او معتقد است که حکومتگران با نادیدهگرفتن خواستهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی شهروندان، نارضایتی عمومی را به جایی رساندهاند که کلیت نظام اسلامی هدف اصلی اعتراضات اخیر است.
صادقی در بخشی از گفتوگو به ناتوانی مسئولان در تحمل انتقادها اشاره میکند و احتمال می دهد که اعتماد “بخش زیادی” از صحبتهای او را سانسور خواهد کرد و نمیتواند عکس واقعی او را هم چاپ کند: «همینها نشانگر آن است که ارادهای برای دیدن و شنیدن در کار نیست. »
در بخشهایی از متن اعتماد جای خالی موضعگیریهای صادقی بهچشم میخورد که با سه نقطه (…) مشخص شده است.
حجاب اجباری و گشت ارشاد
فاطمه صادقی یکی از مهمترین دلایل تشدید اعتراضات طولانیمدت اخیر را حجاب اجباری و حضور گشت ارشاد در خیابانها میداند. او تاکید میکند: «نفس حضور گشت ارشاد در خیابان به اعتقاد من نوعی تحقیر و توهین است.»
صادقی ضمن اشاره به مشکلات و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در ایران گفته است: « آنچه ما شاهدش هستیم، این است که هر روز با طرحهای مختلف زنان را تحقیر و سعی میکنند از حضور اجتماعی آنان بکاهند و به سمت خانه و نقشهای سنتی سوقشان بدهند.»
او در ادامه تصریح میکند که زنبیزاری “در همه جای” نظام اسلامی مشهود است و به بخشی از نظام تبدیل شده است.
نارضایتی در کل جامعه
پژوهشگر سیاسی در گفتوگو با اعتماد تاکید میکند که در اعتراضات مردمی سراسری، جنبش زنان پیشتاز است اما خشم اجتماعی و نارضایتی شدید که به دلایل مختلف در سالهای اخیر تشدید شده، باعث همبستگی اقشار گوناگون جامعه با یکدیگر شده است. او در این راستا ضمن اشاره به «تحقیر و نادیده گرفتهشدنِ اقلیتهای دینی، قومی و طبقات فرودست» میگوید: «در واقع بیشتر ایرانیان دارند این تحقیر و خشم ناشی از آن را به صورتهای مختلف تجربه میکنند که موجب ایجاد همدلی و همبستگی میشود. همگان در این تحقیر جمعی اشتراک دارند. فرقی نمیکند که کرد، ترک، لر، عرب، فارس یا بلوچ باشید.»
صادقی به سکوت مردان در سالهای پس از انقلاب در برابر حجاب اجباری و ستم مضاعف به زنان اشاره کرده و گفته است: «آنها هم به مرور متوجه شدند که این موضوع فقط به زنان برنمیگردد، بلکه حجاب اجباری تحقیر مردان هم هست».
خواسته اصلی این جنبش
فاطمه صادقی در پاسخ به این پرسش که خواسته اصلی معترضان اخیر چیست میگوید: «نیازی نیست من بگویم، مردم دارند در خیابان به آشکارترین شکل ممکن فریادش میزنند. خواستههای این جنبش خیلی روشن است.»
محور اصلی اعتراضات اخیر کشتهشدن مهسا امینی در حبس گشت ارشاد بود اما بهسرعت به جنبشی ضدحکومتی تبدیل شد.گرچه چشمگیرترین شعار آن «زن، زندگی، آزادی» است، اما در اکثر گردهماییها و دیگر اشکال اعتراضی شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» به گوش میرسد.
سوزاندن عکسهای علی خامنهای و روحالله خمینی و روسری بیانگر مخالفت معترضان با ستونهای اصلی حکومت اسلامی است.
صادقی خیزش اخیر مردمی را «به شدت عملگرا» و این را «از مهمترین وجوه تمایز آن» با خیزشهای پیشین میداند.
رقص و شادی و زندگی
به گفته این پژوهشگر سیاسی، خیزش اخیر با شادی توأم است و در آن شوق به زندگی، رهایی از قیدوبندهای دینی، آزادی، شادی و رقص بسیار پررنگ است.
صادقی تصریح میکند: «اگر بخواهم مقایسه کنم، در انقلاب ۵۷ مشتها بود که به هوا میرفت و خون و مرگ تقدس داشت، امروز دیگر اینطور نیست. امروز زندگی تقدس دارد و طلب میشود. از مشت هم خبری نیست. در عوض با کف و سوت و ابراز شادی و بیان و بروز آشکار آن مواجهیم.»
او در این راستا “حرکات شادمانه از جمله روسری از سر برداشتن، انداختن روسری در آتش، رقص” و همچنین آوازها، سرودها، انواع کلیپهای ویدئویی، آثار هنری، گرافیتی، دیوارنویسی را مثال میزند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
صادقی در ادامه به خواستهای اصلاحطلبان حکومتی، جنبش سبز و اعتراضات سراسری گذشته اشاره میکند و این که معترضان اخیر از این خواستها عبور کردهاند و کلیت نظام اسلامی را زیر سوال بردهاند.
به اعتقاد او، اما حکومتگران به آن حد از بلوغ سیاسی نرسیدهاند که بتوانند به خواست نسل جوان اهمیت دهند و راهگشای آینده باشند. او میگوید: «من یک نوع تصلب و فروبستگی را در این سیستم میبینم که باعث میشود اساسا نتواند آنچه را در خیابان جاری و ساری است، درک کند… زمانی چشم و گوششان را به يكسری خواستهها بسته بودند و میخواستند با (…) همه چيز را حل كنند، امروز به جايی رسيدهايم كه اگر هم بخواهند ديگر نمیبينند و نمیشنوند.»
انتقادها به فاطمه صادقی
فاطمه صادقی دختر شیخ صادق خلخالی، حاکم شرع در سالهای نخست انقلاب ۵۷ است که به برگزاری دادگاههای چنددقیقهای و اعدامهای دستهجمعی مخالفان حکومت شهره است.
بسیاری از فعالان سیاسی به صادقی انتقاد میکنند زیرا او بارها در رابطه با اعمال پدرش که در سالیان آخر عمرش گوشهگیر و عملا از صحنه سیاست طرد شده بود، مورد سوال قرار گرفته اما هیچگاه به وضوح آنها را محکوم نکرده است.
او یک بار در این باره گفته بود: «من دغدغههای خودم را دارم. الزامی ندارم چیزی که برای پدر من جالب بوده برای من هم جالب باشد. من دوست دارم کارهای دیگری انجام دهم اما متاسفانه خیلی وقتها سایه سنگین پدر به من تحمیل میشود. او نیست که تحمیل میکند، اتفاقاً جامعه است که دارد این سایه را به من تحمیل میکند.»