اما در عین حال تصور میشد خامنهای سیگنالهایی بدهد که احتمال مشارکت مستقیم و یا غیرمستقیم از طریق حزبالله لبنان در صورت حمله گسترده زمینی اسرائیل به نوار غزه ضعیف نشود. مقایسه موضعگیری اخیر خامنهای با پایان جنگ سی و یک روزه حزبالله لبنان با اسرائیل در سال ۱۳۸۵ روشنگر است. او در آن موقع شخصا به سید حسن نصرالله پیام تبریک فرستاد، در حالی که این بار چنین اقدامی را برای اسماعیل هنیه، رهبر حماس، انجام نداد. همچنین خامنهای برخلاف آن دوره، از واژه “جهاد” برای عملیات “طوفان الاقصی” استفاده نکرد. سطح تجلیل و حمایت او نیز در مقایسه با “جنگ ۳۱ روزه” کمتر است.
خامنهای در سخنانش به تجلیل و حماسهسازی از عملیات نظامی و تروریستی حماس پرداخت و اذعان کرد که حماس به مناطق غیرنظامی نیز نفوذ کرده بود، اما در برخوردی قابلپیشبینی بر جنایتهای این گروه اسلامگرا در حمله به غیرنظامیها چشم پوشیده و آنها را به واسطه اقدامات اسرائیل توجیه کرد. وی اسرائیل را متهم کرد که با کمک کشورهای غربی و رسانههایشان به دنبال “مظلومنمایی” است.
این بخش از سخنان خامنهای در این خصوص روشنگر است: «این مظلومنمایی “صددرصد خلاف واقع و دروغ” است و هیچکس نمیتواند از این هیولای دیوسیرت، چهرهای مظلوم بسازد… آیا ملت غیور و چندهزارساله فلسطین در مقابل این همه ظلم و جنایت چارهای جز بر پا کردن “طوفان” داشت».
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
خامنهای همچنین عملیات “طوفان الاقصی” را واکنشی به اقدامات دولت اخیر بنیامین نتانیاهو به عنوان افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل دانست که در سطحی متفاوت انجام شد. این اظهارات نیز جالب توجه است که میتواند نشاندهنده چرایی تفاوت برخورد متفاوت حماس باشد.
خامنهای در ادامه نقش جمهوری اسلامی در عملیات فوق را رد کرد و اظهار داشت: «البته ما پیشانی و بازوی جوانان فلسطینی و طراحان مدبر و هوشمند فلسطینی را میبوسیم و به آنها افتخار میکنیم، اما این یاوهگوییها اشتباه و این محاسبه غلط است و کسانی که میگویند ضربه اخیر فلسطینیها ناشی از غیرفلسطینیها است، ملت بزرگ فلسطینرا نشناختهاند و دستکم گرفتهاند».
خامنهای به اسرائیل هشدار داد که حملات سنگین به غزه جواب نخواهد داد و «این کارها بلای بزرگتری سرشان میآورد و ملت فلسطین، سیلی سنگینتری بر چهره زشت آنها خواهد زد».
خامنهای در پایان سخنانش مسئولیت کشورهای اسلامی را در حمایت محدود کرده و طراحی و اجرای عملیات یادشده را به “جوانان و فعالان از جانگذشته فلسطینی” نسبت داد و این اقدام را نه مرحله نهایی، بلکه گام بزرگی “در راه نجات فلسطینیها” برشمرد.
تجزیه و تحلیل محتوایی سخنان خامنهای و رمزگشایی از آنها نشان میدهد که او قصد شرکت دادن مستقیم نیروهای نظامی ایران و شبکههای نیابتی در اختیار در جنگ جدید غزه را ندارد. استفاده از برچسب “یاوهگویی” برای انتساب عملیات یادشده به جمهوری اسلامی به خوبی محافظهکاری تجویزی خامنهای را آشکار میسازد که در ظاهری رادیکال بستهبندی شده، اما عملی محافظهکارانه را بازتاب میدهد.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در این چارچوب پیشبینی میشود که سطح مشارکت حزبالله لبنان نیز از حد محدود موشکپراکنی بیشتر نشده و منجر به باز شدن جبهه جدیدی در شمال اسرائیل نشود. البته به احتمال زیاد نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در لبنان و چه بسا سوریه اقدامات و تحرکاتی برای فشار به اسرائیل و مهار کردن محدوده تهاجمیاش انجام میدهند، اما بعید است که وارد درگیری گسترده شوند. اسرائیل و دولتهای غربی حامی او نیز تمایل ندارند که ابعاد جنگ گستردهتر از غزه شود.
هم جمهوری اسلامی و هم آمریکا و اسرائیل منفعتی در رویارویی مستقیم در مقطع کنونی ندارند. طرح چندباره نداشتن اطلاعات و شواهد برای نقشآفرینی جمهوری اسلامی در “طوفان الاقصی” از سوی دولتهای آمریکا و فرانسه نیز بیشتر به نظر میرسد اقدامی سیاسی برای ترغیب جمهوری اسلامی به ورود نکردن به جنگ غزه است؛ امری که تاثیر آن در لحن محتاط خامنهای مشاهده شد. در واقع ابتدا جو بایدن و حتی برخی از مقامات دولت اسرائیل این اطمینان خاطر را به حکومت دادند که ایران هدف واکنشهای تلافیجویانه آنها نخواهد بود.
بیشتر بخوانید: نقش جمهوری اسلامی در حمله حماس علیه اسرائیل و پیامدهای احتمالی آن
تاکید چندباره مقامات حماس بر عدم دخالت جمهوری اسلامی ایران در عملیات طوفان الاقصی نیز نشاندهنده توافقاتی است که کمکهای محتمل ایران از ابتدا قرار بوده مخفی باشد و میزان مشارکت حکومت ایران از فعالیتهای مستشاری، پشتیبانی و لجستیک فراتر نرود.
نکات مستتر در بین سطور حرفهای خامنهای گویای این تصور است که او نگاه درازمدت به تاثیرات حمله نظامی حماس در تضعیف اسرائیل دارد و در این مقطع مقاومت و حداقلسازی تلفات را برای حماس مناسب میداند، نه گسترش درگیری و رفتن سریع به سراغ فاز بعدی حمله. از این رو او بر روی ترمیمناپذیری صدمات وارده به اسرائیل تاکید کرد که به زعم او زمینه را برای سقوط در آینده نه چندان دور مساعد میکند.
در واقع از نظر خامنهای ضربه آنقدر سنگین بوده که کار خود را کرده و باید در انتظار نشست تا فرصت مناسب بعدی پیدا شود. او هم مشابه حماس فکر میکند که شمار بالای اسیران اسرائیلی و تهدید به قتل آنها تاثیر بازدارنده بر شدت حمله اسرائیل خواهد داشت. منتهی از زاویهای دیگر سرنوشت حماس که متحد راهبردی جمهوری اسلامی نیست چندان برای او اهمیت ندارد. خامنهای نگاه ابزاری به حماس دارد. به نظر میرسد که او در این مقطع راضی است که تهدید اسرائیل تا حدی خنثی شده، تحت فشار برای تغییر از موضع تهاجمی به دفاعی قرار گرفته و گسترش “پیمان صلح ابراهیم” و مذاکرات عادی شدن روابط اسرائیل و عربستان نیز به تعلیق در آمده و آینده ناروشنی پیدا کرده است.
این صورتبندی همچنین توجیه خامنهای است برای عدم حمایت نظامی و مشارکت مستقیم در جنگ جدید غزه برای حامیان و نیروهای نظامی و شبهنظامی تحت امرش. در عین حال این اطمینان خاطر را به کشورهای غربی و دولت اسرائیل نیز داده است که در این مقطع جمهوری اسلامی به دنبال بالا بردن سطح تنش و بهرهبرداری از فرصت پیش آمده برای هدف قرار دادن اسرائیل نیست.
البته ممکن است یک وضعیت خیلی خاص پیش بیاید که فضا را به سمت گسترش جنگ و منطقهای کردن آن ببرد، ولی در چشمانداز کنونی احتمال آن اندک است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.