران منتشر کرد. از آن‌جا که وزارت ارشاد سال‌ها از بازچاپِ آن جلوگیری می‌کرد، “آموزشکده توانا” در خارج از کشور دگربار آن را ترجمه و منتشر نمود.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.