دولت اسرائیل نشان داد که ارادهاش در نابودی حماس و پایان دادن به حکمرانی آن در غزه جدی است و در دستیابی به این هدف مصر بوده و به سادگی تن به محدودیت نمیدهد. تقریبا با ضریب اطمینان بالا میتوان گفت که توافق اصولی بین اسرائیل، آمریکا و اتحادیه اروپا در از بین بردن ساختارهای نظامی و اداری حماس وجود دارد.
در واقع هدف نهایی، غزه بدون حماس است. منتها ابعاد دیگر آینده غزه معلوم نیست و سیاست مشخصی برای اداره آن وجود ندارد. سناریوهای متعددی مطرح است. تشکیلات خودگردان فلسطینی و کشورهای عربی نگران هستند که تمامی و یا دستکم مناطقی از غزه توسط اسرائیل اشغال شده و به محدوده سرزمینی آن الحاق شود. اصرار زیاد مقامات گذشته و حال اسرائیلی در پناه دادن به ساکنان غزه از سوی مصر و دیگر کشورهای عربی در این خصوص بحثبرانگیز شده است. اگرچه یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، اظهار داشته که اسرائیل در آینده در غزه حکومت نخواهد کرد، اما تضمینی وجود ندارد که چنین وعدهای عملی شود.
اگر اسرائیل برنامهای برای اشغال دائمی غزه نداشته باشد، حداقل خواهان کنترل امنیتی آن است؛ امری که به صراحت از سوی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بیان شده است. در عین حال دولت بایدن تمایل دارد که اداره باریکه غزه نیز به تشکیلات خودگردان فلسطینی واگذار شود.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
غرب و اسرائیل خواهان فرجامی چون داعش برای حماس هستند؛ امری که در چارچوب رئال پالیتیک با موانع متعددی در خاورمیانه و جهان مواجه است. موقعیت حماس، خارج از حامیان بنیادگرای اسلامیاش، در نگاه بخشهایی از جهان در بدترین حالت مشابه طالبان در افغانستان است.
کشته شدن گسترده غیرنظامیان در غزه و تخریب مناطق غیرنظامی موانعی هستند که دولتهای غربی با آنها در داخل کشورهای خود مواجهاند. دولت بایدن با فشار بر دولت اسرائیل برای آتشبسهای تاکتیکی، افزایش انتقال کالاهای بشردوستانه از طریق گذرگاه رفح و اتخاذ تدابیری برای کاهش تلفات غیرنظامی، به دنبال ایجاد نوعی موازنه است که البته با واکنش منفی مخالفان در داخل و خارج از خاک آمریکا مواجه شدهو مخالفان آنها را کافی و موثر نمیدانند.
دولت اسرائیل همچنان در برابر انتقال سوخت به غزه به دلیل استفاده حماس از آن برای تقویت قوای خود مخالفت میکند. در حال حاضر طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، بیش از صد مرکز درمانی در غزه در یک ماه گذشته از حملات هوایی آسیب دیدهاند. همچنین ۱۴ بیمارستان غزه به دلیل نبود سوخت از کار افتادند. حل مشکل فاجعه انسانی در غزه نیازمند انتقال سوخت به مناطق مسکونی و درمانی غزه است.
کشورهای اسلامی نیز در عمل اقدامی جز فشار دیپلماتیک برای آتشبس دائمی و کمک بشردوستانه به غزه انجام نداده و نمیدهند و حداکثر مانند ترکیه مواضع تند کلامی اتخاذ کرده و در جنگ روانی، اطلاعاتی و رسانهای با اسرائیل مقابله میکنند؛ امری که تاثیر فوری و کوتاهمدت در معادلات میدانی ندارد. تشکیلات خودگردان فلسطینی و تشکیلات الفتح نیز ضمن مرزبندی با حماس در تلاش است تا در وهله نخست کرانه باختری وارد درگیری نظامی نشود و در ادامه، فشار جهانی بر اسرائیل منجر به توقف جنگ در غزه شود. دولت روسیه و چین نیز رویکرد مشابهی داشته و تنها در سطح سیاسی تلاش میکنند هم نفوذ خود در کشورهای اسلامی را افزایش دهند و هم غرب را نکوهش کرده و موقعیت آن را در جهان تضعیف کنند.
این واکنشها تاثیر بازدارنده موثری بر رفتار تهاجمی دولت اسرائیل ندارد. به نظر میرسد در نگاه دولتهای غربی و اسرائیل اهداف امنیتی طراحیشده اولویت داشته و هزینههای آن را هم پذیرفتهاند. اسرائیل به پشتوانه دولتهای آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا تا زمانی که حماس تسلیم نشود، تمایل به آتشبس و توقف جنگ ندارد، مگر اینکه در عمل با بنبستی احتمالی مواجه شود.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
اسرائیل به عنوان دولتی که در بیش از هفت دهه حیات خود همیشه امنیت را بر اساس مولفههایی چون “نظامیگری”، “تفوق برتری نظامی بر کشورهای عربی همسایه و فلسطینیها” و “تهدیدناپذیری” استوار کرده، در تلاش است تا اقتدار امنیتی فروریخته در جریان حمله اخیر حماس را در کوتاهترین زمان ممکن بازسازی کند؛ امری که در واقعبینانه بودن آن تردید وجود دارد. تلاش پایانناپذیر برای از بین بردن حماس و اتخاذ تدابیری که دیگر چنین تهدیدی از ناحیه فلسطینیها متوجه اسرائیل نشود، در دکترین امنیتی جریان مسلط بر دولت نقش کلیدی دارد.
اما جمهوری اسلامی و گروههای وابسته به آن نیز انتظار حماس را برآورده نکردند. سفر ناگهانی و غیرمنتظره اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، به تهران و ملاقات با خامنهای روشنگر این واقعیت است که آنها از سطح مشارکت حزبالله لبنان، حشدالشعبی و دولت در کنترل حوثیها در یمن راضی نیستند. اما جمهوری اسلامی و شبکههای نظامی تحت کنترل سپاه قدس نیز محدودیتهایی دارند.
حکومت ایران گسترش جبهه جنگ را دارای ریسک بالا میداند و اولویتش ایجاد فشار سیاسی و حملات محدود و کنترلشده از سوی “جبهه مقاومت” برای توقف جنگ است. مزیت عملیات “طوفان الاقصی” برای آنها اخلال در روند نزدیکی اسرائیل و اعراب و عینی کردن تهدید نادیده گرفتن ایران در خاورمیانه و کنار گذاشتن موضوع فلسطین از توافقات مندرج در “پیمان ابراهیم” بود.
بیشتر بخوانید: آیا تهران برای تشدید جنگ نیابتی با اسرائیل آماده میشود؟
در عین حال محاسبه اولیه آنها به همراه حماس در خصوص تاثیر بازدارنده گروگانها بر سطح تهاجمی ارتش اسرائیل درست از کار در نیامد. گسترش حضور نظامی آمریکا در منطقه و تهدیدات آن نیز بازدارندگی موثری در برابر گسترش حملات از سوریه، لبنان، عراق و یمن ایفا کرده است. در این شرایط اقدامات حمایتی انجامشده از سوی “جبهه مقاومت” تا کنون تاثیر خاص و تعیینکنندهای بر عملیات “شمشیرهای آهنین” نگذاشته است.
اکنون تلفات انسانی حزبالله لبنان از ۸۰ نفر گذشته که تقریبا یک سوم آمار کشتهشدههای اعلامشده این گروه سیاسی-نظامی در جنگ ۳۱ روزه با اسرائیل در سال ۲۰۰۶ است. سخنان حسن نصرالله نیز نکته جدیدی نداشت. بیشتر حالت دفاعی داشت؛ یک حرکت تبلیغاتی برای ادامه جنگ رسانهای، روانی و سیاسی بود. تلاش وی برای پاسخگویی به انتقادات حماس در عدم تحقق انتظارات نیز در چارچوب گفتمان این گروهها قانعکننده نبود.
رهبر حزبالله لبنان در عین حال روشن کرد که حزبالله وارد جنگ تمامعیار نمیشود و راهبرد کنونی در درگیری محدود را ادامه میدهد. بدین ترتیب مشخص میشود که فعلا اقدامات آمریکا و اسرائیل در ایجاد بازدارندگی موفق بوده است.
موشکهای نظامیان وابسته به حوثیها در یمن نیز یا خنثی شدند و یا در خاک مصر و اردن فرود آمدند. البته ارتش وابسته به حوثیهای یمن هنوز از تسلیحات با قدرت تخریب بالایشان استفاده نکردهاند، اما با توجه به اقدامات خنثیکننده از سوی عربستان سعودی و آمریکا بعید است که مشکل بزرگی برای اسرائیل از ناحیه حملات موشکی و پهپادی یمن ایجاد شود.
حشدالشعبی نیز به صورت غیررسمی و با اسامی مستعار و خلقالساعه برخی از پایگاههای نظامی آمریکا در سوریه و عراق را مورد حمله قرار داده است؛ حملاتی که دستاورد چشمگیر نظامیای نداشته و عمدتا خنثی شدهاند و در جریان آنها تنها شماری از پرسنل نظامی آمریکا دچار جراحتهای مختصر مغزی شدهاند.
تداوم این عملیات نیز ریسک برخورد سنگین سنتکام، ستاد فرمانده کل نیروهای ارتش آمریکا در منطقهٔ خاورمیانه، شرق آفریقا و آسیای مرکزی را در بر دارد؛ امری که تا کنون جمهوری اسلامی از تقابل مستقیم با آن خودداری کرده است. از طرف دیگر، ساختار ذهنی و نوع برخورد جو بایدن با باراک اوباما متفاوت بوده و در این مورد به دونالد ترامپ نزدیکتر است. او در عملی کردن تهدیداتش در صورت ارزیابی جدی بودن خطرات، تردید نمیکند.
مجموعه این شرایط حماس را در تنگنای استراتژیک قرار داده است. عملیات “طوفان الاقصی” اقدام پرریسکی برای حماس بود که با تداوم این وضعیت میتواند فرجامی انتحاری داشته باشد. حماس اکنون بر روی توان خود در تونلها، تلهگذاری انفجاری، درگیر شدن اسرائیل در نبرد تن به تن و فرسایشی شدن درگیریها امید بسته است. در واقع حماس برای نجات خود عمدتا به نیروهایش وابسته بوده و کمک قابل اعتنای خارجی نخواهد داشت. حملات موشکی در لبنان، عراق، سوریه و یمن احتمالا افزایش پیدا میکنند، اما بعید است مهارناپذیر شوند. حتی اکثر ساکنان کرانه باختری نیز همراهی عملی با حماس نداشته و دست به اعتراضات گسترده خیابانی مستمر نزدند.
حملات موشکی حماس اگر چه جریان عادی زندگی را در اسرائیل بر هم زده و در کنار حملات ایذائی حزبالله در مرزهای شمالی این کشور باعث شده بیش از ۱۵۰ هزار نفر در شهرهای مرزی اسرائیل به صورت موقت جابهجا شوند، اما موجب کاهش و یا توقف عملیات تهاجمی اسرائیل نشده است. در این درگیری تا کنون هزاران نفر از ساکنان غزه کشته، دهها هزار نفر مجروح و صدها هزار نفر آواره شدهاند. اگر چه جو حاکم بر ساکنان غزه مخالفت با اسرائیل است، اما حماس نیز حمایت بالایی ندارد. اکثر ساکنان غزه شمالی و مرکزی به فراخوان حماس مبنی بر نادیده گرفتن هشدار اسرائیل در خصوص تخلیه غزه شمالی توجهی نکردند و علیرغم خطرات، به سمت جنوب رفتند.
ارتش اسرائیل بعد از سه هفته، جنگ زمینی را به صورت مرحلهای و اعلامنشده در ۲۷ اکتبر شروع کرد. این ارتش الان با گذشت دو هفته پیشرفتهایی فراتر از انتظارات داشته و توانسته است با محاصره کامل شهر غزه، آن را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کند. عمده مراکز نظامی و اداری حماس در بخش شمالی غزه هستند. در مقابل،. تلفات انسانی و تجهیزات نظامی اسرائیل تا کنون به صورت نسبی کم بوده است.
نیروهای نظامی حماس برخلاف ادعاهای اولیه نتوانستند جلوی پیشروی سریع ارتش اسرائیل در نوار غزه را بگیرند. ارتش اسرائیل به پشتوانه حملات هوایی، به مراکز حماس و تونلهای اصلی آن حمله کرده و تجیهزات مخصوص و مواد منفجره را برای نابودی تونلها وارد بخش مرکزی غزه کرده است. این مرحله از درگیری که شامل جنگ شهری و درگیری در تونلهای تو در توی زیرزمینی است، سختترین مرحله جنگ برای اسرائیل و نقطه قوت حماس است.
بر اساس ارزیابیها و سوابق مشابه، پیشبینی میشود که این جنگ طولانی شده و چند ماه حداقل به طول بینجامد، اما اگر روند کنونی پیشروی ارتش اسرائیل در نواز غزه ادامه پیدا کند، شاید حتی بیش از چند هفته به درازا نکشد..
از آنجا که ارتش اسرائیل در خنثی کردن تونلها اراده جدی دارد، کار حماس سخت خواهد بود. استفاده از غیرنظامیها به عنوان سپرانسانی نیز برای حماس چارهساز نخواهد بود. در شرایطی ممکن است تونلها به قبرستان اعضای حماس تبدیل شود. ابزار حماس برای حفظ حکمرانی اقداماتی چون عملیات نامتقارن، تلهگذاری، شبیخون زدن و فرسایشی کردن درگیری است. کار آنها از جهاتی شبیه طالبان در افغانستان است، با این تفاوت که حماس فرصتی طولانی نداشته و باید بتواند چند ماه در برابر حملات سنگین اسرائیل مقاومت کند.
نه تنها تحقق چنین مقاومتی با چالشهایی جدی مواجه است، بلکه کار حماس با توجه به تحولات رخداده در صحنه نبرد سختتر از قبل شده است. البته اسرائیل نیز چالشهای متعددی دارد، اما در یک ماه گذشته نشان داده است که با توجه به وضعیت جدید و متفاوت امنیتی، اقدامات و تدابیر جدید نظامی و امنیتی به کار برده تا احتمال موفقیتش را افزایش دهد و از پس چالشهای فوری و کوتاهمدت برآید.
در عین حال، انتقادات و اعتراضات به پیامدهای عملیات “شمشیرهای آهنین” برای غیرنظامیان ساکن نوار غزه میتواند در درازمدت مشکلاتی را برای اسرائیل ایجاد نموده و کماکان امنیت پایدار و ایجاد موازنه قوای غیرشکننده را برای این کشور دشواریاب کند.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.