چشمانداز ۲۴ شماره منتشر شد. آخرین شماره آن به تاریخ پاییز ۱۳۸۴ انتشار یافت، یعنی عمر این نشریه ۱۹ سال بود.
در نخستین شماره چشمانداز هدف از انتشار آن چنین عنوان شده است: «… انگیزه نخست نیازی بود به فراهم آوردن فضایی برای بحث و گفتگو از آنچه بر ما گذشته است و میگذرد. فضایی برای آنان که در ایرانند و هم برای آنان که در بیرون از ایران در تلاش و کوشش و مبارزهاند. و از این رهگذر ادای دینی شده باشد در راه نگهداشت و رواج فرهنگ ایران.»
و در ادامه آمده است: «چشمانداز به شعارهای اصلی انقلاب استقلال، و آزادی باور دارد… ایران ولایت فقیه ایران انقلاب نیست، ایرانِ دینسالاران است. باید پذیرفت که آن انقلاب که میخواست ایرانی دیگر بسازد، شکست خورده است… سلاح چشمانداز سلاح نقد است… چشمانداز مجالی است در پاسخهایی به این پرسشها.»
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
چشمانداز با نفی “فرهنگ ولایت فقیه” که “جهان را از فسق و فجور و فحشا آکنده میبیند و از همین رو جز خود را غوطهور در فساد میداند و مستحق سرکوب و ریشهکنی و نابودی”، “برانداختن این چنین فرهنگی را میطلبد.”
چشمانداز میخواهد در برابر “فرهنگ خودکامه ولایت فقیه” بایستد و با آن به مبارزه برخیزد، زیرا «ممیزی و سانسور آن زمان پیروز است که به خودسانسوری انجامیده باشد. یعنی آنجا که شهروندان، از هراس سرکوب، دیگر شوند و دیگر گویند، خود ممیز خود گردند و هر یک در درون خود، در خواب و بیداری، خود را ممیزی کنند. این کمال پیروزی نظام ممیزی است: هراس در دلها نشاندن، کردارها، پندارها، رفتارها را به زنجیر کشاندن، پنهانکار شدن، در آشکار و پنهان دوگانه شدن… فرهنگ ولایت فقیه همچون هر فرهنگ استبدادی، فرهنگ تزویر و ریا و تقیه است…»
چشمانداز میخواهد “منادی فرهنگ مبارزه” باشد و با “خودکامگی”، “قشریگری”، “دینسالاری”، “سانسور و خودسانسوری”، “استعمارزدایی” و “بیفرهنگی” در راستای “تداوم و اعتلای فرهنگ ایران” مبارزه کند.
و در پایان، چشمانداز «کوشش است، تلاش است، مبارزه است برای بودن، ماندن، بسیار شدن، شکوفا شدن در ایرانی سراسر آزادی و در جهانی یکسره برابری.»
در پانزدهمین شماره چشمانداز در صفحه پشت جلد اسامی گردانندگان آن نیز از دو نفر به شکل زیر تغییر داده میشود: «به کوشش ناصر پاکدامن، شهرام قنبری، شیدا نبوی، محسن یلفانی. صفحهآرایی و طرحها؛ رضا امان.»
در بیست و یکمین شماره تغییر زیر را میبینیم: «با کوشش ناصر پاکدامن، شهرام قنبری. صفحهآرایی: شیدا نبوی.»
صفحهآرایی شمارههای دو تا چهارده را تیرداد کوهی برعهده دارد و شماره پانزده و شانزده را رضا امان صفحهآرایی کرده است. معرفی “کتابهای تازه” را نیز شیدا نبوی برعهده دارند.
در شماره ۲۱ در نوشتهای با عنوان “همان و دیگر” آمده است: «چشمانداز به انتشار خود ادامه میدهد. چشماندازی که همان است و دیگر است. دیگر است چرا که از این پس میباید بکوشد تا بیبهره از همکاریهای دو تن از یاران نخستین به راه خود ادامه دهد: محسن یلفانی و شیدا نبوی از این پس و هر یک به دلایلی متفاوت، چشمانداز را از همکاری خود محروم داشتهاند… محسن یلفانی و شیدا نبوی قول دادهاند که از این پس نیز هر بار که فرصت کنند، همکاری و همراهی خود را از چشمانداز دریغ ندارند… چشمانداز همان است چرا که بر سر همان حرف و سخن نخستین میماند… فضایی برای بحث و گفتگو از آنچه بر ما گذشته است و میگذرد…»
و در پایان آمده است: «چشمانداز حاصل کوششی دستهجمعی است. امید است که در این کوشش دستهجمعی همچنان با ما شریک بمانید.»
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
در ۲۴ شماره چشمانداز در عرصههای مختلف مطلب منتشر شده است؛ شعر، داستان، مقالههایی در رابطه با رویدادهای انقلاب، گذشته و حال ایران و اینکه چه باید کرد، نقد دین و قوانین حاکم بر ایران، خاطرات زندان، مسأله زنان، معرفی کتاب و نشریات. در بیشتر شمارهها گزارشهایی از ایران نیز دیده میشود.
کل صفحات چشمانداز در ۲۴ شماره ۳۴۰۲ صفحه است که در این صفحهها ۱۷۴ نویسنده از داخل و خارج از کشور، و از آن میان ۱۶ زن، با آن همکاری داشتهاند. بهروز امدادی اصل نامی است که از او گزارشهایی از ایران با عنوانهایی مختلف در بیشتر شمارهها آمده است. این نوشتهها بعدها به شکل یک کتاب از سوی “چشمانداز” منتشر شد.
در میان داستاننویسان نام نسیم خاکسار و داریوش کارگر و در میان شاعران نام شاعرانی چون اسماعیل خویی، سعید یوسف و مجید نفیسی در چندین شماره تکرار شده است. در چشمانداز چند نمایشنامه نیز از محسن یلفانی منتشر شده است.
در میان نویسندگان ساکن ایران که از آنان مطلبی در چشمانداز منتشر شده، هوشنگ گلشیری با چند داستان چشمگیرتر است. از کسان دیگری نیز با نام مستعار در چشمانداز مطالبی منتشر شده است.
در میان همکاران چشمانداز در عرصه داستان این نامها دیده میشوند: الف. پرویز (نام مستعار پرویز اوصیا)، بهروز آذر، نسرین اتحاد، بیژن مقدم، حسین دولتآبادی، اکبر سردوزامی، حسن حسام، رؤیا چیانا، داریوش کارگر، نسیم خاکسار، رضا علامهزاده، بهرام حیدری، عباس سماکار، رضا مهاجر، هوشنگ گلشیری، منوچهر ایرانی (نام مستعار هوشنگ گلشیری)، حسین قدیرنژاد، علی امینی نجفی، شهلا شفیق، رضا براهنی، زهرا لنگرودی، مهری یلفانی، بزرگ علوی و…
در میان همکاران چشمانداز در عرصه شعر این نامها دیده میشوند: مجید نفیسی، اسماعیل خویی، سیاگزار برلیان، هادی خرسندی، ژاله چگنی، حسن حسام، کمال رفعت صفایی، منوچهر یکتایی، حمیدرضا رحیمی، رضا فرمند، سعید یوسف، احمد ابراهیمی، منوچهر شیبانی، م. پیوند، رضا قاسمی، مهدی اخوان ثالث، محمود فلکی، پرویز اوصیا، رازین، بتول عزیزپور، م. سحر و…
در میان همکاران عرصه نقد و بررسی ادبیات و فرهنگ و تاریخ این نامها دیده میشوند: تورج اتابکی، ناصر پاکدامن، وارطان میکائلیان، امیر هوشنگ کشاورز، ناصر شباهنگ، علی حمدانی، الف. پایا، محمدتقی حاج بوشهری، باقر پرهام، محسن یلفانی، م. اردکالی، علیاکبر حکمیزاده، پرویز ناتل خانلری، شهرام قنبری، علی شیرازی، بهمن نیرومند، آرامش دوستدار، هایده مغیثی، اسد سیف، شاهرخ گلستان، بهرام بیضایی، داریوش آشوری، سهراب بهداد، محمد ارونقی، افشین متین، یحیی آرینپور، مهستی شاهرخی، پرویز دستمالچی، سروش حبیبی، کاووس رستمزاده، محمود کتیرایی، سعید میرهادی (ترجمه منیره برادران)، حسن طاهباز، اصغر شیرازی، ف. وهمن، ایرج فیروزکوهی، فریدون بابایی خامنه، هوشنگ فیلسوف، شیدا نبوی، سیمین بهبهانی، ناصر اعتمادی و…
طرحهای چشمانداز کار رضا امان و اردشیر محصص و مانی هستند.
چشمانداز هر شماره در هزار نسخه در چاپخانه باقر مرتضوی در شهر کلن (آلمان) چاپ میشد، در کتابفروشیهای ایرانی برای فروش عرضه میشد و یا از طریق پست برای علاقمندان ارسال میشد.
توقف انتشار چشمانداز از پیش اعلام نشد و این نشان از آن دارد که نباید قصد توقف از پیش در میان بوده باشد.
چشمانداز اگرچه نابهنگام از ادامه فعالیت بازماند، اما همانگونه که خود در نخستین شماره خویش آرزو کرده بود، فضایی مناسب فراهم آورد برای “بحث و گفتگو از آنچه بر ما گذشته” است. در چشمانداز افکار و نظرهای گوناگون روادارانه در کنار هم قرار گرفتند تا در این راستا بگویند و بشنوند.
چشمانداز بیهیچ هراسی، در برابر “فرهنگ ولایت فقیه” ایستاد، از ممیزی و سانسور نوشت، در برابر سرکوب، از آزادی و دمکراسی گفت و در افشای “فرهنگ تزویر و ریا و تقیه”ی حاکم بر ایران، نقشی در مبارزه علیه آن بر عهده گرفت.
چشمانداز تلاشی بود در مبارزه علیه سانسور و استبداد و قشریگری برای اعتلای فرهنگ ایران؛ این تلاش اگرچه ادامه نیافت، اما در همان عمر کوتاه نوزدهساله خویش خوش درخشید.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.