تصاویری که این روزها از حضور زنان در خیابان ثبت میشود، فقط از جهت مستندنگاری رویدادها و کنشهای اعتراضیای که زنان در جامعه رقم میزنند و نقشی که در جریان مبارزات ایران دارند، اهمیت ندارد. بلکه از این جهت نیز مهم است که بهعنوان مجموعه پرترهای گاهشمارانه، لحظات تاریخساز از جریان تغییر چهرهی زنان را ماندگار میکند و نشان میدهد که چطور زنان از طریق دگرگونی در نحوهی نمایش بدنشان، امکان بازنماییِ تازه و متفاوتی از خود را فراهم میآورند و در پی آن، طرحها و اشکال نوظهوری از رهایی در آینده را پیشنهاد میدهند. در هر یک از این عکسها یا فیلمهای ثبتشده از زنان در خیابان با فوران مهارناشدنیِ سوژهای سرکوبشده مواجهایم که آن را به قابی تکاندهنده، الهامبخش و شورانگیز بدل میکند. سوژهی زنانهای که همواره به اندرونی رانده و از فضای بیرونی حذف شده است، حالا به خیابان قدم میگذارد و قابلمشاهده و دیدنی میشود. در این قابها شاهد خودنماییِ فیگوراتیو تن زنانه در محیط اطرافش هستیم که آگاهانه و عامدانه بدن خود را به نمایش میگذارد و دیگران را به تماشای خود فرامیخواند و فضای پیرامونش را تحتتأثیر حضورش دگرگون میکند. در این متن میکوشم تا توضیح دهم که چطور زنان بهعنوان سوژههای خودآیین و خودبیانگر، نحوهی بازنمایی از خویش را تحول میبخشند و با ارائهی تصویری تازه و متفاوت از خود، چشماندازی از ایرانِ پس از آزادی را ترسیم میکنند.
اساساً حضور زنان در خیابان، فضا را مسئلهدار، تنشزا و بحرانی میکند. زنی که همواره محکوم به پستونشینی و ماندن در خانه بوده است، با ورود به خیابان ساختارشکنی میکند، از فضای تعیینشده قدم بیرون مینهد و وارد عرصهی ممنوع میشود. به همین دلیل، حکومت ایران تلاش میکند با کنترل بدن زنان در عرصهی عمومی، آنها را به سوژههای رام و بیخطر تبدیل کند. تحمیل حجاب اجباری مهمترین حربهی حکومت برای بیشکل کردن زنان و مطیعسازیِ آنان است. زنان برای اینکه اجازهی حضور در خیابان را بیابند، باید از ظاهر دلخواه خود دست بکشند و در همان قالبی جا بگیرند که حکومت تعیین کرده است: آنها باید نامرئی شوند و به چشم نیایند و اثری از خود در جامعه به جا نگذارند. هدف حکومت این است که زنان چنان با حجاب اجباری پوشیده و پنهان شوند که همچون اشباحی ناپیدا در عرصهی عمومی رفتوآمد کنند تا نه تنها کسی آنها را نبیند، بلکه ردپایی از آنان نیز در محیط پیرامونشان باقی نماند. گویی زنان هرگز از خانه بیرون نیامدند و به خیابان قدم نگذاشتند.
ازاینرو در جنبش اعتراضیِ کنونی، زنان دست به کنشهای نمایشی میزنند که آنها را در معرض دید قرار میدهد و توجه ناظران را به خود جلب میکند. زنی روی ماشینی میایستد و روسریِ آتش گرفتهای را بلند میکند. زنی به میدان میآید و روسریاش را در آتش میاندازد و میرقصد، زنی مویش را میبُرد و آن را در هوا تکان میدهد، زنی با آرامش روی سکویی در میان مأموران امنیتی مینشیند، زنی مشت گرهکردهاش را رو به ماشینهای سرکوب بالا میبرد، زنی موی خود را میبندد و به سوی خیابان میرود، زنی تنها در میانهی خیابان مقابل ماشین آبپاش میایستد، زنی بدون حجاب در قهوهخانهای صبحانه میخورد، زنی با موهای بر شانه ریخته خرید میکند، زنی آغوشش را برای هموطنانش میگشاید، و زنی با لباس محلی و رنگارنگ در خیابان قدم میزند. هر یک از این رفتارهای روزمرهی خلاقانه، واکنشی ستیزهجویانه علیه نامرئیسازیِ زنان بهواسطهی حجاب اجباری در فضای بیرونی و حذف آنان از عرصهی اجتماعی و سیاسی است. وقتی تصاویر ثبتشده از آنها را میبینیم، با غلبهی تن زن بر محیط مواجهایم که موفق شده موانع پیرامونش را پس بزند و فضا را برای خود باز کند. زنان دیگر در حاشیهی تصویر یا خارج از قاب نیستند بلکه در مرکز قاب و نقطهی طلاییِ ترکیببندی قرار دارند و همهی خطوط و نیروهای موجود در محیط اطراف را بر بدن خود متمرکز میکنند و نگاهها را به سمت خود میکشانند.
سالهاست که خیابانها مکانی ناامن برای زنان به حساب میآیند و حضور آنها در محیط خارج از خانه با مزاحمت، آزار کلامی، دستدرازی و خشونت جنسی همراه است و این پیام را به زنان میدهد که فضای عمومی جای آنها نیست و اگر آسیبی ببینند، مقصر خودشان هستند که از فضاهای امن تعیینشده خارج شدهاند. پس از جنبش اعتراضیِ زنان در واکنش به قتل مهسا امینی، خیابانها پر از نیروها و مأموران امنیتی شده است و حکومت برای ایجاد هراس و عقب راندن زنان از روشهایی همچون تعرض جنسی و ربودن زنان استفاده میکند تا همچنان خیابانها را برای زنان تهدیدکننده و خطرناک جلوه دهد. اما زنان به خانهها بازنمیگردند و در خیابانها میمانند و بدن خود را بهمثابهی پرچم مبارزه در برابر سرکوب برمیافرازند و با تن خود به جدال با دیکتاتوری برمیخیزند. اینکه در تصاویر میبینیم زنان بر بالای ماشین یا بر فراز بلندی ایستادهاند، جلوتر از جمعیت معترضان حرکت میکنند یا با فریاد شعار میدهند، کنشی خودنمایانه برای به رخ کشیدن حضور خویش در خیابان است تا نشان دهند که آنجا را ترک نمیکنند و با پس گرفتن خیابان، شکل تازهای به آن میبخشند و ماهیت و کارکرد و معنایش را تغییر میدهند و آن را نه فقط به مکانی امن برای زنان، بلکه به عرصهی نمایش قدرت زنان تبدیل میکنند.
زنان با حضور و کنش انقلابیشان در خیابان، تصویر جعلی، دروغین و تحریفشده از خود را زیر سؤال میبرند و از دلِ این فروپاشی و تخریب، تصویر بیواسطه و بیمداخلهای از خود را به نمایش میگذارند که تاکنون در فرهنگ بصری غایب و مفقود بوده است
زنان با حضور و کنش انقلابیشان در خیابان، تصویر جعلی، دروغین و تحریفشده از خود را زیر سؤال میبرند و از دلِ این فروپاشی و تخریب، تصویر بیواسطه و بیمداخلهای از خود را به نمایش میگذارند که تاکنون در فرهنگ بصری غایب و مفقود بوده است: تصویری از زنان به همان شکلی که آنان به خودشان مینگرند و در همان فرمی که خودشان طالب آن هستند. ارزش جنبش اعتراضیِ زنان در همین بدیلسازی به جای تصویر ساختگی و تحمیلی از خود است. آنها با نوع پوشش و رفتارهای روزمرهشان در خیابان نشان میدهند که زن ایرانی بدون سلطه و سرکوب چه شکلی خواهد داشت و چه کار خواهد کرد. زنان تخیل آینده را در لحظهی کنونی محقق میکنند و تصویر خودشان در ایران آزاد را جلوتر از وقوع آزادی نمایش میدهند و با این کار، تخیل جمعی برای تصویرسازی از ایران پس از پیروزی را تحریک میکنند و ارادهی عمومی برای جامهی عمل پوشاندن به رؤیایشان را برمیانگیزانند.
در واقع، زنان به دو شکل رایج در حال بازپسگیری خیابان و فتح شهر و آزادسازی کشورند. یکی از طریق کنشهای معترضانهای که روند سلطه و سرکوب را برهم میزند، نظم مسلط و رایج را به آشوب میکشد و فضای محصور و محدود و ممنوعه را میشکند. دیگری بهواسطهی رفتارهای مقاومتیِ روزمرهای که سعی میکند حضور بدون حجاب در فضای عمومی را عادی نشان دهد و زن با پوشش دلخواهش را بهعنوان بخشی ناگسستنی از فضای شهری جا بیندازد. آنها در اقدام اول، سلطه را از بین میبرند و در اقدام بعدی آزادی را جایگزین آن میکنند. به همین دلیل جنبش «زن، زندگی، آزادی» چنین الهامبخش است. زیرا فقط در صدد تخریب و نفی و انکار نیست، بلکه همزمان در پی ساختن و تحقق و اثبات است. با جسارت، تصویر تحمیلی از خود را فرومیپاشد و میگوید «آنچه تاکنون دیدهای، منِ واقعی نبودم»، و با شجاعت، تصویر دلخواه از خویش را به نمایش میگذارد و میگوید «آنچه اکنون میبینی، منِ واقعی هستم.»
بنابراین، حضور زنان بیحجاب در خیابانها که این روزها رخ داده است، کنشی فردی نیست که فقط اعتراض زنان علیه کنترل بدنشان توسط حکومت را به نمایش بگذارد. زنان با برداشتن روسری و شالهایشان از سوژههای سرکوبشده به سوژههای عصیانگری بدل میشوند که با پس زدن حجاب اجباری، از هر چیزی با ماهیت سلطهگرانه و آمرانه سرپیچی میکنند و هر قید و بندی را میگسلند. آنها با زیر پا گذاشتن قانون تثبیتشده، به پیکرهی نظام استبدادی ضربه میزنند، هیبت هراسناکش را به سخره میگیرند، به چهرهی مقتدرش چنگ میاندازند و نشان میدهند که میتوان در برابر دیکتاتور ایستاد و به او نه گفت. حضور زنان بیحجاب در خیابان، جلوهای از تحقق ارادهی معطوف به تغییری است که پتانسیلهای رهاییبخش در اعتراض را آشکار میکند و هراس نهادینهشده در بطن جامعه را از بین میبرد و میل فروخورده برای سرکشی علیه ظلم و تبعیض را برمیانگیزاند.
خیابان دیگر قلمرو نظام قدرت نیست که با نظارت، کنترل، تجسس، تفتیش و گشت ارشاد، حد و اندازهی حضور زن در خیابان را تعیین کند و شکل و نحوهی پوشش او را فرمان دهد. اکنون شهر در تسخیر زنان است که روز به روز در آن پیشروی میکنند و خیابانهای بیشتری را به تصاحب خود درمیآورند و شهر را از آنِ خود میکنند و این، مقدمهای برای بازپس گرفتن وطن است. زنان به فاتحان باشکوه خیابان تبدیل شدهاند اما پرفورمنس آزادیِ زنان در قاب خیابان، نگاه ناظران را به فضایی فراتر از محیط پیرامون زنان هدایت میکند و افقهای گستردهتری را به رویشان میگشاید و دنیای آزاد بزرگتری را نوید میدهد. جسارت زنان برای بازگشت به عرصهای که از آن رانده شدهاند و تلاش برای گشودن فضایی که در آن محصور شدهاند، به تغییر محیط میانجامد و خیابان بهعنوان بستر اجتماعی را متحول میکند و به آن شکل و معنای دگرگونشدهای میبخشد اما این گشودگیِ فضا فقط مختص زنان نیست. بلکه عرصه را برای آزادی همگان باز میکند و اجازه میدهد که هر کس سهمی از فضای رهاشده داشته باشد. زنان، خیابانها را پس میگیرند اما نه فقط برای خودشان، بلکه برای کل مردم ایران.