نگاهی به وضعیت همجنسگرایان در ایران در “روز خیابان کریستوفر”

در “روز خیابان کریستوفر” ده‌ها هزار نفر از دگرباشان جنسی و حامیان آنها در کلن آلمان و دیگر شهرهای جهان در جشن سالانه‌شان به خیایان‌ها آمدند. اسد سیف، پژوهشگر، به همین مناسبت نگاهی دارد به همجنسگرایی در اسلام و ایران.رژه “روز خیابان کریستوفر” (CSD) به یاد نخستین خیزش همجنسگرایان در نیویورک که در ۲۸ ژوئن ۱۹۶۹ اتفاق افتاده بود، هر سال در چندین شهر از کشورهای جهان برگزار می‌شود. دگرباشان جنسی از این روز به عنوان “روز افتخار” نام می‌برند و هر سال به یاد آن، در حمایت از حقوق دگرباشان جنسی به خیابان‌ها می‌آیند. این رژه در آلمان نخستین بار در سال ۱۹۷۹ در برلین برگزار شد و از آن پس هم‌زمان در چندین شهر برگزار می‌شود.

در سال‌های اخیر، حضور دگرباشان جنسی ایرانی، آنان که از خطر مرگ گریخته‌اند، در این گردهمایی‌ها چشمگیر است. آزار دگرباشان جنسی در ایران، بازداشت، زندان و قتل آنان در چهار دهه گذشته فروکش نکرده و همچنان ادامه دارد. اما چرا جمهوری اسلامی دگرباشان جنسی را می‌کشد؟

همجنسگرایی در قرآن

اسلام، چون دیگر ادیان ابراهیمی، غریزه جنسی را فصل مشترک انسان با حیوان می‌داند. آن بخش را که فکر می‌کند حیوانی‌ست نفی می‌کند. می‌کوشد آن بحش دیگر را که به تولید مثل و بقای انسان نظر دارد، هدایت‌گر باشد. سمت و سو دادن رفتار، میل و غریزه‌های جنسی در چهارچوب احکام اسلامی مشکلی‌ست همزاد با جمهوری اسلامی. ایجاد ده‌ها نهاد حکومتی طی چهار دهه گذشته برای تربیت، مهار، محدودیت و کنترل رفتارهای جنسی نشان از شکست اجتماعی آن دارد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در قرآن همجنسگرایی با عنوان “لواط” محکوم شده است. بنیان سرکوب همجنسگرایان در کشورهای اسلامی نیز به عنوان انحراف از اراده خدا، به حادثه قوم لوط بازمی‌گردد. همجنسگرایی به عنوان گناه زشت شمرده شده، بی‌آنکه جرمی برای آن در نظر گرفته شود. قاضی و حاکم شرع به صلاحدید خود می‌توانند برای آن تنبیهی در نظر گیرند. لواط در اسلام اما همجنسگرایی به مفهوم واقعی آن نیست. لواط‌کار چه بسا همجنسگرا نیست. آنان در اکثریت خویش پدوفیل یا در اصطلاح عامیانه “بچه‌باز” هستند. در لواط از روابط برابری‌طلبانه همجنسگرایی و عشق آزاد نشانی یافت نمی‌شود.

در قرآن میل به هم‌جنس به مردان محدود است. از چنین گرایشی در زنان تنها یک‌بار با استفاده از واژه “مساحقه” استفاده شده است. کاربرد این واژگان می‌تواند سندی باشد بر اینکه چنین گرایشی در جامعه وجود داشته است و دامنه‌اش چنان گسترده بوده که قرآن آن را زشت شمرده است.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

در حدیثی از محمد نقل است که او “لعنت کرده مردانی را که خود را مشابه زنان قرار می‌دهند” و از پیروان خویش خواسته تا چنین افراد “زن‌صفتی” را به خانه راه ندهند و از شهر برانند. (صحیح‌البخاری، کتاب‌الباس) با این‌همه خداوند در قرآن بهشتی را به مردان مسلمان وعده می‌دهد که مومنان در آن حور و غلمان پاداش خواهند گرفت و می‌دانیم که غلمان پسرانی زیبا و جوان هستند: «جاودانه جوانان بر گرد آنان می‌گردند همراه با کوزه‌ها و ابریق‌ها و جام‌هایی از شراب جاری… و حوریان چشم‌درشت که همانندان مروارید نهفته‌اند. ما ایشان را به ابداع آفریده‌ایم و دوشیزه‌شان داشته‌ایم.» (قرآن، سوره واقعه، ترجمه بهاالدین خرمشاهی)

پیشینه همجنسگرایی در جهان اسلام

در این شکی نیست که همجنسگرایان در جهان اسلام هیچ‌گاه فرصت نیافته‌اند که تمایل جنسی خویش را آشکار کنند و شاید در پی همین خطرها بوده است که چه بسا تن به ازدواج نیز داده‌اند. در تاریخ بوده‌اند سلاطینی مسلمان چون سلطان محمد فاتح در ترکیه و سلطان محمد و یا محمود غزنوی در ایران که به‌رغم داشتن همسر و فرزند، در دوجنس‌گرایی خویش، آشکارا تمایل همجنسگرایانه نیز از خود نشان داده‌اند و ورای احکام اسلامی، آشکار و پنهان با معشوق در رابطه بوده‌اند. چنین رفتاری را حتی در میان خلفای اسلامی نیز می‌توان پی گرفت. ولیدبن یزید (خلیفه یازدهم اموی)، امین (خلیفه عباسی به نقل از تاریخ طبری)، متوکل (خلیفه عباسی به نقل از مسعودی در “مروج‌الذهب”) گرایشات همجنسگرایانه داشته‌اند.

در ادبیات عرب نیز می‌توان گستردگی این رفتار را بازیافت. ابونواس، شاعر ایرانی‌الاصل و فخر شعر عرب در قرن دوم و سوم، از گرایش خویش به همجنس فراوان سروده است. او که در همین رابطه بارها به زندان افتاده بود، شعرهایش هنوز خواننده دارد؛ اگرچه اکنون با سانسور منتشر می‌شوند و در کشور مصر چند سال پیش بنیادگرایان دفتر اشعارش را به آتش کشیدند.

با این‌ همه مسلمانان همیشه می‌کوشند از این رفتار جنسی پدیده‌ای غربی بسازند؛ کاری که هستی دگرباشان جنسی را در این کشورها به خطر انداخته و زندگی را بر آنان دشوار می‌کند. تا کنون در هیچ کشور مسلمانی حقوق همجنسگرایان به رسمیت شناخته نشده است و آنان هم‌چنان در شمار مطرودان جامعه هستند.

بر اساس آموزه‌های اسلام، انسان دگرجنسگرا آفریده شده و رابطه جنسی او در پناه نکاح، به قصد تولید مثل، با توجه به “خیر ابدی” و “ثواب اخروی” صورت می‌گیرد. در اسلام از لذت تن چیزی گفته نمی‌شود و علاقه جنسی با بارآوری در رابطه است. در اسلام خانواده مقدس است و احکام فراوانی در حفظ آن صادر شده است. زنا و یا لواط در همین رابطه می‌توانند خطری باشند در تضعیف قداست خانواده.

با این‌ همه در قرآن مجازاتی برای همجنسگرایی تعیین نشده است. کسانی از مسلمانان با استناد به آیه‌ای از سوره نساء مخالف مجازات همجنسگرایان هستند. در این آیه آمده است: «کسانی از خودتان را که مرتکب آن [ناشایستی] شوند، برنجانید، آن‌گاه اگر توبه و درستکاری کردند، از آنان دست بردارید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.»

دگرباشان جنسی و انقلاب ایران

در پی انقلاب بهمن ۵۷، به دنبال فشار روزافزون جامعه بر ترنس‌ها، بر اساس یک حکم فقهی، خمینی فتوا صادر کرد که چون در اسلام روح بر بدن مرتبت دارد، تغییر جنسیت بلامانع است. در پی این فتوا از آزار دگرباشان جنسی کاسته نشد، ولی تغییر جنسیت رواج یافت. سرکوب اما شدت گرفت و اعدام همجنسگرایان آغاز شد.

در جایگزینی احکام اسلامی بر قوانین مدنی، حکم مجازات لواط، در صورت دخول، مرگ است. مساحقه نیز اگر تکرار گردد، اعدام به همراه دارد. در چنین موقعیتی‌ست که دگرباشان جنسی در ایران در هراسی عمیق زندگی می‌کنند. حاکمان بر ایران و چه بسا بسیاری از عوام نیز تفاوتی بین همجنس‌خواهی و “بچه‌بازی” نمی‌بینند. در بهترین شرایط از این رفتار به عنوان “بیماری” نام می‌برند که باید درمان شود.

در میان مسلمانان اما کسانی یافت می‌شوند که مخالف آزار همجنسگرایان هستند. برای نمونه آرش نراقی همجنسگرایی را به عنوان “یک زیستن انسانی” می‌پذیرد. او بر این باور است که این شکل از زیستن پدیده‌ای‌ست نو که “مطلقاً نزد پیشینیان ما شناخته نبود”. به نظر او «در قرآن هیچ نص صریحی در نفی همجنسگرایی وجود ندارد» و آنچه به صراحت نهی شده، عمل زشتی است که قوم لوط مرتکب شده است. (آرش نراقی، اسلام و مسأله همجنسگرایی)

محسن کدیور اما مقوله همجنس‌گرایی را خارج از مفهوم “حقوق بشر” می‌داند که اصول حقوق بشر شامل آن نمی‌شود. به نظر او همجنسگرایی در شمار گناهان کبیره قابل مجازات است؛ با این تفاوت که در اعمال مجازات باید اعتدال رعایت گردد و “مجازات قانونی، عادلانه و دمکراتیک” باشد. (محسن کدیور، حق‌الناس)

در این شکی نیست که آزادی جنسی بخشی گسست‌ناپذیر از آزادی‌های مدنی و دمکراسی است. دفاع از حقوق دگرباشان جنسی همانا دفاع از آزادی و دمکراسی‌ست. دریغ اما که در جنبش‌های سال‌های اخیر علیه جمهوری اسلامی کمتر جا و جایگاهی به آن اختصاص یافته و چه بسیار گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی ترجیح می‌دهند در مورد آن سکوت اختیار کنند.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید