ارقام یاد شده را رصدخانه مهاجرتی ایران در آخرین سالنامه خود منتشر کرده است. این مرکز پژوهشی که ذیل دانشگاه شریف فعالیت دارد، از سال ۱۳۹۹ بیلان خروج نخبگان از کشور را دستهبندی و تحلیل میکند.
مهاجرت نخبگان از ایران سالهاست جامعهشناسان، اقتصاددانان و محافل دانشگاهی را به خود مشغول کرده و رسانهها گاه از این روند تحت عنوان “سونامی مهاجرت” یاد میکنند. ایران مدتهاست در صدر کشورهایی قرار دارد که دانشجویان و دانشآموختگان آن جذب مراکز آکادمیک یا تحقیقی کشورهای جهان اول میشوند یا مشاغلی متناسب با کارآمدی و تخصص خود مییابند.
محمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران، فقدان فرصتهای شغلی و عدم همگرایی بین دانشگاه و عرصه صنعت و کسب و کار را عامل عمده این خروج دانسته و گفته است: «ما خواهان جهتگیری جدید در مورد اشتغال فارغالتحصیلان خود هستیم. امروز واگرایی عجیبی در بخشهای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور به وجود آمده که در نهاد دانشگاه هم مشاهده میشود.»
مقیمی افزوده که بیش از ۲۱۰۰ عضو هیأت علمی برجسته، ۱۰ هزار دانشجوی دکتری و ۱۸ هزار دانشجوی کارشناسی ارشد و نزدیک به ۱۵ هزار دانشجوی کارشناسی، توان بازدهی و نقشآفرینی خود را در “عملکردهای جزیرهای” از دست میدهند.
جان کلام او این است که زمینهای برای نگه داشتن نخبگان فراهم نیست: «… پرورش نیروی انسانی ما در تراز استاندارد جهانی است، دانشگاههای ما اقدامات قابل قبولی در حد استانداردهای جهانی دارند… راهکارها نباید فقط روی کاغذ بمانند بلکه باید عملیاتی شوند. ما دچار بیعملی در عرصه اجرایی و مدیریتی هستیم و بعضی از مدیران ما حاضر نیستند چالشهای اجرا را بپذیرند. برخی هم روش اجرا را نمیدانند.»
طبق آمار، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱، سالی حدود ۸۶ هزار ویزا یا اجازه اقامت غیرگردشگری برای شهروندان ایرانی صادر شده و مهاجرت دانشجویان از طریق رویداد تحصیلی یا بورس نیز چهار برابر شده است.
در سال ۲۰۲۰ رتبه ایران در بیلان جهانی مهاجرت ۱۷ بوده و ۲هزار روادید تاسیس استارتاپ و کارآفرینی در فاصله ۲۰۱۹ تا نیمه ۲۰۲۲ برای خوداشتغالی، کارآفرینی و سرمایهگذاری در کانادا و بریتانیا صادر شده است.
روزنامه “انتخاب” مینویسد: «این آمار یعنی پول، سرمایه و ایده استارتاپی در کشورمان وجود داشته، اما جذابیت آن طرف آب برای کار بیشتر بوده است. با یک حساب سرانگشتی و بررسی میزان مبالغ موردنیاز سرمایه گذاری در این کشورها میتوان ارقام فاجعه آمیز خروج سرمایه از کشور را استخراج کرد؛ اعداد و ارقامی که احتمالا سرمان موقع شنیدن آن سوت میکشد. اما عقل میگوید، ضرر و خسران این اعداد و ارقام حتی به اندازه سر سوزنی از ارزش و اندازه خروج سرمایههای انسانی کشور نیست.»
مهاجرت و بیثباتی سیاسی و اقتصادی
بر پایه نظرسنجی مرکز افکار سنجی کیو (کیو آنالتیکز) که آذر ۱۴۰۰منتشر شد ۳۳ درصد از پرسششوندگان گفته بودند، مایلند از ایران مهاجرت کنند و ۸۰ درصد آنها دستیابی به موقعیت اقتصادی بهتر یا خروج از موقعیت بد اقتصادی را انگیزه تمایل خود به این کار عنوان کرده بودند.
آمار مهاجرت از ایران در حالی جهش ۷۵درصدی کرده که شمار زیادی از نخبگان و دانش آموختگان به دلیل افزایش هزینههای تحصیلی ناشی از نرخ برابری ریال و دلار و نیز محدودیتهای ویزایی آمریکا، از کوچ بازماندهاند. در عین حال، به همان نسبت که وضعیت اقتصادی و اجتماعی در ایران بدتر شده، گروههای تازهای عزم مهاجرت میکنند و دیگر نه فقط به اروپا، کانادا یا آمریکا، بلکه به امارات، عمان یا عربستان.
بر اساس آمار، ۱۶۰ متخصص قلب از پاییز ۱۳۹۹ تا پاییز ۱۴۰۰ از ایران مهاجرت کردهاند و در همین مدت ۳۰هزار کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی، برای مهاجرتهای احتمالی، گواهی “عدم سوءپیشینه” خواستهاند. در این فاصله و طبق اعلام دبیر خانه پرستار دو هزار پرستار به دلیل دریافتیهای غیرعادلانه، تبعیض و ناامنیشغلی جذب مراکز درمانی کشورهای دیگر شدند. طبق اعلام رئیس شورای هماهنگی نظام پزشکی ایران، در سال گذشته بیش از ۸۰۰ ماما به خارج از کشور مهاجرت کردهاند.
یک سال قبل و زمانی که جنبش اعتراضی کنونی ایران را فرا نگرفته بود، تحقیق رصدخانه مهاجرت ایران، حاکی از تمایل ۷۰درصد از تحصیلکردگان، پژوهشگران و پرستاران ایرانی به ترک کشور بود. این تحقیق علت امر را بیثباتی اقتصادی و ناخشنودی از شیوه مملکتداری در جمهوری اسلامی عنوان میکرد.
رسانهها و محافل نزدیک به حاکمیت جمهوری اسلامی، آمار صعودی مهاجرت از ایران را “سیاهنمایی” مینامند و منکر چنین فرآیندی میشوند. همزمان نهادها و دستگاههای مختلف میکوشند برای مهاجرت معکوس برنامهریزی کرده و مشوقهایی ارائه دهند. امری که با فضای امنیتی موجود و بیثباتی سیاسی کمترین پشتوانهای ندارد.
تجارت نیوز مینویسد، کوچ هر ایرانی بیانگر خروج ۱۲۰ هزار دلار از کشور است و آمار مهاجرت در طول سالهای آینده و با ثبت خروجیهای تازه، افزایش خواهد یافت.