جنگ دو طرف غزه دو ماه بعد از تهدیدات جمهوری اسلامی به تقابل با حزبالله لبنان، گروههای شبه نظامی شیعی در عراق و حوثیها در یمن گسترش پیدا کرد. الان بعد از گذشت یک سال علیرغم بیتمایلی اولیه دولتهای اسرائیل و ایران و برایند قوای جهانی در شکلگیری جنگ فراگیر، اما عملا ایران و اسرائیل بعد از دو رویارویی مستقیم و جدی خاورمیانه در آستانه یکی از شدیدترین درگیریهای نظامی در تاریخ خود هستند.
در این یک سال، خطوط قرمز و معادلات بازدارندگی علاوه بر اصول راهبردی حاکم بر اسرائیل دچار تغییر شگرف شدهاند. منطقه در حال حرکت به سمت نقطه تعادل جدیدی است. دولت اسرائیل با عبور از اصل حاکم قبلی که آزادی گروگانها اولویتش بود به سمت زمینگیر کردن حماس و حزبالله لبنان و تضعیف جایگاه ایران در معادلات امنیتی خاورمیانه حرکت کرده است. اهداف پشت سر حمله حماس واکنش به طرح “پیمان ابراهیم” و عادی شدن روابط اعراب با اسرائیل و ایجاد اخلال در آن بود که تا حدی موفق شد.
همچنین در چشماندازی گستردهتر گسترش جو انزجار و خشم و کینه در دو سوی منازعه بود تا راهکارهای مبتنی بر سازش و صلح به حاشیه بروند. علاوه بر آن پاسخی به حرکتهای ایذائی اسرائیل در توسعه شهرکسازی در کرانه باختری و تقویت موقعیت یهودیان در بیتالمقدس شرقی داده شود. ماهها پیش از هفت اکتبر، سطح تنش در برخوردهای میدانی افزایش یافته بود. جهاد اسلامی در نوار غزه و حزبالله از لبنان درگیر رویارویی موشکی با اسرائیل شده بودند. همچنین از مدتها قبل گروههای کوچک در قالب الگوی “گرگ تنها” حملات متعددی علیه شهروندان اسرائیلی در کرانه باختری انجام داده بودند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
الان دولت بنیامین نتانیاهو با طرح هدف “استقرار نظم جدید” فراتر از بازسازی بازدارندگی و تهدیدناپذیری در پی جلو آمدن است. حتی دولت اسرائیل تا جایی پیش رفته که حداقل در سطح کلامی، شعار براندازی جمهوری اسلامی و مداخله در امور سیاسی ایران و سمت گیری به سمت بخشی از اپوزیسیون را طرح کرده است.
دولت اسرائیل کماکان تندروی خود را حفظ کرده و بی اعتنا به اعتراضات داخلی و فشارهای دولتهای غربی به دنبال جلو بردن اهداف خود در ساماندهی شرایط جدید در غزه بدون حکمرانی حماس، آزادی گروگانها و پذیرش آتشبس بدون پذیرش خروج کامل نیروهای نظامی اسرائیل از نوار غزه و حفظ کنترل گذرگاه فیلادلفیا و تضعیف حزبالله لبنان و تغییر معادلات بازدارندگی در عقبراندن جمهوری اسلامی است. در عرصه داخلی نیز به دنبال حفظ حاکمیت ائتلاف اولترایهودیها و جریان راست افراطی بدون دادن امتیاز به اپوزیسیون اسرائیل است.
این دولت در تحقق اهداف ترسیمی خود بعد از گذشت یک سال کاکان موفق نشده است. بخش مهمی از تونلهای حماس آسیب ندیده است. توان موشکی و قدرت آتش حماس نیز کماکان فعال باقی مانده است. پرتاب موشک از نوار غزه در سالگرد حمله حماس و تلاش برای بازسازی توان نظامی در بخش شمالی باریکه غزه اقدام معناداری بود که حماس علیرغم ضعیف شدن همچنان توان مبارزه فرسایشی را دارد.
توان تولید سلاح حماس نیز بر اساس ادعای خالد مشعل از رهبران آن متوقف نشده است. همچنین یحیی سنوار هنوز زنده است و عملیات نظامی و دفاعی حماس را در داخل نوار غزه مدیریت میکند. البته حماس جدا از آسیبهای سنگینی که به ساختار نظامی و سیاسی آن وارد شده و رهبر سیاسیاش، اسماعیل هنیه کشته شد، به لحاظ نیروی انسانی از لحاظ کمی و کیفی نیز ضربه شدیدی خورده است که البته غیرقابل جبران در میان مدت نیست.
بیشتر بخوانید: سالگرد حمله حماس به اسرائيل؛ سالی تلخ همراه با ویرانی و مرگ
تخمین زده میشود که از چهل هزار نیروی نظامی آن پیش از هفت اکتبر ٢٠٢٣ تقرییا چهارده هزار نفر کشته شدهاند. علاوه بر آن تلفات انسانی بیش از چهل و دو هزار نفر در نوار غزه و آواره شدن دو میلیون نفر از ساکنان این منطقه بحران زده، حماس را تحت فشار قرار داده و موفقیتهای اطلاعاتی و نظامی در هفت اکتبر را تحت الشعاع قرار داده است. در کل درگیریهای نظامی و جنگهایی که اسرائیل با همسایگانش از سال ١٩٤٨ تا الان داشته است، شمار تلفات جنگ غزه معادل تقریبا نصف کشتهشدگان در مجموع رویدادهای خونین عمده ١٩٤٨، ١٩٦٧، ١٩٧٣، ١٩٨٢، ٢٠٠٦، ٢٠٠٨، ٢٠١٢، ٢٠١٤ و ٢٠١٩ است. مدت زمان جنگ کنونی غزه تا الان سه ماه بیشتر از کل منازعه نظامی در جنگهای فوق (نه ماه) شده است. همچنین حماس شماری از فرماندهان میانی و ارشد خود چون محمد الضیف را از دست داده است که مهارت و تجارب بالایی کسب کرده بودند. جایگزین کردن آنها ساده نیست.
اما اسرائیل نیز وضعیت خوبی ندارد. بعد از جنگ کیپور این میزان از تلفات انسانی اعم از نظامی و شهروند عادی سابقه نداشته است. علاوه بر آن به لحاظ اقتصادی دچار بحران شده است. همچنین برای یک سال است که مردم اسرائیل در بیم و اضطراب زندگی میکنند. الان ناامنی و تهدید جانی و ضرر اقتصادی علاوه بر شهرها و شهرکهای شمالی اسرائیل، گریبان نقاط مرکزی را هم گرفته است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
به رغم ادعای نتانیاهو برای توجیه تشدید حملات به حزب الله و ورود به خاک لبنان نه تنها فضا برای بازگشت دهها هزار نفر از ساکنان جابجا شده به شمال فراهم نشده بلکه برخی دیگر نیز در فکر انتقال هستند. میزان مهاجرت و یا کسب تابعیت مضاعف در بین اسرائیلیها افزایش چشمگیری داشته است. مخالفان نیز فعالیتهای شان را متوقف نکرده و علاوه بر دفاع از دمکراسی و استقلال قوا، تمرکز بر بازگرداندن گروگانها را به حوزه مبارزه با دولت افزودهاند. اما کماکان تقاضا برای صلح و آتش بس با فلسطینیها پژواک بالایی در اسرائیل نداشته، تشدید برخورد و تخریب اساس “جبهه مقاومت” و برخورد همهجانبه با جمهوری اسلامی حمایت بالایی در بین افکار عمومی اسرائیل و جریانهای سیاسی آن دارد. در عین حال موقعیت شکننده دولت نتانیاهو تغییر پیدا نکرده است.
حتی کشتن سید حسن نصرالله نیز وضعیت را تغییر نداده است. طبق نظرسنجی کانال ١٢ خبرگزاری اصلی اسرائیل، بعد از ترور نصرالله، اگر الان انتخابات برگزار شود، تعداد کرسیهای ائتلاف حاکم در کنیسه از ٦٨ به ٤٦ عدد تنزل پیدا میکند. جامعه اسرائیل به لحاظ روانی فرسوده و خسته شده است. جنگ غزه طولانیترین نزاع در طول تاریخ هفتاد و شش ساله اسرائیل است.
بیشتر بخوانید: اسرائیل در سالگرد حمله حماس یاد قربانیان را گرامی میدارد
هنوز اسرائیلیها داغدار کشتهشدگان و اسرای حمله هفت اکتبر هستند و از بار روانی سنگین آن خارج نشدهاند. اما بزرگترین و ماندگارترین هزینه اسرائیل بخصوص برای صهیونیسم، انزوای فزاینده در جهان بخصوص افکار عمومی کشورهای غربی است. تعداد کشورهایی که در حال بررسی شناسایی یک جانبه دولت فلسطینی هستند، رو به افزایش است. انتساب برچسب آپارتاید به نظام سیاسی اسرائیل در مجامع سیاسی، روشنفکری و آکادمیک دنیا در حال گسترش است. در حالی که اسرائیل در بدو تاسیس از حمایت آنها برخوردار بود. روابط با روسیه هم تیره شده است. شوروی سابق در تشکیل اسرائیل و تقویت جنبش صهیونیسم نقش فعالی داشت. این اتفاق به جای آنکه منجر به بازاندیشی در دولت اسرائیل شود، باعث شده تا نتانیاهو از این موضوع برای تبلیغ اهداف سیاسی استفاده کرده و مردم اسرائیل را توجیه کند که آنها چون گذشته و قبل از جنگ سرد در تنهایی در دنیا قرار داشته و گرایشهای ضد یهود فعال شدهاند. جریان حاکم بر اسرائیل، موفقیت بزرگ در جنگ غزه را به مرگ و حیات کشور اسرائیل پیوند زدهاند.
ولی نتانیاهو بر حفظ وضعیت موجود اصرار دارد. او برای تحریک صهیونیسم مسیحی و یهودیهای متعصب به دنبال استفاده بیشتر از مفاهیم آخرالزمانی است. تغییر نام عملیات “شمشیرهای آهنی” به “جنگ رستاخیز” در این چارچوب قابل درک است.
وی کماکان نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) را مقصر شکست بزرگ اطلاعاتی و نظامی در عملیات “طوفان الاقصی” میداند و حاضر به پذیرش قصور خود نشده است. از سوی دیگر نیروهای دفاعی و امنیتی اسرائیل توسط جناح لیبرال یهودیهای اشکنازی اداره میشود که با دیدگاه دولت کنونی اسرائیل مشکل دارند. گالانت وزیر دفاع متعلق به آنها است و رابطه تیرهای با نتانیاهو دارد. آنها اجازه ندادند که طرح اصلاحات قضائی با موفقیت جلو برود. همچنین در داخل اسرائیل اعتراض به معافیت یهودیان حریدی از خدمت سربازی و شرکت در جنگ به یک منازعه داغ تبدیل شده است.
آنچه تا کنون مشاهده میشود اصرار دولت اسرائیل برای طولانی شدن جنگ و آمادگی برای مواجهه با جنگ فراگیر است. الان اسرائیل در جبهه های نوار غزه، لبنان، یمن، سوریه و ایران همزمان در حال جنگ است و با اقدامات پرریسک در فکر تحمیل اهداف خود است.
دشمنان اسرائیل در بزرگترین بحران موجودیتی خود قرار گفته اما شاکله و ساخت خود را تا کنون حفظ کردهاند. حزبالله علی رغم از دست دادن رهبرانش، همچنان قدرت آتش خود را حفظ کرده و حتی حملاتش به اسرائیل را افزایش داده است. آنها از طولانی شدن جنگ نامتقارن و فرسایشی شدن استقبال میکنند که در آن مزیت دارند. جمهوری اسلامی اولویتش رویکرد غیرتعجیلی و تمرکز فعالیت کوتاه مدت در خنثیسازی رویکرد تهاجمی دولت اسرائیل و بازسازی بازدارندگی موثر و ایجاد فشار از طریق نیروهای نیابتی و همسو برای آتش بس غزه و حفظ حماس است. آمریکا و اروپا به دنبال پایان جنگ با برطرف شدن تهدیدات علیه اسرائیل هستند. آنها نیز مخالف بازگشت حماس به حکمرانی نوار غزه بوده و از تضعیف حزب الله در لبنان استقبال میکنند. روسیه و چین نیز هر دو ناظر اتفاقات بوده و مترصد استفاده از آنها برای تقویت سیاست خود در تجدیدنظر در نظم جهانی هستند. کشورهای عربی تقریبا همه و حتی دولتهای سوریه و لبنان از تضعیف حزبالله لبنان استقبال میکنند و در عین حال نسبت به افزایش قدرت اسرائیل در منطقه نگران هستند.
اما هیچ نیرویی بر اتفاقات کنترل ندارد و فرجام کار تابعی از درهمآمیختگی و مواجهه متغیرهای متعدد است که ممکن است به وضعیتی خارج از از انتظارات منجر شود. آنچه با قطعیت میتوان گفت، ظهور فصل جدیدی در خاورمیانه بعد از خاکسترهای هفت اکتبر و جنگ چند جبههای غزه است که متفاوت با گذشته خواهد بود.
همچنین قربانی اصلی هفت اکتبر، فلسطینیها بودند که زندگی آنها در آینده، چشمانداز تیرهای دارد. دامنه تغییرات مشخص نیست و میتواند به تحولات بزرگ هم منجر شود. تغییرات فقط مربوط به روابط خارجی نخواهد بود بلکه حتی در داخل نظامهای سیاسی درگیر میتواند تغییراتی معنادار و چه بسا گسترده را رقم بزند. فرجام آینده تابعی از عوامل زیر خواهد بود:
آیا دولت اسرائیل آزادی گروگانها که تعداد آنها در محدوده صد نفر تخمین زده میشود را به عنوان اولویت در ماههای آینده در نظر میگیرد یا کماکان در حاشیه اهداف بزرگتر امنیتی و ژئوپلتیک قرار می گیرد؟
الگوی تاریخی اسرائیل یعنی سقوط دولت بعد از یک حمله سنگین خارجی تکرار می شود یا نه؟ مخالفان دولت ننتانیاهو چه اقدامی انجام می دهند؟
برنامه اسرائیل برای آینده نوار غزه چیست؟ الحاق، شهرکسازی، ایجاد منطقه حائل، کنترل امنیتی و یا رویکرد تلفیقی؟
آیا حزب الله میتواند موجودیت خود را در زیر فشار شدید ضربات اسرائیل حفظ کند؟
رویارویی نظامی بین ایران و اسرائیل در چه سطحی ادامه پیدا میکند؟ آیا گسترش مییابد و یا به سمت دوری از نقطه جوش متمایل میشود؟
آیا بین تشدید حملات اسرائیل و مداخله در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع دونالد ترامپ رابطهای وجود دارد؟ اگر چنین باشد، فرجام انتخابات چه اثری بر آینده خواهد داشت؟ تفاوت معناداری بین رویکردهای کاملا هریس و ترامپ وجود دارد.
آیا دستاوردهای نظامی کنونی اسرائیل ظرفیت برد پایدار را دارد؟
آیا روسیه فراتر از تقویت توان نظامی ایران رفته و در درگیریها مداخله میکند؟
فضای سیاسی داخل ایران در چه مسیری حرکت میکند؛ مخالفت با جنگ و یا انفعال و همسویی با حکومت و یا استقبال از مداخله نظامی اسرائیل؟
تعیین تکلیف غزه حداقل به سال ٢٠٢٥ موکول شده و کماکان پیامدهای آن خاورمیانه و دنیا را متاثر میسازد. طولانی شدن جنگ به ضرر اسرائیل بوده و مخالفان آن توانایی حفظ حیات در شرایط سخت و مبارزه فرسایشی را دارند.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.