اين خبر محاکمه حميد نوری را به ذهن میآورد؛ محاکمهای که پرونده کشتار ۶۷ را در برابر چشم جهانيان باز گشود و نام زندان گوهردشت را بر سر زبانها انداخت. يادآور میشوم که بر پايه تقاضای استيناف نوری، دستگاه قضائی سوئد درهای اين دادگاه را برای بررسی پرونده باز گشود و نتيجه نهایی در پائيز آينده اعلام خواهد شد. پس طبيعی است از خود بپرسيم آيا تصميم قوه قضائيه برای پايان دادن به موجوديت زندان گوهردشت از نتايج اين محاکمه نيست؟
بیشک چنين است و بايد افزود «کاين هنوز از نتايج سحر است» و میبایست در انتظار ديگر پسلرزههای این دادگاه تاریخی در سطح ملی و بینالمللی باشیم. با اين يادآوری، برای درک چرایی تصميم قوه قضائیه و اهداف آن، به زندان گوهردشت میپردازم که جانيان حاکم بر ايران قصد امحای آن را دارند.
محو رد پای جنايت از حافظه جمعی
به یاد داریم که نازیها پیش از سقوط ناسیونال سوسیالیسم آثار بسیاری از اردوگاههای مرگ را از بین بردند، به این امید که راز جنایاتشان مکتوم بماند و این بار مقامات اسلامی پای در همان راه گذاشتهاند. نام گوهردشت همچون آشویتس و ماوتهاوزن و داخائو و… در تاریخ ثبت شده است و حاکمان بر اين گمانند که با حذف اين مکان رفتهرفته بر جناياتشان گرد فراموشی میپاشند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
نظام اسلامی به بهانه این که زندان گوهردشت وسط شهر قرار گرفته، قصد تخریب آن را دارد؛ حال آنکه زندان اوین، با وسعتی بسیار بزرگتر از گوهردشت، در بهترین و گرانترین منطقه تهران قرار دارد.
اگر بپرسيم چرا حاکمان چنين طرحی را برای زندان اوين نريختهاند و اولویت را به گوهردشت دادهاند، پاسخ روشن است: پای اوین هنوز به یک دادگاه بینالمللی باز نشده، در حالی که گوهردشت در مجامع حقوقی دنیا شناسنامهدار شده است. و در اين رويداد نام بالاترین مقامات قضایی و امنیتی نظام اسلامی در میان است.
اگر برخی از مخالفان جمهوری اسلامی و بعضی رسانهها هنوز به اهميت تاريخی و سياسی محاکمه حمید نوری پینبردهاند، نظام اسلامی به اين حقيقت وقوف کامل دارد و به همين دليل چنين نقشهای برای زندان گوهردشت کشيدهاند. جالب است اشاره کنم که در محاکمه نوری زندان گوهردشت از موضوعات مورد مناقشه بود.
“گوهردشت” در دادگاه حمید نوری
يکی از مناقشات در دادگاه حمید نوری پيرامون ساختمان زندان گوهردشت و مکانهای درون آن بود، چرا که تشريح بنای زندان برای در دست داشتن تصوير دقيقی از تعداد زندانيان و محل نگهداری آنها و راستیآزمایی روایتهای آنها اهمیت داشت.
هنگامی که خاطرات حبس دهسالهام در زندان جمهوری اسلامی را مینوشتم، در تصورم نمیگنجيد که روزی اين نوشتهها و به ویژه نقشههای دقیق زندان گوهردشت جزو مستندات محاکمه حميد نوری قرار گيرد و در سرنوشت این زندان تأثیرگذار باشد.
دادستان نقشههایی را که از زندان گوهردشت تهيه کرده بودم مورد استناد قرار داد و کیفرخواست نیز بر پایه همین نقشهها تنظیم شده بود. همچنین در حکم نهایی دادگاه، قضات به نقشههای من استناد کردند و دادگاه تجدیدنظر استکهلم نیز دیگر ادعاها را فاقد ارزش دانست.
ديگر مناقشه بر سر زندان گوهردشت اين بود که نوری در دفاعیاتش در دادگاه استکهلم به اصرار از نام “رجاییشهر” برای معرفی زندان “گوهردشت”استفاده میکرد. او تا آنجا پيش رفت که مدعی شد گوهردشت نامی جعلی است و موجب بیاعتباری کیفرخواست میشود، چرا که زندانی با چنین عنوانی در ایران وجود ندارد.
حمید نوری تأکید داشت در صورت استفاده از این نام در دادگاه، هنگام بازگشت به ایران بهعنوان “جاعل و استفادهکننده از سند مجعول” محاکمه و مجازات خواهد شد. اما فارغ از ادعای مضحک نوری که کسی آن را جدی نگرفت، ریشهاين مناقشه به دوران مسئولیت نوری در زندان گوهردشت برمیگشت که موجب جدال بین زندانبانان و زندانیان بوده و این جدال را به صحن دادگاه استکهلم نیز کشاند.
برای فهم اين نکته بايد به تاريخچه گوهردشت بازگرديم. نام اين زندان به مکان جغرافيایی آن باز میگردد که در شهرک گوهردشت در شمال کرج واقع شده است. نظام اسلامی در سال ۶۱ برای تجليل از رئيس جمهور مکتبی خود، رجایی، بر این شهرک نام “رجاییشهر” گذاشت. اما حتی امروز هم، پس از گذشت چهار دهه و تبدیل گوهردشت به شهر، نه تنها از سوی مردم، بلکه در اسناد دولتی و در رسانههای داخلی نیز “گوهردشت” نامیده میشود.(۱)
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
در دهه شصت اين نامگذاریها نيز موضوع مبارزه زندانيان سياسی بود، چرا که زندانبانان، با تأکید بر نام “رجایی”، میخواستند زندانیان نام او را بر زبان بیاورند و از آنجمله در ذکر آدرسزندان برای نامهنويسی به خانوادههایشان، به جای نام “گوهردشت” از “رجاییشهر” اسم ببرند. و در تقابل با اين سياست، زندانیان سياسی به عمد از “زندان گوهردشت” نام می بردند.
عاقبت مقاومت زندانیان، مقامات امنیتی و قضایی را ناگزير به عقبنشینی کرد. در نامههای بهجامانده از زندانیان اعدامشده هم که از سوی خانوادهها در اختیار دادگاه قرار داده شده، نام زندان “گوهردشت” قید شده است.
زندان گوهردشت: نقشه، ساختمان
این زندان از بالا به شکل چند حرف H که کنار هم قرار گرفته باشند دیده میشود. این زندان در نظام پهلوی احداث شد و پس از انقلاب تنها تغییرات کوچکی توسط لاجوردی در آن داده شد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. یک راهروی بزرگ در وسط و دو طرف آن ساختمان بندها قرار دارند. زندان گوهردشت از هشت ساختمان یا بلوک سهطبقه تشکیل شدهاست که هر طبقه به عنوان یک بند محسوب شده و کل زندان شامل ۲۴ بند میشود.
از مجموع ۲۴ بند گوهردشت، ۲۱ بند آن را سلولهای انفرادی تشکیل میدهند. هر بند دارای ۴۰ سلول است. دو سلول در انتهای هر سالن به حمام اختصاص یافته است و هر حمام دارای ۳ کابین کوچک بدون در است. یعنی هر بند دارای ۳۸ سلول برای استقرار زندانی است که با این حساب تعداد سلولهای زندان گوهردشت مجموعاً ۷۹۸ سلول میشود.
این زندان در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۶۱ افتتاح شد و من جزو اولین دسته زندانیانی بودم که از اوین به آنجا منتقل شدند. از زمان راهاندازی زندان تا بهمن ۶۷ که من آنجا بودم، هیچگونه تغییری در آن انجام نگرفت و تنها سلولهای انفرادی، غالباً عمومی شدند. همهبندها از نظر نمای بیرونی شبیه بههم بودند. اما از نظر ساختمان درونی، سه بند که در طبقههای سوم قرار گرفتهبودند، از بقیهی بندها متفاوت بودند.
تفاوت ساختمان درونی این سه بند با بقیه بندها از اين قرار است که به جای ۶ سلول اول بند، یعنی سه سلول از هر طرف، دستشویی، توالت و حمام ساختهاند. ۲۸ سلول را که در بندهای دیگر به شکل انفرادی هستند، به ۱۴ اتاق تبدیل کردهاند. ۶ سلول ته بند را نیز به دو اتاق که نسبت به اتاقهای دیگر بند بزرگتر هستند، تبدیل کردهاند. در واقع مساحت بندهای عمومی با مساحت طبقههای پایین یکی هستند، با این تفاوت که به جای ۳۸ سلول و دو حمام، هر یک از آنها به ۱۴ اتاق کوچک، ۲ اتاق بزرگ و دو واحد دستشویی و توالت تقسیم شده است.
کنار در ورودی هر بند قسمتی است به نام “فرعی” که شامل دو اتاق و انباری و حمام و توالت است و در ته بندها یک سالن بزرگ غذاخوری قرار دارد. البته دو بلوک انتهایی زندان فاقد این سالن بزرگ هستند. این سالنها در زمان جمهوری اسلامی “حسینیه” هر بند نام گرفتند. و در سالهای ابتدایی راهاندازی گوهردشت درِ این سالنرا هنگام سینهزنی و یا پخش نوارهای سخنرانی و کلاسهای آموزشی باز میکردند و باقی وقتها بسته بود.
قسمتهای “فرعی” برای محل زندگی و استراحت نگهبانان بند ساخته شده بود، اما از آنها نیز به عنوان محل نگهداری زندانیان استفاده میشد.
ديگر بناهای موجود از اين قرار بودند: ساختمان دو طبقه بهداری؛ ساختمان دو طبقه آشپزخانه و انبار؛ ساختمان دو طبقه بخش اداری؛ ساختمان سه طبقه سالنهای ملاقات و قسمت استراق سمع گفتوگوهای زندانیان و خانوادههایشان در هنگام ملاقات؛ و کتابخانهی زندان. کارگاه و جهاد زندان در خارج از محوطهفوق قرار داشت.
اسناد محاکمه حمید نوری تصوير دقيق زندان گوهردشت را برای ثبت در تاريخ فراهم کرده است و تلاش حاکمان برای محو اين مکان به هدف اصلی آن که پاشيدن گرد فراموشی بر جناياتشان است، دست نخواهند يافت.
اميد که آيندگان در اين محل موزهای بنا کنند و اسناد دادگاه نوری در اختيار ايرانيان قرار گيرد. پيش از آن اما اهميت مبرم دارد که روشنگری درباره اين تصميم قوه قضائيه فرصتی ديگر برای آگاهگری درباره کشتار زندانيان سياسی در سال ۶۷ فراهم آورد و از ورای آن جنايات سياسی جمهوری اسلامی در دهه شصت که پايههای نظام سرکوب را مستحکم ساخت، موضوع نظر قرار گيرد.
۱− https://www.entekhab.ir/fa/news/655688
*********
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.