رهبر و روحانیت
از زمان صفویه که مذهب شیعه به ایدئولوژی حکومت تبدیل شد، نهاد روحانیت در کلیت خویش همیشه در کنار حکومت بوده است. سیدعلی خامنهای که یکشبه از حجتالاسلام به آیتالله تبدیل شد و “رهبر مسلمانان جهان” گشت، گام به گام اقتدار خویش را با کمک نهادهای نظامی و امنیتی تثبیت کرد.
خامنهای در ساختار سنتی حوزهها تغییراتی داد و با احداث “مرکز مدیریت حوزه علمیه قم” حوزههای علمیه سراسر کشور را به زیر نظارت خویش کشاند و در این نهاد سازماندهی کرد؛ برای آن بودجهای دولتی در نظر گرفت و در کنار آن مراکزی احداث کرد تا بر کار روحانیت نظارت داشته باشند؛ شهریه طلاب و حقوق روحانیان را نیز خلاف سالهای پیشتر، این نهاد برعهده گرفت و سازماندهی کرد.
میتوان گفت، نهاد روحانیت در پی انقلاب از نهاد سنتی روحانیت فاصله گرفت و صاحب تشکیلاتی سراسری شد. رهبر با سرمایهگذاری بر این نهاد، آن را به بخشی از سرمایه خویش تبدیل کرد و آن استقلال نسبی پیشین را از او گرفت. نتیجه آنکه روحانیت در پناه رهبر، همیشه، چه در انتخابات و چه ناآرامیها، پشتیبان اوست. این نهاد طی چهار دهه به شبکه اجتماعی عظیمی تبدیل شده که در ساختار سیاسی کشور نقشآفرینی بسزایی دارد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
وابستگی حوزه به رهبر اما آسان صورت نگرفت. در این سالها صدها روحانی معترض با انواع اتهامها، بازداشت، شکنجه و خلع لباس روبهرو بوده و حتی اعدام شدهاند. بسیارانی نیز ترجیح دادهاند سکوت اختیار کنند.
جمهوری اسلامی از حوزه علمیه همیشه به عنوان پشتوانه حکومت دینی بهره برده است. با این همه هیچگاه فقیهانِ این حوزه را در کار دولت دخالت نداده است و حتی شش عضو شورای نگهبان را نه حوزههای علمیه، بلکه شخص رهبر انتخاب میکند.
روحانیت در آمار
آمار روشنی از روحانیان کشور در دست نیست. به گزارش ایرنا: «دویستهزار روحانی در سراسر کشور مشغول به فعالیتهای دینی هستند». و باز به گفته همین منبع به نقل از محمدرضا حسینی، مشاور وزیر ارشاد: «بیش از دویستهزار طلبه روحانی خواهر و برادر در کشور وجود دارد» که ۶۰ هزار از آنها زن هستند و ۱۰ هزار طلبه خارجی.
در حال حاضر ۷۰ هزار مسجد در کشور وجود دارد که به نقل از منبع فوق “۳۵ تا ۴۰ درصد از این مساجد امام جماعت ندارند” و دولت در صدد ترمیم آن است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بسیج مستضعفان و سازمان رسیدگی به امور مساجد، از جمله نهادهایی هستند که بر کار مساجد و روحانیان در این رابطه نظارت دارند. در این میان دبیرخانه ائمه و جمعه و جماعات، ستاد اقامه نماز از طریق سازمان تبلیغات اسلامی، نه تنها نمازهای جمعه، بلکه جشنها و سوگواریها را نیز تحت کنترل خویش دارد. آخوندها از طریق همین نهاد باید به مواردی در منابر بپردازند که هر هفته به آنان ابلاغ میشود.
در پی گسترش حوزه، در تسلط روحانیت بر نظام آموزش عالی کشور، حوزه علمیه با بودجهای دولتی تعدادی دانشگاه تأسیس کرد. از جمله این دانشگاهها میتوان به دانشگاه مفید (وابسته به موسوی اردبیلی)، دانشگاه باقرالعلوم (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی)، مدرسه عالی شهید مطهری (امامی کاشانی)، دانشگاه امام صادق (مهدوی کنی)، دانشگاه قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (مصباح یزدی) و دهها مؤسسه دیگر نام برد.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
کار “حوزههای علمیه” در پیش از انقلاب پرورش طلبههایی بود که پس از چند سال در لباس آخوندی وارد جامعه میشدند. هماکنون بالغ بر صدهزار طلبه در دویست رشته علوم انسانی در دانشگاهها به تحصیل مشغول هستند. به گفته آیتالله اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور و عضو فقهای شورای نگهبان: “۳۰۰ مؤسسه آموزشی و تحقیقی، صد مجله علمی و ده هزار استاد” در “حوزههای علمیه” میکوشند توان مذهبی جامعه را رونق بخشند. آنان با چهارصد طرح جدید و صد برنامه میخواهند دامنه اهداف خویش را در پنج سال آینده گسترش دهند.
این را نیز باید یادآور شد که حوزه آن زمانی که هنوز کامپیوتر در ایران فراگیر نشده بود، “مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی” در قم را تأسیس کرد.
عرصه “حوزه”ها در پیش از انقلاب کاملاً مردانه بود. پس از انقلاب زنان نیز به حوزهها راه یافتند و اگرچه به ریاست نرسیدهاند و بر بالای منبر حضور ندارند، ولی نقشی فعال در رفتار دینی جامعه برعهده دارند و با حضور در مدارس و مساجد و سازمانهای تبلیغی نقش بازوهای کمکی نظام را برعهده دارند.
به گفته محمود خالقی، مدیر “حوزه علمیه خواهران”، هماکنون «حوزه علمیه خواهران ۴۴۷ مدرسه علمیه در سراسر کشور با حدود ۳۳۷ هزار فارغالتحصیل و ۶۲ هزار مشتغل به تحصیل دارد.»
بیگانه با بیکاری
روحانیت شاید تنها قشری از جامعه باشد که مشکل رفاهی ندارد. رسم بر این است که هر صنفی برای دستیابی به حقوق خویش تشکلی بنیان میگذارد تا از طریق آن خواستهای خویش را پیش ببرد. اگرچه جمهوری اسلامی به هیچ تشکل مستقلی امکان فعالیت نمیدهد، صنف روحانیت اما تشکلی دارد که از بالا تشکیل شده و با عنوان “مرکز خدمات حوزههای علمیه” میکوشد زندگی این صنف را بهبود بخشد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از حسن ربانی، مسئول این مرکز، هماکنون «۲۵۰ هزار نفر از طلاب و روحانیون عضو مرکز خدمات حوزههای علمیه هستند که با خانوادهها، طلاب خواهر و برادر، طلاب غیرایرانی به ۵۸۰ هزار نفر میرسد.»
خدماتی که روحانیون و خانوادههایشان دریافت میکنند، از جمله شامل حوزههای “فرهنگی، معیشتی، مسکن، درمان، بهداشتی، صندوق قرضالحسنه” میشود. برای نمونه ۴۱ هزار نفر از فرزندان همین افراد با امکاناتی ویژه به مدارس عالی راه یافتهاند. چنین امکاناتی طبیعیست که در اختیار دیگر دانشآموزان و دانشجویان قرار نمیگیرد. بدین ترتیب، روحانیون در کلیت خویش مزدبگیرانی هستند تحت نظارت رهبر.
شیعیان حاکم طی چهار دهه گدشته کوشیدهاند تا فعالیتهای دیگر ادیان و مذاهب را در ایران محدود کنند. در این راستا حتی از فعالیتهای مسلمانان سنی جلوگیری میکنند.
برای نمونه به آنان اجازه داده نشده تا در شهر تهران مسجد برپا دارند، ولی در مناطق سنینشین از دامنه محدودیتهای آنان کاسته شده است.
هماکنون هفدههزار مسجد اهل سنت در ایران فعال هستند که ۴۱ هزار روحانی و طلبه اهل سنت آنها را اداره میکنند.
آخوند بیش از پزشک
هر سال اعلام میشود که کشور نیاز فوری به روحانی دارد. این نیاز با توجه به کاربرد آخوندها در اداره کشور ملموستر میشود. باید توجه داشت که هماکنون در هر کارخانهای حداقل یک روحانی استخدام است.
آنان در ادارات نیز به شکل تماموقت یا نیمهوقت حضور دارند تا کار اقامه نماز را سامان بخشند. در بیمارستانها و درمانگاهها با عناوینی مختلف حضور دارند. در مدارس کشور به عنوان معلم پرورشی و مبلغ حضور دارند و دولت اعلام کرده است که در آموزش و پرورش به ۱۸ هزار روحانی نیاز دارد. در ارتش، سپاه، بسیج و جهاد و دهها سازمان و نهاد دیگر حضوری ملموس دارند. آخوندها شاید تنها صنفی در ایران باشند که با پدیده بیکاری بیگانهاند.
سازمان نظام پزشکی آمار پزشکان کشور را در کل ۳۴۰ هزار و ۲۶۳ نفر اعلام کرده است. اگر جمعیت ایران را ۸۵ میلیون نفر بگیریم، برای هر ۲۵۰ نفر در ایران یک پزشک وجود دارد. اگر عده آخوندها و طلاب را چهارصد هزار نفر در نظر بگیریم، برای هر ۲۱۲ نفر در ایران یک آخوند و یا طلبه شیعه وجود دارد.
با استناد به آخرین آمار “مرکز آمار ایران”: «در سال ۱۳۹۱ تعداد ۸۵۰ مؤسسه درمانی (بیمارستان، زایشگاه و آسایشگاه) با بیش از ۱۳۱ هزار تخت ثابت در کشور فعال بودهاند» و «به طور متوسط به ازای هر هزار نفر حدود ۱،۷ تخت ثابت بیمارستان و به ازای هر صدهزار نفر ۱،۱ مؤسسه درمانی فعال در کشور وجود داشته است». گفتنیست که در همین ایام برای هر ۱۲۱۴ نفر یک مسجد در ایران فعال بوده است.
در برابر بحرانی بیسابقه
دین به عنوان امری “آسمانی” در نهاد روحانیت “زمینی” میشود. کارکرد مضر این نهاد در ایران امروز به واقعیتی عینی تبدیل شده و جمهوری اسلامی در پناه روحانیت و با ابزار دین یک ایدئولوژی حکومتی ساخته و از تمامی نمادهای دین، از امام و پیامبر گرفته تا قرآن، سرمایهای در خدمت قدرت ساخته و دین را در ایران امروز به یک کالای سیاسی تبدیل کرده است.
دین در پیش از انقلاب با تمام حمایتهای دولتی، در فضا و مکانهای مذهبی حضور داشت. پس از انقلاب ۵۷ اما به تمامی نهادها و مکانهای دولتی، عمومی، علمی، آموزشی و حتی هنری و ورزشی راه یافت و فضایی ایجاد کرد که اینک به بازوی ایدئولوژیک حکومت در تار و پود جامعه تبدیل شده است.
سامانه دین در ایران، به سبکی که رهبر اراده کرده بود، مدرن شد، اما همزمان تبدیل به مانعی شد در برابر پیشروی مدرنیته در جامعه. حال این نهاد دچار بحرانی عمیق است. شریعت و فقه توان پاسخگویی به خواستهای جامعه را ندارند و خطر ریزشی انفجاری روحانیت را با تمامیت قدرت و تشکیلاتش تهدید میکند.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.