انتخابات ترکیه و سمت‌گیری‌های متفاوت در ایران

انتخابات ریاست جمهوری ترکیه به دور دوم کشیده شد. در این میان محافل ایرانی توجه خاصی به این انتخابات داشتند و هنوز هم در انتظار دور دوم آن هستند. علی افشاری، تحلیلگر سیاسی، دلایل این توجه و اهمیت موضوع را بررسی کرده است.انتخابات ریاست جمهوری ترکیه با حساسیت بالایی در خاورمیانه و جهان دنبال شد. یکی از بیشترین واکنش‌های خارجی متعلق به رسانه‌ها، فعالان و جریان‌های سیاسی و مردم ایران بود. حجم بالایی از اخبار و پست‌های منتشرشده از رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری گواه این ادعا است.

آنچه انتخابات ترکیه را برای مردم ایران جذاب کرده بود رقابت نزدیک و جدی در بستر برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه بود. این واقعیت که رقابت‌ها در تعیین سرنوشت آینده اثرگذار بوده و نتیجه انتخابات تعیین‌کننده مسیر آینده ترکیه است، باعث جلب توجه شده بود.

تفاوت این انتخابات با انتخابات‌های مهندسی‌شده و خالی از معنا و اثرگذاری پایدار در ایران از موضوعات پربحث در افکار عمومی بود. اگرچه دمکراسی در ترکیه ناقص بوده و در سال‌های گذشته نیز با چالش‌های بیشتری مواجه شده است، اما آشکارا از منظر شاخص‌های دمکراسی و توسعه سیاسی وضعیت خیلی بهتری از ایران دارد.

جامعه ایرانی ساکن ترکیه و موقعیت این کشور به عنوان مقصد اول سفر خارجی جمع بزرگی از ایرانی‌ها، دلیل دیگر توجه ویژه به انتخابات داغ ترکیه در صد سالگی نظام جمهوری این کشور بود.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

نتیجه مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری ترکیه شگفتی‌آفرین شد. این شگفتی به خاطر این نبود که کمال قلیچ‌داراوغلو، کاندیدای حزب جمهوری خلق ترکیه، پیروزی در مرحله اول را از دست داد، بلکه دوم شدن و فاصله بیش از چهار درصدی او غیرمنتظره بود. در این دوره نرخ مشارکت نزدیک ۸۹ درصد اعلام شد که تقریبا سه درصد بیشتر از میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸ است.

واکنش‌ها در ایران هم ریشه در شکاف‌های‌ملت−حکومت و مرکز−پیرامون داشت و هم بازتاب‌دهنده آن شد. در عین حال شکاف ایدئولوژیک و عقیدتی نیز نمایان شد. اسلام‌گرایان و مذهبی‌ها در ایران در مجموع، در مقایسه با خداناباورها و سکولارها، تمایل بیشتری به پیروزی اردوغان داشتند. اما شکاف اصلی اختلاف نظر حکومت و مردم معترض بود.

اگرچه بعد از جنگ جهانی اول تا کنون روابط دولت‌های مستقر ایران و ترکیه در مجموع خوب بوده و از ثبات برقرار بوده است، اما سطح روابط در سالیان گذشته رشد چشمگیری داشته است. اردوغان و حزب عدالت و توسعه ترکیه برای نهاد ولایت فقیه در ایران عناصر مطلوبی نیستند و نسبت به آنها سوء‌ظن نیز وجود دارد، اما در بستر تحولات رخ‌داده، بخصوص بعد از کودتای نافرجام علیه اردوغان، هر دو طرف همکاری را افزایش دادند.

مقامات جمهوری اسلامی به دلایل مختلفی اردوغان را بر کمال قلیچ‌داراوغلو ترجیح می‌دهند. نخست تعلقات اسلام‌گرایانه اردوغان است که او را از میراث این‌جهانی و ساخت سکولار ترکیه دور می‌کند، اگرچه به دلیل گرایش اخوانی و سنی اردوغان در حوزه‌های دیگر تنش‌ها و اصطکاکاتی وجود دارد، اما باز اردوغان مرجح است و استمرار قدرت او در ترکیه از دید مقامات جمهوری اسلامی در مقایسه با رقبایش مثبت ارزیابی می‌شود. حرکت اردوغان به سمت دخالت دادن باورهای مذهبی در حکومت وجه دیگر اشتراک او با مقامات تهران است. اما تفاوت‌هایی هم وجود دارد که مانع همراهی کامل شده است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

دورشدن نسبی اردوغان از غرب و قرار گرفتن در مدار همکاری با روسیه و جمهوری اسلامی در مناسبات جهانی و منطقه‌ای و بخصوص مخالفت با تحریم‌های یکجانبه آمریکا از دیگر محورهای پیوند بین جمهوری اسلامی و اردوغان هستند. ولی باید در نظر داشت که همکاری ترکیه با اسرائیل در عین نگاه انتقادی، تقابل‌ها در سوریه و لیبی، حملات ترکیه به کردستان عراق و مناقشه آذربایجان و ارمنستان حوزه‌های اختلاف را تشکیل می‌دهند.

روابط حکومت‌های ایران و ترکیه در دهه گذشته ترکیبی از همکاری و تقابل بوده است. آنان بعد از بهار عربی در سوریه در مقابل هم قرار گرفتند که در نهایت با تثبیت بشار اسد سیاست ترکیه عوض شد، اما هنوز حمایت اردوغان از “ارتش آزاد سوریه” و اصرار بر حفظ منطقه حائل چالشی برای حکومت سوریه و برنامه‌های جمهوری اسلامی است.

درست در نقطه مقابل، اکثر نیروهای منتقد و مخالف جمهوری اسلامی بویژه نیروهای متنوع دمکراسی‌خواه در انتظار پیروزی کمال قلیچ‌داراوغلو بوده و او را گزینه مناسبی می‌دانستند. ضرورت گردش قدرت با توجه به حضور بیست‌ساله اردوغان در قدرت و اقدامات او در تضعیف دمکراسی و حقوق بشر دلایل اصلی تمایل آنها به افتادن اردوغان از اسب قدرت است.

اردوغان بعد از کودتای نافرجام از موقعیت استفاده کرده و در مسیر تحکیم و گسترش قدرت در دستان خودش کنترل عرصه عمومی، تغییر قانون اساسی در مسیر اقتدارگرایی، تحت سلطه درآوردن قضات، پاکسازی ارتش و به زندان انداختن مخالفان و نیروهای جامعه مدنی ترکیه بخصوص روزنامه‌نگاران اقدامات گسترده‌ای انجام داده است. مخاطرات باقی ماندن او در قدرت برای دمکراسی حداقلی ترکیه بالا است.

در ساحتی دیگر انتخابات ترکیه بازتاب‌دهنده بحران مرکز−پیرامون در ایران است. اکثر فعالان هویت‌طلب ترک حامی اردوغان بوده و هستند. اما نیروهای مرکزگرا و بخصوص ناسیونالیست‌های موسوم به “ایران‌شهری” متمایل به پیروزی قلیچ‌داراوغلو هستند.

ولی در فراسوی سمت‌گیری‌های متفاوت بخش‌های مختلف جامعه ایران، دشوار بتوان جمع‌بندی دقیق و یکپارچه‌ای از تاثیر پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری ترکیه بر ایران داشت.

بارگشت به خاورمیانه و راهکار نوعثمانی‌گری اردوغان برای ایران مستقل از جریان‌های سیاسی و جمهوری اسلامی یک چالش درازمدت و ماندگار است و این ظرفیت را دارد که رقابت را مانند گذشته به خصومت بکشاند. این عامل در کنار گرایش به ترک‌وطنی بسترساز مداخله ترکیه در سیاست داخلی ایران و بخصوص مناطق شمال غربی کشور است. پایه‌گذاری ترکیه جدید توسط کمال آتاتورک که با گسست از نظام خلافت و اسلام‌گرایی به سمت گسترش و تحکیم روابط با غرب بود، پایه اصلی تنش‌زدایی در روابط ایران و ترکیه و ثبات موجود در یک صد سال گذشته است.

اگرچه اردوغان در عمل روابط با ایران بویژه در حوزه اقتصادی را بهبود چشمگیری بخشیده است، اما باقی ماندن او در قدرت و اصرار برای بازسازی توسعه‌طلبی ترکیه مشکلاتی را برای ایران در قفقاز جنوبی و کل خاورمیانه ایجاد کرده و تهدیدات ژئوپلیتیکی متوجه کشور می‌کند.

تقویت اقتدارگرایی و تضعیف دمکراسی دیگر وجه منفی ماندگاری اردوغان در قدرت است. قلیچ‌داراوغلو با دور شدن از نقش‌آفرینی در جهان اسلام به صورت نسبی چالش‌های بالقوه و بالفعل را کم کرده و مناسبات را به شرایط قبلی برمی‌گرداند. نزدیکی روابط اردوغان و پوتین و تقویت محور اقتدارگرایی در دنیا دیگر پیامد منفی تداوم حکمرانی اردوغان برای ایران است. بازگشت ترکیه به عنوان عضو ناتو به مناسبات خوب با غرب نقش مهمی در مهار توسعه‌طلبی سرزمینی و سیاسی روسیه اقتدارگرا دارد.

در خصوص توجه به وضعیت ترک‌های ایرانی و یا مانور بر سر ترک‌وطنی و تقویت پیوند ترک‌ها در آسیای میانه و ایران با ترکیه فرق فارقی بین دو کاندید اصلی انتخابات ریاست‌جمهوری ترکیه وجود ندارد. الان اردوغان در این حوزه و بخصوص در جمهوری آذربایجان فعال‌تر است، اما حزب جمهوری خلق هم با توجه به ویژگی بارز ناسیونالیسم ترک ظرفیت مشابهی دارد. آنها نیز خواهان حفظ و گسترش نفوذ ترکیه در آسیای میانی و توجه به خواست‌های ترک‌های ایرانی هستند. از این رو درجه سمت‌گیری‌های آنها متفاوت است، اما در اصل این سیاست مشترک هستند که در واقع اقتضای منافع ژئوپلیتیک و ژئونژادی ترکیه است. ساده‌اندیشی است تصور این که قلیچ‌داراوغلو در صورت پیروزی، حمایت ترکیه از علی‌اف در جمهوری آذربایجان را کنار بگذارد.

از نگاه درازمدت ویژگی ناسیونالیستی حزب جمهوری‌خلق در مقایسه با اسلام‌گرایی اردوغان ظرفیت تقابل بیشتری با ناسیونالیسم ایرانی در حوزه‌های اختلافی دارد و می‌تواند منبع درگیری‌های سخت و شدید شود؛ بویژه اگر بحران مرکز–پیرامون در ایران در مناطق ترک‌نشین کشور تشدید شود.

ولی در کل باید در نظر داشت که بسیاری از سخنان اردوغان و قلیچ‌داراوغلو در حوزه سیاست خارجی مرتبط با رقابت‌ها و بحث‌های انتخاباتی بوده است و آنها محدودیت‌هایی برای اعمال نظر نیز دارند. هر دو در صورت پیروزی در انتخابات ناگزیر از حفظ روابط خوب و عادی با ایران هستند؛ در واقع چگونگی و دامنه این وضعیت فرق خواهد کرد. چالش‌ها و تهدیدهای برشمرده‌شده در حوزه‌های امنیتی، ژئوپلیتیک و سیاست خارجی فعلا در کوتاه‌مدت و میان‌مدت مطرح نیستند. در دهه‌های گذشته دولت‌های ایران و ترکیه توانسته‌اند به خوبی اختلافات خود را حل یا مدیریت کنند.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.