عامل انفجار
گروه جنایتکار داعش یک روز پس از انفجارها، در روز پنجشنبه ۱۴ دی مسئولیت حمله تروریستی به نام «عملیات شهادت دوگانه» را برعهده گرفت. در گزارش “الفرقان”، شاخه رسانهای این گروه، با اشاره به آیه ۱۹۱ سوره بقره در قرآن (“هر کجا که آنها را بیابید، بکشید”) آمده است که هر دو انفجار در فاصله زمانی کمتر از نیم ساعت به صورت انتحاری از طریق بمبهایی که در کولهپشتی دو برادر به نامهای عمر الموحد و سیفالله مجاهد جاسازی شده بودند، رخ دادند. داعش تصویر کامل و قابل شناسایی چهرههای آنها را منتشر نکرد. این گروه تروریستی اسلامگرا انگیزه عملیات را برخورد با “رهبر منافق” (قاسم سلیمانی) اعلام کردهو شرکتکنندگان را نیز “مشرک” نامیده است. در بیانیه وزارت اطلاعات هویت یکی از تروریستها تاجیکستانی اعلام شده است. گروه داعش در روز جمعه نیز با دفاعی حماسی از جنایت انجامشده و ادعای “به لرزش در آمدن جهان”، بیانیهای صادر کرده و ایران را به گسترش عملیاتهای تروریستی تهدید کرد.
باورپذیری ادعای داعش
داعش سابقه بلندبالایی در انجام عملیات تروریستی علیه شهروندان عادی از سال ۲۰۱۳ تا کنون در کشورهای سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، ترکیه، عربستان سعودی، سریلانکا، ایران، بلژیک، فرانسه، آمریکا، بریتانیا، اندونزی، لیبی و یمن داشته است. در عملیات داعش در منطقه خاورمیانه شیعیان یکی از اهداف اصلی هستند. بنابراین اصل ارتکاب جنایت انفجارهای کرمان توسط داعش و بخصوص شاخه خراسان آن طبیعی است. اما نحوه اطلاعرسانی با گذشته متفاوت است. معمولا داعش بلافاصله و یا با تاخیری دو-سه ساعته مسئولیت عملیات تروریستی را برعهده گرفته و تبلیغات مورد نظر را انجام میداد. تاخیر یکروزه با الگوی رفتاری تاریخی داعش تطبیق نمیکند. نکته ابهامآمیز دیگر استفاده از واژه “ایران” در گزارش “الفرقان” است. داعش ایران را معمولا “بلاد فارس” یا “ولایت خراسان” مینامد. قدرت تخریب بمبها نیز بالا است و در شمار شدیدترین حملات تروریستی انتحاری داعش محسوب میشود که در آن از خودرو استفاده نشده است. حادثه خونین کرمان با موارد زیر از لحاظ نوع عملیات و میزان تلفات انسانی شبیه است. منتهی تراکم انسانی در اکثر این موارد از جمعیت حاضر در مراسم سالروز کشته شدن قاسم سلیمانی در کرمان بیشتر بوده است.
بمبگذاری انتحاری در دو مسجد شیعه در صنعا با ۱۴۲ کشته در سال ۲۰۱۵، بمبگذاری انتحاری در آنکارا در راهپیمایی صلح با ۱۰۵ کشته در سال ۲۰۱۵، بمبگذاری انتحاری در محله شیعهنشین برج البراجنه لبنان با ۴۳ کشته در سال ۲۰۱۵، دو بمبگذاری انتحاری در افغانستان با ۸۰ کشته در ۲۰۱۶، بمبگذاری انتحاری در نزدیکی بیمارستانی در کویته پاکستان با ۹۳ کشته در ۲۰۱۶، بمبگذاری انتحاری در یک مراسم عروسی در قاضی انتب با ۵۰ کشته در ۲۰۱۶، بمبگذاری انتحاری در کابل افغانستان با ۵۰ کشته در ۲۰۱۷، یک بمبگذاری انتحاری در کابل با ۶۹ کشته در ۲۰۱۸، دو بمبگذاری انتحاری در شهرهای بنو و مستونگ پاکستان با ۱۴۹ کشته در ۲۰۱۸، بمبگذاری انتحاری در مراسم عروسی در کابل با ۹۲ کشته در ۲۰۱۹، سه بمبگذاری انتحاری در سه کلیسا در سریلانکا با ۲۶۱ کشته در ۲۰۱۹، بمبگذاری انتحاری در فرودگاه کابل با ۱۸۳ کشته در ۲۰۲۱، بمبگذاری انتحاری در محله شیعهنشین کابل با ۵۲ کشته در ۲۰۲۲، حمله انتحاری به مسجد پیشاور پاکستان با ۱۰۰ کشته در سال ۲۰۲۲ و بمبگذاری انتحاری در خار پاکستان با ۶۳ کشته در ۲۰۲۳.
بنابراین عملیات انتحاری داعش در کرمان محتمل بوده و فعلا دلیلی منطقی بر رد آن وجود ندارد. اگرچه نهادهای مربوطه در جمهوری اسلامی هنوز به صورت رسمی در این خصوص موضعگیری نکردهاند، اما به تدریج و عملا دارند آن را میپذیرند. البته برخی از نیروها و رسانههای حکومتی، مانند خبرگزاری تسنیم، در صحت بیانیه داعش تردید کرده و مدعی شدهاند که نهادهای اطلاعاتی اسرائیل آن را تنظیم کردهاند. موارد ادعایی “تسنیم” ابهام ایجاد میکند، اما به لحاظ منطقی برای رد ادعای داعش کافی نیست. به نظر میرسد الگوی رفتاری داعش در انجام عملیاتهای تروریستی تغییر کرده است.
انگیزه داعش
داعش از بدو تاسیس جهتگیری شدیدی علیه شیعیان داشته و نظر برخی از مفتیهای دربار عثمانی و سنیهای افراطی مبنی بر “مشرک” بودن و یا حتی بدتر، “کافر” بودن شیعیان را به کار بسته است. داعش با شیعه و تمدن ایرانی دشمنی آشتیناپذیر دارد. به باور آنها، ریختن خون شیعیان نه تنها جایز، بلکه امری مثبت و در خور “صواب الهی” است. علاوه بر این، جدا از اشتراکات گفتمانی، به لحاظ سیاسی با جمهوری اسلامی تقابل و تضاد موجودیتی دارد. داعش در ادامه مشی القاعده عراق، برخلاف دیگر اسلامگرایان جهادی سلفی که معتقد به خویشتنداری و عدم برخورد با جمهوری اسلامی تا اطلاع ثانوی هستند، از ابتدا بر ضرورت تقابل با ایران تاکید داشت. این تقابل در جذب شمار خیلی کمی از ایرانیهای سنی به داعش تاثیرگذار بوده است. در بین گروههای داعش، شاخه خراسان بیشترین تقابل را با ایران دارد. داعش در عراق و سوریه با جمهوری اسلامی در جنگ بود، اما تا سال ۲۰۱۷ عملیاتی را در داخل خاک ایران انجام نداد. منتها عملیاتهای انجامشده در مجلس و مرقد خمینی (همزمان در ۱۳۹۶)، حرم شاهچراغ شیراز در دو نوبت (۱۴۰۱ و ۱۴۰۲) در سطحی به مراتب محدودتر بوده و حالت انتحاری نداشتند. اکنون به نظر میرسد داعش اهداف علمیاتی خود در داخل خاک ایران را گسترش داده و تشدید منازعه در خاورمیانه و فقدان مشروعیت جمهوری اسلامی را فرصت مناسبی برای ضربه زدن به آن تشخیص داده است. همچنین هدف قرار دادن مراسمی که تحت نام قاسم سلیمانی برگزار شده بود نیز معنادار بود. سلیمانی از چهرههای نمادین و الهامبخش شیعیان بنیادگرا و ایدئولوژیک است. از این رو تخطئه و تخریب او برای سنیهای جهادی که به دنبال هژمونی در بنیادگرایی اسلامی تهاجمی هستند، واجد اهمیت است. این نگاه چالشی برای جمهوری اسلامی در پروژه “قهرمانسازی از قاسم سلیمانی” در منطقه است.
داعش و تلاش برای بازگشت دوباره
تشدید فعالیتهای تروریستی داعش در خاورمیانه نشانگر تداوم حیات و موجودیت این گروه افراطی است. برخلاف ادعاهای چندباره جمهوری اسلامی و طرح ادعای کاذب نابودی داعش توسط قاسم سلیمانی، این گروه هیچوقت از بین نرفته بود، بلکه خلافت آن نابود شد و بعد از آن به فعالیت زیرزمینی و غیررسمی روی آورد. سقوط خلافت داعش نیز بیشتر مرهون کُردهای سوریه و ائتلاف تحت رهبری آمریکا بود. داعش هنوز فعالیت خود را در عراق و سوریه حفظ کرده و هر از گاهی عملیاتی انجام میدهد. تعداد نیروهای داعش در نزدیکی مرز عراق و سوریه نزدیک به ده هزار نفر تخمین زده میشود.
داعش بعد از سال ۹۸ تغییر رویه داد. مدل سازماندهی بیشتر متمرکز بر تشکیل هستههای مستقل و انجام عملیات پارتیزانی و حملات موردی شد. نیروهای داعش نیز پراکنده شده و به پاکستان، سوریه، مصر و افغانستان رفتند. بر اساس ارزیابی سازمان ملل، نزدیک به هزار و ۲۰۰ نفر از نیروهای داعش در شبهجزیره سینای مصر حضور دارند.
بیشترین نیروهای داعش در چهار سال اخیر در شاخه خراسان جمع شده و به همین دلیل شاخه خراسان فعالترین بخش داعش به لحاظ انجام عملیاتهای تروریستی شده است. تشدید تقابل طالبان با داعش افغانستان، بهویژه شاخه خراسان، باعث شده تا این نیرو در تنگنا قرار گرفته و بخشی از نیروهایش را به کشورهای مجاور چون ایران، پاکستان و تاجیکستان منتقل کند. اکنون به نظر میرسد داعش “خراسان” هستههای عملیاتی در داخل ایران ایجاد کرده باشد. همچنین داعش توانسته امکانات و فضای فعالیت در قاره آفریقا نیز پیدا کند. بعد از مصر کشورهای اوگاندا، تونس، مالی، نیجر، بورکینافاسو و سومالی عرصه فعالیت نیروهای وابسته به داعش شدهاند. اگرچه داعش نسبت به دوران تشکیل خلافت در رقه و موصل خیلی ضعیفتر شده است، اما همچنان به عنوان یک تهدید جدی برای عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه توانایی دارد. تلاش این گروه برای بازگشت دوباره به قدرت و رشد از طریق انجام عملیات در مناطق جدید تهدیدی جدی برای امنیت ایران و کشورهای آفریقایی محسوب میشود.
دیگ جوشان خاورمیانه
اگرچه حمله تروریستی رخداده در کرمان محصول قدرتنمایی اسلامگرایان جهادی و رویکرد فرقهای جمهوری اسلامی در گسترش قدرت شیعیان بنیادگرا و ایدئولوژیک و داعیه رهبری جهان اسلام است، اما غلط است اگر خارج از زمینه تنشهای فزاینده در خاورمیانه به شمار آورده شود. در واقع تغییر نقشه منازعات و ترتیبات امنیتی در منطقه بعد از عملیات “طوفان الاقصی” در وقوع عملیات تروریستی در کرمان اثرگذار است. داعش به دلیل تمرکز حکومت ایران بر جنگ غزه، فرصت را مغتنم شمرده و با برتری دادن تضاد با شیعه در مقایسه با اسرائیل، به شکل غافلگیرکنندهای آسیبپذیری نظام را هدف قرار داده است. در واقع به هم خوردن تعادل امنیتی در منطقه و تلاشدو طرف منازعه برای تعریف نقطه جدید در چارچوب تمایلات خود باعث شده تا حفرهها و خلأهایی ایجاد شود که گروههایی مانند داعش در پی بهرهبرداری از آن برآیند.
عمق استراتژیک بالا در مخالفت با تروریسم
اکثریت قاطع چهرههای اپوزیسیون و منتقد، حمله تروریستی شنیع کرمان را محکوم کردند. این حادثه نشان داد که جامعه ایران در طرد تروریسم، کشتار شهروندان غیر نظامی و مجازات فراقضایی ظرفیت بالایی دارد که مهمترین منبع در بازدارندگی تروریسم است. کشتار انسانها به خاطر باورهای سیاسی و یا عقیدتی، یک خط قرمز عبورناپذیر محسوب میشود. البته از هم گسیختگیهایی هم در جامعه مشاهده میشود، منتها گرایش غالب در سطح فعالان و توده مردم محکومیت و ناخرسندی بود. ابراز شادی نیز از سوی عدهای، عمدتا واکنش به خشونت و سرکوب سازمانیافته حکومت و کشتار معترضان بوده است. در واقع وقتی نیروهای حکومتی و پایگاه اجتماعی هوادار آنها از کشته شدن و اذیت و آزار معترضان حمایت کردند، خود را به لحاظ قرار گرفتن در موقعیت مشابه آسیبپذیر کردند. از این رو اگرچه چالشها و موانعی وجود دارد، منتها جامعه ایران نشان داد که ظرفیت لازم را برای عبور از چالشها و حفظ و بازسازی همبستگی ملی دارد.
ضعف امنیتی جمهوری اسلامی
حادثه تروریستی کرمان نشان داد که ناتوانی و ضعف امنیتی جمهوری اسلامی تشدید شده است. این ناتوانی فقط ناشی از عدم بازدارندگی و یا غافلگیری بالا نیست، بلکه در اطلاعرسانی نیز عملکرد فاجعهباری داشت و مردم را بدون سپر دفاعی در برابر حملات بعدی بالقوه قرار داد. گزارش داعش با تمامی روایتهای اعلامشده از سوی مسئولان استانداری کرمان، وزارت کشور، صلیب سرخ، شاهدان عینی، صدا و سیما و… تعارض دارد. بحث حمله انتحاری ابتدا مطرح، اما بعدا به سرعت تکذیب شد. گزارش وزارت اطلاعات همسویی زیادی با گزارش داعش از چگونگی حادثه دارد. توجیه وزارت اطلاعات برای تاخیر در اطلاعرسانی مسموع به نظر نمیرسد. گزارشهای ضد و نقیض زیر در ساعتهای بعد از انفجارهای دوگانه ارائه شدند:
شهردار کرمان در دقایق اولیه: انفجار کپسولهای گاز
معاون استانداری کرمان: نمیدانیم چه شده است
نورنیوز، رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی: انفجار چند کپسول گاز در مسیر حرکت شرکتکنندگان در مراسم قاسم سلیمانی
خبرنگار میدانی: انفجار انتحاری بوده است
هلال احمر: بمبگذاری بوده است
برخی شاهدان عینی: انفجار سطل آشغال
تسنیم: با ریموت، دو کیف بمبگذاریشده منفجر شده است
جلالی، نماینده کرمان: دو انتحاری با کمربند انفجاری منفجر شدند
هوشمندی، فعال رسانهای: دو خودرو منفجر شده است
اعظم ساردوئی، نماینده جیرفت: چهار انفجار در مسیر منتهی به گلزار شهدا از طریق بمبگذاری در زیر پل گذر و مسیر موکبها صورت گرفت
خبرنگار صدا و سیما در کرمان: انفجار اول در داخل یک کیف در خودروی پژو در ساعت ۲:۴۵ رخ داده است
جمهوری اسلامی و بهرهبرداری سیاسی
رصد کردن مواضع کارگزاران و نهادهای جمهوری اسلامی نشان میدهد که آنها به جای چارهجویی اصولی و ترمیم رخنه بهوجودآمده در ساختار امنیتی کشور، به دنبال بهرهبرداری سیاسی هستند. آنها از ابتدا بدون توجه به تعارض حادثه رخداده با الگوی عملیاتهای خرابکارانه منتسب به اسرائیل در ایران، انگشت اتهام را به آن سمت بردند. الآن هم در تلاش هستند تا اقدام داعش را محصول برنامه دولتهای اسرائیل و آمریکا جلوه دهند. البته بعید است در سطح رسمی این کار را انجام دهند، اما هدف آنها القای تصور مداخله اسرائیل و نقشآفرینی نیابتی داعش از سوی اسرائیل به جامعه است تا سیاست “نابودی اسرائیل” را توجیه کرده و زمینه را برای افزایش مداخله غیرمستقیم در جنگ غره مساعد کنند. مانور دادن بر روی “انتقام سخت” نیز میتواند مخاطرات جدیدی را متوجه کشور و مردم کند.
همچنین تصمیمات شورای عالی امنیت ملی این فرضیه را قوت میبخشد که نظام به دنبال بهرهبرداری جهت تشدید سرکوب و اختناق در داخل و تقابل با فعالان برونمرز در پوشش برخورد با “مغزهای پوسیده پشتیبان تروریسم در همه جای دنیا” است. اگر حکومت این برنامهها را عملی کند، بیش از پیش به امنیت ملی ضربه خواهد زد.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.