شکنجه اما در ایران امروز شیوهای نو در اقرارگیری نیست. این ابزار غیرانسانی در حکومت پیشین نیز کاربرد داشت. جمهوری اسلامی اما آن را در ابعادی نو به کار گرفت. به یقین میتوان گفت که این نظام گرانترین تجربههایش را در این راستا کسب کرده است.
با توجه به استانداردهای بینالمللی، کمتر ایرانیای میتوان یافت که تأثیر نوعی از شکنجه را بر جان و روان خویش تجربه نکرده باشد. شکنجه تنها در زندان اتفاق نمیافتد؛ در جامعه، در خیابان، مدرسه و دانشگاه، در خانواده و محل کار نیز انواع آن بر انسانها اعمال میشود.
ابعاد شکنجه در ایران چنان وسعتی دارد که در صحبت از شکنجه، ذهن تنها متوجه شکنجه جسمی میشود. در خاطراتی که از زندانها مکتوب شده نیز بیشتر بر همین شکنجه و انواع آن توجه شده است. آیا زمان آن فرا نرسیده تا تجربههای خویش از جهان شکنجه را با این امید که دیگر تکرار نگردند، همچون سندی در تاریخ کشور بنشانیم؟
شکنجه سفید و پیامدهای آن
نرگس محمدی از کنشگران حقوق مدنی که سالها زندان و شکنجه را تجربه کرده و هماکنون در زندان به سر میبرد، در ابتکاری نو، در دو کتاب از “شکنجه سفید” گفته است. اصطلاح شکنجه سفید را اگرچه در مورد تحمیل سلول انفرادی بر زندانی به کار میبرند، نوعی از شکنجه است که بر جسم اعمال نمیشود، ولی گاه چنان ابعاد وحشتناکی دارد که تا پایان عمر روان انسان را پریش میکند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
شکنجه سفید بر ذهن انسان وارد میشود و بر آن تأثیر میگذارد؛ میتواند حضور در سلولهای انفرادی باشد یا حاصل محدودیتها و ممنوعیتها در زندان و چه بسا خارج از زندان. شکنجه سفید زخمهای التیامناپذیری به وجود میآورد که تأثیر آن تا سالها پس از آزادی از زندان نیز با فرد خواهد بود و چه بسا آینده را از او بگیرد.
نرگس محمدی در پیشگفتار جلد دوم “شکنجه سفید” مینویسد، در ادامه مبارزه علیه حکم اعدام «توقف سلول انفرادی جزو اولویتهایم بود. در زندانهایی که پشت سر گذاشتم به این نتیجه رسیدم که در کشور ایران برای به نتیجه رسیدن در مبارزه علیه اعدام میبایست توامان علیه انفرادی هم مبارزه کرد.»
به نظر او، گام نخست در این راه «روایتگری و افشای این شکنجه روحی و روانی است…؛ شکنجهای که بر مبنای علم روانشناسی صورت گرفت و آسیبهای روانی هولناکی روی فرد شکنجهشده بر جای میگذارد».
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
در سلولهای انفرادی بسیار حادثهها اتفاق میافتد که چه بسا هیچگاه بر زبان آورده نشود. اگر تجاوز جنسی یک نمونه آن باشد، بیخواب نگاه داشتن، اتاقی همیشه روشن یا خاموش، صداهای ناهنجار، نبود و یا ممنوعیت حمام و توالت و دهها مورد دیگر از انواع فشارها، از نمونههای دیگر آن هستند. در سلول انفرادی قرار است اراده زندانی در هم شکسته شده و زندانی تسلیم شود.
نرگس محمدی در این دو کتاب نمیخواهد خاطرات زندانیان یا شکنجهشدگان را مکتوب کند، بلکه میکوشد از ابعاد نوعی از شکنجهبگوید که در زندانهای جمهوری اسلامی رواج فراوان دارد و سالهاست به شکل “سیستماتیک و هدفمند” به کار گرفته میشود، ولی ذهنها کمتر بر آن متمرکز میشوند.
نخستین جلد “شکنجه سفید” گفتوگوی نرگس محمدی است با ۱۳ زن زندانی سیاسی. جلد دوم که در زمان آزادی موقت از زندان تدوین شده، گفتوگوی اوست با ۱۵ تن از مردان فعال سیاسی و اجتماعی که هر یک به شکلی زندان و سلول انفرادی را تجربه کردهاند.
نرگس محمدی بخشی از مصاحبهها را در داخل زندان انجام داده و مخفیانه به خارج از زندان فرستاده است. این خود “جرم”ی است که اینبار بر دیگر “جرم”هایش افزوده شده است. و در این کار، هم خود خطر به جان خریده و هم مصاحبهشوندگان.
کتاب دوم در واقع “تجربه جامعهشناسان، روانشناسان، فعالان صنفی، مدنی و سیاسی” است از زندان. هر یک از آنان در گفتوگو با نرگس محمدی کوشیدهاند تا گوشههایی از این واقعیت پنهان، رویدادها و پیامدهای آن را بازکاوند.
راویان تجربهها، دردهای فردی را به جامعه تعمیم داده، کارکردهای آن را در سیمای جامعه بازمیبینند. آنان تجربه خویش را با واقعیتهای تاریخی درمیآمیزند تا پرده از فاجعهو زخمی بردارند که اثر آن سالها بر جامعه آشکار خواهد ماند. آنان نه تنها افشا، بلکه تحقیق نیز میکنند. هشدار آنها راه به رهایی دارد.
«تجربههای تکاندهنده اعترافکنندگان در سلولهای انفرادی در این کتاب، عمق فاجعه سقوط اخلاقی و رفتارهای شکنجهگرانه و ضدانسانی مأموران امنیتی حکومتی را افشا میکند و جامعه، افکار عمومی، فعالان مدنی، سیاسی و اجتماعی و نهادهای حقوق بشری را با کارکرد سلول انفرادی برای زمینهسازی جهت اعدام، شکنجه، حبس و دیگر مجاراتهای ناعادلانه و سنگین آشنا میسازد.»
دادخواهی در راستای توقف شکنجه
با توجه به تاریخ جهان، این شکنجهشدگان هستند که به عنوان قربانی از شکنجه میگویند، مینویسند، شکایت میکنند و دادخواه میشوند؛ به این امید که ادامه شکنجه را متوقف گردانند. افشاگری را نباید تنها به رسوا کردن حکومت استبدادی و عاملان و آمران شکنجه محدود کرد. هدف باید ساز و کار توقف آن باشد.
دادخواهیای که با هدف توقف آغاز شود، قطعا دستاوردی بزرگ خواهد بود برای برقراری عدالت اجتماعی. نرگس محمدی نیز کار سترگ خویش را در عرصه فعالیتهای مدنی بر دادخواهی و توقف “بیداد” بنیاد نهاده است. او در همین رابطه کتاب را به مردان و زنانی تقدیم کرده است که «با بیعدالتی و ظلم از سلولی به سلول بازجویی و از سلولی به سلول اعدام رفتند و صدایشان را هرگز کسی نشنید و روایتشان در سینههای زخمخوردهشان به خاک سرد وطنم سپرده شد.»
نرگس محمدی در پیام به مؤسسه “اولاف پالمه” که جایزه امسال خویش را به او اهدا کرده است، با اشاره به گستردگی اعتراضات و شدت گرفتن خشونت و سرکوب، بر “تحقق دمکراسی و حقوق بشر در سرزمین ایران” تأکید نموده، از نهادهای بینالمللی درخواست کرده تا در این شرایط پشتیبان ایرانیان باشند.
دو جلد کتاب نرگس محمدی در چنین شرایطی که جنبشی فراگیر ایران را فرا گرفته و شکنجهگران همچنان بر مسند قدرت نشستهاند، میتواند تجربهای گرانبار باشد برای مبارزان راه آزادی تا از هماکنون بدانند که چرا خواست “لغو حکم اعدام و شکنجه” و “آزادی زندانیان سیاسی” از اولویتهای اساسی است. جان و هستی بیش از بیستهزار زندانی با چنین خواستهایی در رابطه است. این خواست نه حال، بلکه آینده کشور را نیز شامل میشود.
اگر قرار بر آموختن از تاریخ به عنوان تجربه باشد، دو جلد کتاب “شکنجه سفید” منابعی هستند آموزنده و باارزش. “شکنجه سفید” را نشر باران در سوئد منتشر کرده است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.