هیچ اعتراضی به اعتصاب غذا در زندان شبیه نیست. بهسختی میتوان برای آن قرینه یا همتایی یافت. اگر عقیده داشته باشیم که انسان دست به هر کاری میزند تا زنده بماند، در این صورت وقتی کسی تصمیم میگیرد که بدنش را از غذا محروم کند حیران و نگران خواهیم شد. زندانی با امتناع از غذا خوردن ــ برای روزها، هفتهها یا حتی ماهها ــ از دستورِ غریزی مبنی بر زنده ماندن سرپیچی میکند. با این همه، جوهرهی اعتصاب غذا عبارت است از مبارزه با استفاده از بدنِ خود به این طریق.
اصطلاح «اعتصاب غذا»، که در اواخر قرن نوزدهم در زبان انگلیسی برای توصیف نوعی اعتراض در زندانهای روسیه وضع شد، پس از رواج جهانیِ اعتصاب غذا بهعنوان شکلی از اعتراض در قرن بیستم به زبانهای گوناگون ترجمه شد. این اصطلاح در ظاهر نوعی تناقضگویی است. اعتصاب معمولاً حاکی از نوعی وقفه یا توقف است: کمکاری، غیبت از محلِ کار، خودداری از پرداخت اجارهبها، اعتراضِ نشسته و دست کشیدن از کار ــ روشهایی که کارگران از طریق آن تولید را مختل میکنند یا از انجام وظایف سر باز میزنند تا از مراجع قدرت امتیاز بگیرند. اما اعتصاب غذا مستلزم آن است که خودِ اعتصابکننده از غذا خوردن دست بکشد. اعتصاب غذا بهجای آنکه از نظر مادی به حریف صدمه بزند، به شکل نگرانکنندهای خودِ اعتصابکننده را دچار درد و رنج میکند. با وجود این، اعتصاب غذا مسئولیتِ خودویرانگریِ اعتصابکننده را به گردن حکومت میاندازد و زندانبان را در جایگاه مقصر مینشانَد.
اعتصاب غذا با ایدهی شناختهشدهترِ روزه ــ پرهیز از همه یا بعضی غذاهای خاص ــ که سابقهاش به چند هزار سال میرسد، تفاوت دارد. روزه نوعی شعائر و مناسک است و اغلب هدفی مذهبی دارد… .
زندانیای که به اعتصاب غذا روی میآورد بحران میآفریند و، مهمتر اینکه، خود به مظهرِ این بحران بدل میشود. هرچند محرومیت از غذا خشونتی را علیه این زندانی اِعمال میکند اما اعتصاب غذا با خودکشی یا خودسوزی، که به مرگِ سریع و آنی میانجامد، تفاوت دارد. اعتصاب غذا اعتراضی طولانی است. طولانیبودنِ اعتصاب غذا صرفاً معلول عزم و ارادهی زندانی برای نادیده گرفتن نشانههای جسمانیِ گرسنگی و مقاومت در برابر فشارهای مسئولان، زندانبانان، دیگر زندانیان، اعضای خانواده و پزشکان برای ازسرگرفتنِ غذا خوردن است. روندِ وخامت وضعیت جسمانیِ ناشی از اعتصابِ غذا آهسته است ــ روزها، هفتهها و در برخی موارد حتی ماهها طول میکشد تا وضعیت جسمانیِ زندانی بهشدت وخیم شود و او در آستانهی مرگ قرار گیرد. در نتیجه، برای پاسخ دادن به خواستههای این زندانی زمان هست و او و حامیانش فرصت دارند تا با استفاده از اهرم اعتصابِ غذا به اهدافِ خود دست یابند.
مسئولان دولتی و مخالفانِ این زندانی اعتصاب غذای او را کاری نسنجیده و ناشی از عصبانیت، بیاهمیت و بیارزش، یا حتی نوعی فریبکاری و اخاذی میخوانند. حتی وقتی هم که آنها این اقدام را مهم میخوانند هدفشان این است که اعتصابکنندگان را به خشونت و آسیب رساندن به کشور و جامعه متهم کنند. اما مقامهای دولتی بیش از هر چیز امیدوارند که این اعتراض کوتاه و محدود باشد. وقتی اعتصاب غذا طولانی میشود و گسترش مییابد مسئولان دولتی مضطرب و نگران میشوند. در چنین مواردی مقامهای دولتی مجبورند که با اکراه مسئولیت مرگ و زندگیِ فرد اعتصابکننده را بپذیرند و با این مسئله دستوپنجه نرم کنند که چطور میتوانند این تقصیر را به گردنِ دیگران بیندازند یا نقشِ خود را کماهمیت جلوه دهند.
فارغ از هر اختلافنظری، نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که بدنِ زندانیِ اعتصابکننده در کانونِ توجه قرار میگیرد و به حدس و گمانهزنی و نگرانی دامن میزند. در نتیجه، خواستههای این زندانی اهمیت مییابد. اعتصاب غذا بهندرت اولین گزینهی اعتراض در زندان است. اعتصابِ غذا معمولاً پس از اعتراضها، دادخواستها، ابراز نارضایتیها و دیگر اعتصابها رخ میدهد. زندانیای که به اعتصاب غذا روی میآورد مبارزه با مراجع قدرت را به سطح دیگری ارتقا میدهد، مبارزهای که در آن پای مرگ و زندگی در میان است و زندانی در آن دستِ بالا را دارد.
کسانی که اعتصاب غذا میکنند، میگویند خواهان مرگِ خود نیستند. با وجود این، به نظر میرسد که آمادهی مردناند. آنها زمامِ معنا و نحوهی مرگِ خود را در دست میگیرند و آن را بهعنوان نوعی تهدید علیه مراجع قدرت به کار میبرند. اما از همه مهمتر آنکه از این وضعیت بهعنوان فرصتی بهره میبرند تا مطالباتِ خود دربارهی تغییر امور را به گوش مردم و مسئولان برسانند. پافشاریِ آنها به مسئولان میفهماند که اعتصابکنندگان مصمماند که با استقامت بر دشمنان غلبه کنند. زندانبانان با این معضل مواجهاند که چگونه دوباره بر این زندانی اِعمال قدرت کنند، زندانیای که هرچند به علت اعتصاب غذا از رمق افتاده اما در عین حال به حریفی سرسخت بدل شده است. نتیجهی این مبارزه به این امر بستگی دارد که چه کسی بیشتر دوام خواهد آورد… .
کسانی که به اعتصاب غذا روی میآورند عمدتاً زنده میمانند. اکثر کسانی که در این کتاب به آنها میپردازیم از اعتصابِ غذای خود جانِ سالم به در بردند. آنها حتی پس از هفتهها یا ماهها گرسنگی، غذا خوردن را از سر گرفتند و در زندان دوام آوردند. بسیاری از آنها سرانجام آزاد شدند و آزادیشان نشانهی حقانیتِ آرمانِ سیاسیشان شمرده شد. بسیاری از آنها به فعالیت و مبارزه برای ایجاد آیندهای متفاوت از تجربهی خود ادامه دادند.
اعتصابِ غذا میتواند انسان را از پا بیندازد و او را در آستانهی مرگ قرار دهد. این امر ما را به فکر فرو میبرَد که چرا آدمها به میل و اختیارِ خود چنین درد و رنجِ شدیدی را تحمل میکنند ــ چه چیز سبب میشود که در برابر درد و رنج و خطر مرگِ احتمالی مقاومت کنند؟ با وجود این، مبارزهی آنها تنها معطوف به این نیست که چقدر میتوانند مقاومت کنند و هزینه بپردازند؛ بخشی از مبارزه بر سرِ این است که آیا اعتصابکننده میتواند جامعه را وادار کند که به سخنِ او گوش فرا دهد یا نه. در هنگام ناامیدیِ شدید، فردی که اعتصابِ غذا کرده چطور در دل امید میپرورد که میتواند صدایش را از پشت میلههای زندان به گوشِ مردم برساند؟
این اطمینان به قدرتِ ارتباط ــ اینکه گفتار و کردارشان میتواند بر دیگران تأثیر بگذارد و آنها را به پاسخگویی به مطالباتشان وادارد ــ دلگرمکنندهترین بارقهی امید برای ناظران و مایهی پیروزیِ اعتصابکنندگان است. بهرغم نگرانیها، شکوتردیدها و وضعیت مخاطرهآمیزِ جسمِ محروم از غذایشان، کسانی که دست به اعتصابِ غذا میزنند مطمئناند که میدانند چه میخواهند و یقین دارند که میتوانند وجدانِ دیگران را بیدار کنند. کسانی که با اعتصابِ غذا جانِ خود را به خطر میاندازند در واقع اعلام میکنند که برای زنده ماندن محتاج کمک و حمایتِ جامعهاند. در نتیجه، اعتصابِ غذا نه تنها نگرشِ اعتصابکنندگان به فرد بلکه نگرشِ آنها به جامعه را نیز آشکار میکند و نشان میدهد که این اعتراض ماهیتی اساساً آرمانخواهانه دارد.
زندانیان اعتصاب غذا میکنند تا دیگران صدای آنها را بشنوند و به زندگیشان اهمیت دهند. آنها از طریق جسمِ خود با صدایی رسا اعلام میکنند که آگاه و هشیارند. تا زمانی که صدایشان شنیده نشود و به رسمیت شناخته نشوند، از اعتصابِ غذا دست نمیکشند. انسان چقدر میتواند در برابر قدرتِ زندان مقاومت کند؟
کسانی که اعتصاب غذا میکنند با گفتار و رفتارشان قدرت و نظمِ سیاسیِ اطرافِ خود را مختل میکنند. آنها نظمِ سیاسی را به لرزه درمیآورند. سلطه سرسخت اما غیرقابلدوام است. تغییر حتمی است، اما در چه جهتی؟ آیا میتوانیم بفهمیم که اعتصابکننده در پی چیست؟ آیا به نشانهای، علامتی یا عطشی در او برای دنیایی دیگرگون پی میبریم؟
برگردان: عرفان ثابتی
نایان شاه استاد آمریکاشناسی و قومیت و تاریخ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. آنچه خواندید برگردان گزیدههایی از مقدمهی کتاب زیر است:
Nayan Shah (2022) Refusal to Eat: A Century of Prison Hunger Strike, University of California Press.