خبر منتشرشده توسط “ژوپیتر” بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار بار دیده شده است. بسیاری با دیدن تیک آبی فریب خورده تصور میکنند که این کانال موثق است و گرداننده آن شناختهشده. در حالی که اینطور نیست؛ بعد از آن که ایلان ماسک توئیتر را خرید، تیک آبی را میتوان با پرداخت هزینهای در ماه خریداری کرد. داشتن تیک آبی بیانگر اعتبار کانال نیست. صاحب این کانال با پرداخت هزینه ماهانه دارای تیک آبی شده است.
از جمله دلایلی که میتوان بر جعلی بودن این خبر به آن اشاره کرد، اطلاعرسانی دقیق در مورد تعداد گلولههایی است که ادعا شده بود به قسمتهای مختلف بدن صلواتی از جمله آلت تناسلی وی اصابت کرده است. روشن است که سازنده خبر با توجه به شناختی که از فرهنگ مردم دارد، در صدد مهیج کردن هرچه بیشتر خبر و در نتیجه دهان به دهان شدن آن است. گویی پزشکی قانونی پس از معاینه دقیق جسد در مورد تعداد گلولهها و محل اصابت آنها گزارش میدهد و نه تیمی که چند ثانیه فرصت برای عملیاتی مهیج داشته است و سخنگویی هم دارد که لحظه به لحظه در فضای مجازی گزارش میدهد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در گزارش مربوطه هیچ خبری از محافظان صلواتی نیست و تنها به این نکته اکتفا شده است که وی در ساعت ده شب با شلیک پنج گلوله به قتل رسید. در مورد محل قتل وی نیز دو خبر متفاوت همان کانال انتشار داد: ۱- “در حیاط خانهمخفی همسر دومش” ۲- “در حال ورود به پارکینگ تا قبل از بستهشدن در پارکینگ”.
همچنین این کانال از چگونگی سوگواری دختر و همسر صلواتی نیز خبر میداد گویا در خانه صلواتی حضور دارد و همه زنان را میشناسد و نسبت به رابطه آنها با صلواتی اشراف دارد. نکته بعدی اطلاع از تصمیمگیری در مورد محل برگزاری مراسم بزرگداشت صلواتی و روز آن بود.
پس از میدانداری کانال امنیتی فوق، در پرده دیگر این سناریو نظام اسلامی بدون آن که صلواتی را به صحنه بیاورد از طریق رسانههای امنیتی همچون تسنیم و… به تکذیب خبر پرداخت.
در ادامه، همین سناریو، پس از مدتی که آبها از آسیاب بیافتد به گونهای قاضی صلواتی را به صحنه میآورد تا هم به مردمی که خوشحالی کرده بودند دهنکجی کند و هم رسانههای خود را ناشر اخبار واقعی جلوه دهد و هم مهری بزند بر بیاهمیت بودن اخبار منتشرشده پیرامون قتل صلواتی.
این همان کاری است که در سال ۹۵ با انتشار خبر زخمی شدن قاسم سلیمانی در سوریه و انتقالش به ایران انجام شد و بسیاری هم در دام آن افتادند.
طی سالهای گذشته نیز نظام اسلامی بارها از طریق انتشار خبر جعلی به کما رفتن خامنهای، مرگ او، داشتن بدلی به نام میرطاهر و… در فضای مجازی به تمسخر اپوزیسیون ایران پرداخته است. آخرین بار انتشار خبر مرگ خامنهای در بحبوحه جنبش اعتراضی بود که پس از تعللی دو هفتهای، با رژه مقتدرانه خامنهای در یک پایگاه نظامی پاسخ داده شد.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
اتفاقاً در خبر منتشرشده توسط کانال “ژوپیتر” وابسته به دستگاه امنیتی نظام اسلامی، گریزی هم به روحالله زم زده شده بود که با حکم قاضی صلواتی بیرحمانه به دار آویخته شد.
این نوشته با امید به این که روزی قاضی صلواتی نیز همچون حمید نوری در برابر عدالت پاسخگوی اعمالش شود، نگاهی دارد به سوابق و چگونگی ارتقای مقام وی در نظام اسلامی.
خانواده صلواتی
قاضی ابوالقاسم صلواتی در سال ۱۳۴۱ در تویسرکان به دنیا آمد. پدرش نصرت کاسبی خردهپا بود که سالها پیش فوت کرد. دو عموی صلواتی از فرهنگیان قدیمیو خوشنام تویسرکان بودند. عموی کوچک وی به نام علیصلواتی، فارغالتحصیل ادبیات دانشگاه تهران، قبل از انقلاب رئیس دانشسرای تربیت معلم تویسرکان بود که بعد از انقلاب به اتهام همکاری با ساواک اخراج شد. حسین کاظمزاده، دایی کوچک وی که در زمان انقلاب دبیر آموزش و پرورش و عضو اولین شورای شهر تویسرکان بود، بعدها به دلیل هواداری از مجاهدین زندانی و از کار اخراج شد.
قاضی صلواتی دارای یک دختر و یک پسر است. ابراهیم ازدواج کرده و مدیرعامل یک شرکت صادرات پوست و روده و سالامبور است. سمانه در رشته “دیزاین” تحصیل کرده و سفرهای متعدد به انگلیس و فرانسه داشته است. منزل مسکونی قاضی صلواتی در خیابان ظفر تهران است و یک ویلا هم در جزیره کیش دارد. برای پسرش در فرمانیه و دخترش در نیاورانخانهای خریداری کرده است. هفت محافظ دارد و در یک “پرشیا”ی سفیدرنگ شیشهدودی تردد میکند که ممکن است در حال حاضر اتوموبیل او تغییر کرده باشد.
پروین شیری همسر وی اهل کرمانشاه است. او به خاطر فشارهای وارده از سوی صلواتی از بیماری شدید روحی رنج میبرد و تا کنون دو بار وسایل خانه را وسط حیاط گذاشته و آتش زده است و مدتها بستری بوده است. لازم به ذکر است که همسر قاضی مقیسه نیز از بیماری شدید روحی رنج میبرد.
داریوش شیری، برادر زن صلواتی، در دهه ۷۰ به اسپانیا رفت و به کار صرافی و رستورانداری و… پرداخت و سپس به کانادا مهاجرت کرد. او هنگامی که احمدینژاد به قدرت رسید، به دولت وی نزدیک شد و نقش مترجم احمدینژادیها در گفتگوهای خصوصی با دولتمردان ونزوئلا را به عهده گرفت. اما معلوم نشد که چرا یکباره در مقام منتقد جمهوری اسلامی از برخی رسانههای خارج از کشور سر در آورد، آنهم با نام “کورش کهن”.
حضور در جبهه و پلیس قضایی
در سالهای ۶۵- ۶۶ پس از مجروح شدن در کردستان، با نفوذی که داشت ۳۰-۴۰ درصد معلولیت (به خاطر داشتن ترکش در بدن و شیمیایی شدن) برای خود دست و پا کرده وارد پلیس قضایی شد و از حضور در جبهههای جنگ امتناع کرد.
در سال ۷۰ پس از آنکه نیروی انتظامی از ادغام ژندارمری، شهربانی، کمیتههای انقلاب اسلامی و پلیس قضایی تشکیل شد، بسیاری از کسانی که در پلیس قضایی شاغل بودند از ورود به نیروی انتظامی خودداری کرده و در نهادهای دیگر نظام از جمله وزارت نفت، ستاد کوثر، ستاد فرمان امام، سپاه پاسداران، قوه قضاییه و… مشغول به کار شدند.
صلواتی هم از فرصت استفاده کرد و به دادگاه انقلاب رفت و بدون داشتن تحصیلات حقوقی یا قضایی در همدان و سنندج به عنوان قاضی و معاون دادستان به خدمت پرداخت و به خاطر فساد و قساوتی که به خرج میداد زبانزد مردم شد.
صلواتی در زمان فعالیت در دادگاه انقلاب همدان ظاهراً بر سر توقیف مواد مخدر از بستگان امام جمعه آن شهر به کرمانشاه منتقل شد و در آنجا در منزل تیمسار همدانیان، که در سال ۵۸ توسط خلخالی اعدام شد، سکنی گزید.
قاضی پرقدرت نظام اسلامی
از آنجا که در دهه هفتاد داشتن تحصیلات حقوقی و حوزوی یکی از شرایط تصدی پست قضایی شد، صلواتی و دیگر افراد ذینفوذ دستگاه قضایی با استفاده از سهمیه بسیج و… از بنگاههای مدرکصادرکنی نظام اسلامی مدارک حقوقی و حوزوی برای خود دست و پا کردند.
در سالهای ۷۳-۷۴ هنگامی که الیاس محمودی رئیس کل حراست قوه قضاییه بود، صلواتی از طریق گزارش و توطئهچینی علیه همکاران و ارباب رجوع و متهمان، ترفیع مقام یافت و به ریاست اداره حراست دادگاه انقلاب رسید و قدرت فوقالعادهای به هم زد.
از سال ۸۱ با حفظ سمت در شعبه مربوط به جاسوسی نیز مشغول به کار شد. از آنجا که ریاست حراست را به عهدهداشت، در دیگر شعبههای دادگاه انقلاب هم صاحب نفوذ شد.
وی که فرد قسیالقلبی بود شخصاً همراه گروه ضربت برای دستگیری متهمان اقدام میکرد. به این ترتیب پلههای ترقی را طی کرد و در دو دهه گذشته یکی از مهمترین مهرههای سرکوب دستگاه امنیتی و قضایی بود.
پس از انتصاب سعید مرتضوی به دادستانی انقلاب اسلامی و عمومی، قاضی حداد ریاست شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به معاونت امنیت این دادسرا رسید. از آنجا که پرونده فعالان سیاسی و اجتماعی در شعبه مزبور مورد رسیدگی قرار میگرفت، صلواتی به شعبه ۱۵ رفت و از دو دهه پیش همراه با محمد مقیسه و یحیی (عباس) پیرعباسی مثلث جنایت را تشکیل دادند. با انتقال مقیسه به دیوان عالی کشور وی هماکنون مهمترین قاضی دستگاه قضایی در پروندههای امنیتی و سیاسی است.
فساد اخلاقی
طبق برخی گزارشها «در رابطه با زندانیان غیر سیاسی که معمولا کمتر امکان اعتراض و انعکاس رسانهای ظلمهای رفته بر خود را دارند، صلواتی شخصاً همسران جوان این زندانیان را به صورت غیرقانونی احضار و آنها را ترغیب به طلاق از شخص زندانی کرده است. در بعضی موارد وی مطالب فسادآلودی را نیز با آنها مطرح کرده است.»
در بهار ۸۹ مدتی موضوع برکناری یا استعفای او از ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب سر زبانها افتاد، اما بلافاصله حسین لطفی، رئیس محاکم انقلاب، در گفتگو با خبرنگاران اعلام کرد که وی «كماكان به عنوان رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب مشغول انجام وظیفه است و استعفا نداده است.»
صلواتی به خاطر خوشخدمتیهایش، در رسیدگی به پروندههای تحت قضاوت خود دست به هر گونه اقدام خودسرانه و غیرقانونی میزند و علیرغم داشتن پروندههای متعدد در دادگاه انتظامی قضات، هیچ برخورد قانونی با وی صورت نگرفته و محدودیتی برای وی در نظر گرفته نمیشود.
ابوالفضل قدیانی، یکی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در نامهای سرگشاده به صادق لاریجانی، رئیس وقت قوه قضاییه، در مورد سوابق صلواتی نوشت: «باز به خوبی میدانید که این فرد در خود قوه قضاییه و در بین قضات به ارتکاب انواع مفاسد معروف است. اگر لازم شد من در آینده در مورد مفاسد وی توضیح خواهم داد تا مردم بدانند در دستگاهی که باید پاکترین و شریفترین افراد در مسند قضا بنشینند، چگونه افراد فاسد جایزه میگیرند و ارتقا پیدا میکنند و علیه افراد شریف و خدوم این آب و خاک حکم صادر میکنند.»
این سخنان اما تأثیری نداشت و متأسفانه قدیانی و دیگر کسانی که از سوابق ننگین صلواتی خبر دارند، تا کنون در این باره روشنگری نکردهاند و صلواتی همچنان در پناه دستگاه قضایی و امنیتی رژیم به جنایات مشغول است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.