مقامات دولتی و نظامی نیز از عزم خود برای پاکسازی غزه از نیروهای حماس و پایین آوردن حماس از اریکه حکمرانی در غزه سخن به میان آوردهاند. بنیامین نتانیاهو، رئیس دولت اضطراری اسرائیل، بار دیگر تاکید کرد که هدف نهایی نابودی حماس است.
ارتش اسرائیل ابتدا ۲۴ ساعت و سپس سه ساعت دیگر به ۱۰۱ میلیون نفر ساکن غزه شمالی پیام داد تا برای حفظ جان خود این منطقه را به سمت غزه جنوبی ترک کنند. بر مبنای آمار دولت اسرائیل، تا کنون ۶۰۰ هزار نفر از ساکنان غزه شمالی این منطقه را ترک کردهاند. برخی نیز در محل زندگی خود مانده و خواست دولت اسرائیل را مغایر با قوانین بینالمللی و حقوق فلسطینیها دانستهاند. کادر درمانی بیمارستانها و مراکز درمانی نیز اعلام کردهاند که برای مراقبت از جان مجروحان محیط کاری خود را ترک نمیکنند. حماس نیز از ساکنان غزه خواسته تا منزلهایشان را ترک نکنند. شماری نیز به دلیل ادامه حملات هوایی مرگبار اسرائیل در مسیر شمال به جنوب به خانههای خود بازگشتهاند.
همزمان این نگرانی وجود دارد که تخلیه منازل مشابه دهههای گذشته بازگشت را در پی نداشته و غزه حداقل در بخشهایی فلسطینیزدایی شود. شایعاتی در مورد خواست مشترک آمریکا و اسرائیل از کشورهای عربی برای پذیرش یک میلیون ساکن غزه نیز پخش شدهکه صحت آن معلوم نیست.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
با توجه به افزایش تحرکات در مرز اسرائیل و نوار غزه و افزایش پرواز هواپیماها، هر لحظه انتظار میرود حمله زمینی ارتش اسرائیل آغاز شود. تایمز اسرائیل گزارش داد که بخشی از پرواز هواپیماهای نظامی اسرائیل با هدف آشنا کردن فرماندهان تیپها و گردانها با نقاطی انجام گرفته است که قرار است نیروهای نظامی وارد شده و به سمت آن اهداف پیشروی کنند. فیلمی نیز از سخنان رئیس ستاد ارتش اسرائیل خطاب به سربازان منتشر شده که در آن میگوید: «مسئولیت ما اکنون ورود به غزه است، رفتن به مکانهایی است که حماس در آن آمادهسازی، عملیات، برنامهریزی و تاسیسات و لانچر راهاندازی کرده و ضربه سخت به آنهاست.»
بنابراین حمله زمینی اسرائیل در چارچوب عملیات “شمشیرهای آهنین” قطعی به نظر میرسد؛ پرسش اما دامنه و ابعاد آن است. دولت اسرائیل از سال ۲۰۰۷ به بعد وارد غزه نشده است. این بار نیز عملیات برقآسا و غافلگیرکننده حماس عملیات زمینی در غزه را بر اسرائیل تحمیل کرده است. ذهنیت دولت حاکم و جامعه بههمریخته اسرائیل این ظرفیت را ندارد که واکنش تلافیجویانه را در قالب جنگ طولانی و تلافیجویی گسترده دنبال نکند.
نتانیاهو از همان ابتدا اعلان جنگ کرد و به نظر میرسد نخبگان سیاسی اسرائیل پشت سر این تصمیم ایستادهاند تا توان بازدارندگی و پیروزی سریع در نبرد اسرائیل را احیا کنند. اما معلوم نیست که این حمله زمینی، محدود و یا کامل باشد. این امر صرفا تابع تصمیم رهبران دولت اسرائیل نیست، بلکه واقعیتهای میدان و واکنشها در منطقه و جهان شکل نهایی آن را تعیین میکند. ورود با تصمیم مقامات اسرائیلی است، اما خروج دیگر دست آنها نیست و تابعی از متغیرهای متعددی است که برخی از آنها کنترلپذیر نیستند.
نوع واکنش تلافیجویانه سنگین اسرائیل بعد از عملیات “طوفان الاقصی” در کاربست مجازات جمعی ساکنان غزه و کشتن بیش از ۲۷۰۰ نفر که یک سوم آنها کودک هستند، شرایط را تغییر داده و صدای معترضانی که واکنش اسرائیل را فراتر از دفاع مشروع و مصداق ارتکاب جنایت جنگی میدانند، در حال افزایش است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
واقعیت امر آن است که شرایط با گذشته فرق کرده است. درگیری با حماس که یک ارتش کلاسیک نیست و در جنگ نامتقارن امتیازاتی دارد، کار دشوار و زمانبری است. اسرائیل با تنگناها و چالشهای متعددی روبهرو است که دستکم دستیابی به تمامی اهداف را اگر ناممکن نکند، بسیار دشوار میسازد. این چالشها اجرایی، راهبردی، منطقهای و اجتماعی هستند.
حمله زمینی به منطقهای با تراکم جمعیتی بالا و جنگ خانه به خانه با نیروهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، کار سربازان اسرائیلی را سخت میکند. آنها در موقعیت خطرناک و آسیبپذیری قرار میگیرند. همیشه نبرد زمینی با مشکلاتی مواجه است و پیروزی در آن سریع نیست. استثناهایی چون عراق زمان صدام و افغانستان تحت کنترل طالبان به این دلیل بود که اکثریت مردم از مهاجمان خارجی استقبال کرده و از حکومت داخلی حمایت نکردند. اما غزه چنین نیست. تنفر از اشغال اسرائیل، مجازات جمعی و خشونت نهادینهشده به راحتی باعث بسیج ساکنان باقیمانده در غزه شمالی برای مقاومت میشود.
از سوی دیگر شبکه گسترده تونلهای حماس مانعی بزرگ در سر راه نظامیهای اسرائیل است. اکنون حماس بیش از پانصد کیلومتر تونل دارد که در عمیقترین بخش آن سی متر زیر زمین است. بخشی از این تونلها دیوارهای بتونی داشته و در برابر انفجار مقاوماند. آنها برقکشی شده و از چراغ و مسیرهای ریلی برخوردار هستند. امکانات اصلی نظامی و انفجاری حماس در این تونلها است که از آنها میتواند نیروهای اسرائیلی را هدف قرار دهد.
تخریب و پیدا کردن این تونلها کاری زمانبر، پرریسک و در مواردی ناشدنی است. در مواردی تخریب تونلها مانند سال ۲۰۲۱ میتواند باعث سقوط ساختمانهای مسکونی و کشتار بیشتر غیرنظامیها شود. در مجموع تصور نابودی کامل تونلها غیرواقعبینانه است و هزینههای زیادی هم میتواند برای اسرائیل به لحاظ جانی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
شدت حمله اسرائیل ممکن است حماس را به سمت کشتن تعدادی از گروگانها با هدف ایجاد بازدارندگی سوق دهد؛ امری که اگر دولت اسرائیل به آن بیاعتنایی کند، برایش در داخل جامعه اسرائیل هزینه خواهد داشت.
افرایش نرخ مرگ غیرنظامیها و بخصوص مجروحان و کودکان، اعتراضات در منطقه و دنیا علیه اسرائیل را افزایش داده و خواست توقف جنگ در کشورهای مختلف جهان گسترش پیدا میکند. در چنین شرایطی حکام کشورهای عربی و غربی تحت فشار افکار عمومی قرار میگیرند و این مساله باعث افزایش تحرکات دیپلماتیک در کوتاهمدت برای توقف پیشروی در خاک غزه میشود.
در عین حال افزایش تلفات انسانی در میانمدت مخالفتها و نگاه منفی نسبت به اسرائیل را در افکار عمومی دنیا افزایش میدهد؛ امری که تاثیراتی بر تصمیمات آینده دولتهای دموکراتیک داشته و اسرائیل در قدرت نرم و دیپلماسی عمومی قافیه را خواهد باخت. از سوی دیگر، دیدگاههای خصمانه در کشورهای پیرامونی اسرائیل افزایش یافته و آسیبپذیری آن را افزایش میدهد.
کشتار و شستن خون با خون در درازمدت و به لحاظ اجتماعی نیز باعث رشد نیروهای افراطی معتقد به مواجهه خشونتآمیز با اسرائیل در بین فلسطینیها خواهد شد. میتوان پیشبینی کرد که عملیات انتحاری و تروریستی علیه شهروندان غیرنظامی اسرائیل در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس تشدید شود که در قالب سلولهای مستقل عمل میکنند. همه اینها سیاستهای امنیتی اسرائیل برای بقا را با چالشهای فزاینده و چه بسا مهارناپذیر در آینده مواجه میکند.
از زاویهای دیگر حمله زمینی و افزایش تلفات انسانی میتواند توجیه لازم را برای مداخله نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی فراهم کند و آنها دو جبهه جدید علیه اسرائیل از سوریه و لبنان باز کنند. حملات هماهنگ سهجانبه مشابه سال ۲۰۲۲ اسرائیل را تحت فشار بیشتری قرار میدهد. حضور ناوگان نظامی آمریکا و حملات خنثیکننده آنها نیز تضمینی برای آسیبناپذیری اسرائیل ایجاد نمیکند. باز شدن جبهههای جدید روحیه چهل هزار نیروهای نظامی حماس را تقویت کرده و باعث میشود که جنگ فرسایشیتر شود.
چالش سیاسی اسرائیل، افزایش واگرایی با روسیه، تنشآلود شدن روابط با کشورهای عربی و بسته شدن پرونده پیمان صلح ابراهیم است که در میانمدت و درازمدت امنیت ملی اسرائیل را شکننده ساخته و همه تلاشهای آنها برای ایجاد تعادلی پایدار در مناسبات با کشورهای اسلامی را بر هم میزند.
توان حماس هم در حدی هست که نابودی کامل آنها جاهطلبانه به نظر برسد. اما حتی اگر اسرائیل بتواند گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، را کاملا نابود کند و آن طور که اعلام کردهاند یحیی ابراهیم سنوار، رهبر جنبش و رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه را پیدا کرده و او را اعدام کنند و باز جلوتر رفته و غزه شمالی را خالی از سکنه فلسطینی کرده و به خاک اسرائیل الحاق کنند، باز تضمینی نیست که این کشور از تهدید نجات پیدا کرده و امنیت پایدار داشته باشد. وضعیتی شبیه به آمریکا و طالبان میتواند تکرار شود.
تا زمانی که صلح خاورمیانه برقرار نشده و حقوق فلسطینیها محقق نشده باشد، حماس و گروههای مشابه از طریق نظامی نابودشدنی نیستند. آنها حداکثر ضعیف میشوند، ولی در بنبست پیشآمده و موازنه قوای منطقهای امکان رشد و بازسازی دارند. چهار جنگ قبلی اسرائیل و حملات ویرانگر هوایی، نه تنها حماس را ضعیف نکرد، بلکه در مجموع باعث قدرت گرفتن بیشتر آن شد.
پایین کشیدن حماس از ساختار سیاسی و اداری غزه لزوما به معنای پایان حیات سیاسی و اجتماعی آن نیست. حماس میتواند در شکل زیرزمینی و مقاومت در یک پروسه زمانی طولانی خود را بازیافته و در رویارویی مستمر و چریکی ارتش اسرائیل را خسته و فرسوده کند تا سرانجام از غزه بیرون برود.
البته هنوز معلوم نیست طرح اسرائیل برای “غزه بدون حماس” چیست. الحاق سرزمینی حداکثر برای بخشی از غره محتمل است که آن هم ایدهای آرزواندیشانه و برخوردی شتابزده است. سپردن اداره امور به یک گروه دیگر فلسطینی نیز ناممکن به نظر میرسد. در شرایطی که حملات نظامی اسرائیل باعث تلفات انسانی گسترده فلسطینیها شده، پذیرش اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان فلسطینی و یا هر گروه دیگر حکم بوسه مرگ را دارد. حکمرانی توسط مقامات اسرائیلی نیز باعث استمرار فضای تنش و تشنج میشود.
در این شرایط حمله زمینی گسترده و نامحدود به غزه میتواند تبدیل به یک تله گرفتارکننده برای اسرائیل شده و منجر به ناکامی شود. گمانهزنی در مورد فرجام جنگ دشوار است، اما قطعا امر آسانیاب و کوتاهی نخواهد بود. زمان نیز به نفع اسرائیل نخواهد بود. از این رو شاید تصمیمگیران اسرائیل به دنبال حمله زمینی تمامعیار و اشغال غزه و الحاق آن به قلمرو سرزمینی اسرائیل نباشند و یا دینامیسم رویدادها باعث تجدیدنظر آنها در میدان عمل شود. البته در حالتی نیز ممکن است حماس در اجرای مانور قدرت قبلی خطای محاسباتی کرده و با فروپاشی سریع مواجه شود. روزهای حساس آینده مشخص میکند که چه اتفاقی در نهایت رخ خواهد داد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.