برخی منابع نوشتهاند که میرباقری علیه حکومت محمدرضا پهلوی فعالیت کرده اما سند و مدرکی از این ادعا در دست نیست. در نخستین سالهای پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ میرباقری در حوزه علمیه مشغول به تدریس میشود. از سال ۱۳۷۲ تدریس درس خارج فقه را در حوزه علمیه آغاز کرده و همچنان ادامه میدهد.
به نوشته رسانههای تندرو در جمهوری اسلامی، او در سالهای جنگ ایران و عراق مدتی در جبهه حضور داشت؛ تنها سند در این خصوص، تصویری منتسب به او در زمان حضور در جنگ است که در رسانههای حکومتی منتشر شده است.
تحت تاثیر افکار محمدتقی مصباح یزدی و منیرالدین حسینی هاشمی
محمدمهدی میرباقری بیش از همه تحت تاثیر افکار دو روحانی تندرو است؛ یکی محمدتقی مصباح یزدی و دیگری منیرالدین حسینی هاشمی. درباره مصباح یزدی شاید نیازی به توضیح نباشد؛ اما آن دیگری کیست؟
منیرالدین حسینی هاشمی، متولد آبان سال ۱۳۲۳ در شیراز بود. پدرش نورالدین از بنیانگذاران تشکلهای سیاسی و مذهبی همچون “حزب برادران” در دهه ۱۰ و ۲۰ شمسی بوده که هدفشان “ترویج اسلامی سنتی و سیاسی” بوده است. پس از مرگ نورالدین حسین هاشمی در سال ۱۳۳۵ خانوادهاش از شیراز به قم مهاجرت میکنند؛ منیرالدین که حالا لباس روحانیت به تن کرده، چندی بعد به شیراز بازگشت و مدتی نیز ساکن نجف شد. او در این سالها رفته رفته با روحانیونی نشست و برخاست میکند که به زودی قدرت را در حکومتی تازهتاسیس، جمهوری اسلامی، بهدست میگیرند.
منیرالدین حسینی شیرازی از روحانیونی است که در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش داشت و از حامیان جدی درج اصل ولایت فقیه در قانون اساسی بود؛ او در نخستین سالهای پس از انقلاب فرهنگستان علوم اسلامی را در قم بنا کرد و ریاستش را عهدهدار شد؛ سمتی که پس از مرگش به محمدمهدی میرباقری رسید. برخی رسانههای امنیتی و محافل تندرو از شاگردان این فرهنگستان به عنوان “جریان آکادمی” نام میبرند.
باری؛ محمدمهدی میرباقری با تلفیق افکار محمدتقی مصباح یزدی و منیرالدین حسینی هاشمی درباره مبانی فقه حکومتی، به رویکردهای تندتری در زمینه بسط هرچه بیشتر ولایت فقیه رسید به طوری که طبق گزارش رسانههای نزدیک به حوزههای علمیه، بیش از هشتاد جلسه درباره ولایت فقیه و همچنین “مبانی امامشناسی” برگزار کرده است.
در همین چهارچوب است که او، ولایت فقیه را واسطهای برای ولایت خداوند بر بندگان میداند: «ما اماممان را به عنوان ولی خودمان میشناسیم که ولایتش همان ولایت خداست و در حقیقت واسطه ولایت الله است.»
بیشتر بخوانید: از میثم خامنهای کوچکترین پسر علی خامنهای چه میدانیم؟
میرباقری میگوید “ولایتفقیه نباید محدود به مرزهای جغرافیایی و سیاسی باشد” بلکه باید به عنوان یک “اصل جهانی” مطرح شود و “در جهت تحقق عدالت الهی و تمدنسازی اسلامی” تلاش کند: «اگر مدل ولايتفقيه جهانی شود، در تحقق عدالت در مقياس ملی نيز موفق میشويم.»
میرباقری البته از لحاظ مشی سیاسی تفاوتهای پررنگی با محمدتقی مصباح یزدی دارد؛ او برخلاف مصباح تا کنون بچهبسیجیها و حزباللهیهای فراوانی را دور خود جمع نکردهاست که بتوانند به مناصب دولتی و امنیتی برسند؛ در قم مخالفان جدی دارد حتی در میان شاگردان مصباح؛ نشانههایی از حمایت پررنگ سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی از او دیده نمیشود و از لحاظ رسانهای نیز هنوز با ساز و برگ گستردهای که مصباح یزدی در اطراف خود به راه انداخته بود، فاصله زیادی دارد.
دیدگاه آخرالزمانی؛ “صلح پایدار پس از جهاد و حذف جبهه باطل”
محمدمهدی میرباقری در حال حاضر اصلیترین چهره در بسط دیدگاه “آخرالزمانی” است؛ مفهومی که در آن، تقابلی همیشگی بین “کفار و مسلمانان” برقرار است.
برای نمونه، او در اوایل دهه محرم سال ۱۳۹۶ طی سخنانی در قم در اظهاراتی بیپرده گفت: «ما قائل به صلح هستیم ولی صلح پایدار که بعد از یک جنگ و جهاد پایدار است و تا این جهاد پایدار را پشتسر نگذارید و جبهه باطل را حذف نکنید، صلح پایدار در عالم برقرار نمیشود.»
او با تاکید بر اینکه “سادهلوحی و سطحینگری است که بگوییم: ما هم طرفدار صلحیم” بر این باور است که “باید از یک جنگ طولانی عبور کنیم و اصلاً جای کوتاه آمدن نیست”.
در چهارچوب فکری او، آمریکا نماد نظم جهانی کفار است: «نظم جهانی آمریکایی در حال فروپاشی است و نظم آخرالزمانی به طور قطع پیروز خواهد شد.»
میرباقری بخشی از ماموریت ایرانیان را تحقق شرایط آخرالزمانی و “زمینهسازی برای ظهور” امام دوازدهم شیعیان میداند و معتقد است که رئیسجمهور نیز باید “ظرفیت تاریخی و ماموریت تمدنی و آخرالزمانی ملت ایران را که به حکومت جهانی اسلام منتهی میشود، درک کند.”
او بر این باور است که آخرالزمان عملا به ظهور امام دوازدهم شیعیان میانجامد: «در آخرالزمان، مبارزه با طواغیت و پرچمداران مادی، چه در شکلهای قدیمی و چه در شکلهای مدرن آن، زمینهساز ظهور میشود.»
بیشتر بخوانید: از ایرج مسجدی معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه چه میدانیم؟
میرباقری اواخر مهرماه گذشته در شبکه یک تلویزیون دولتی ایران طی سخنانی، جنگ میان “کفار و مومنان” را برای “خالصسازی” به قصد “قُرب الهی” دانست و در عباراتی تکاندهنده ادامه داد: «برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، میارزد؛ لذا کشته شدن ۴۲ هزار نفر از مردم غزه در قبال آن مقصد بزرگ اهمیت ندارد.»
اعتراضها به این سخنان آنچنان بالا گرفت و آش آنقدر شور شد که برخی شاگردان محمدتقی مصباح یزدی نیز این اظهارات را “انحرافی” و “توهمی” نامیدند.
ضدیت با توسعه، فضای مجازی، فعالیتهای زنان و دنیای مدرنیته
محمدمهدی میرباقری صراحتا با توسعه در مفهوم رایج آن مخالف است؛ آنچنان مخالف که در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر در حمایت از سعید جلیلی از مردم خواست “به جریانی رای دهند که توسعهگرا نباشد.”
بخش بزرگی از افکار میرباقری در ضدیت با دنیای غرب بنا شده است؛ به طوری که میگوید “الگوی توسعه اقتصاد جهانی شکست خورده و ایران باید الگوی پیشرفت اسلامی را دنبال کند.”
او خط مقدم مبارزه را با کسانی میداند که “الگوهای توسعه را در جهان مطرح میکنند” که به گفته او در این الگو، “مسجدها تعطیل میشود، امامزادهها تعطیل میشود، کعبه تعطیل میشود؛ یعنی اگر دستگاه یزید موفق بشود، چیزی به نام اسلام باقی نمیگذارد”.
بر همین مبناست که میرباقری بویژه با آزادی پوشش زنان نیز به شدت مخالفت میکند: «الگوی غرب صد در صد خلاف اسلام است؛ الگوی پوشش زنانش خلاف اسلام است؛ الگوی اشتغالش خلاف اسلام است؛ الگوی تحصیل زنانش خلاف اسلام است؛ الگوی خانهداری زنانش خلاف اسلام است.»
او در عباراتی گُنگ، حجاب اجباری زنان را “از لبههای درگیری تمدنی میان مسلمانان و شبکه سکولاریسم جهانی” میداند و از طرح باسوادشدن زنان نیز انتقاد میکند: «تحصیل به مفهوم غربی آن که همراه با بیبندوباری است، مصداق كسب علم و دانشی که مدنظر اسلام است، نمیباشد.»
در این چهارچوب فکری جای تعجب نیست که میرباقری با فضای مجازی مخالفت جدی دارد؛ آن را “فضای شیطان” خوانده و بارها خواستار کنترل آن شده است: «اینکه گمان کنیم حضرت [امام دوازدهم شیعیان] میآیند از موبایل و ماهواره و اینترنت استفاده میکنند، اوهام است. اینها بساط شیطان است، وقتی بساط نور میخواهد در عالم پهن بشود این بساط جمع میشود.»
میرباقری خیزش سراسری “زن، زندگی، آزادی” را “فتنه غرب” و این اعتراضها را تقصیر کسانی دانست که “اسلام حداقلی را پیاده کردهاند”.
برخی منابع از سخنرانیهای او در میان نیروهای دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی پیش از عملیات سرکوب این نیروها در خیابانها خبر دادهاند.
در میان تندروترین لایههای حکومت
محمدمهدی میرباقری در همه این سالها با تندروترین لایههای حکومت و سیاسیون در جمهوری اسلامی نشست و برخاست داشته است؛ ابتدا از حامیان سرسخت محمود احمدینژاد بود اما پس از آنکه آفتاب “معجزه هزاره سوم” غروب کرد، میرباقری نیز از او فاصله گرفت؛ در سالهای گذشته حمایتهای میرباقری از سعید جلیلی و ابراهیم رئیسی در زمان انتخابات بر کسی پوشیده نماند بهطوری که مثلا در انتخابات اخیر، حامیانش را به رای به سعید جلیلی فراخواند.
بیشتر بخوانید: از وحید حقانیان چه میدانیم؟ رانندهای که “دست راست آقا” شد
میرباقری در کنار همه اینها از هیچ کوششی برای تندترین حملات به چهرههایی همچون میرحسین موسوی و محمد خاتمی فروگذار نمیکند: «یکی از اصلاحاتیها گفته بود خیال میکنیم اصلاحات کردهایم در حالی که مردم همچنان به زیارت فلان امامزاده میروند. ما بالاتر از این میگوئیم، ۲۰ میلیون نفر فقط در سال به قم میروند.»
در سابقه میرباقری حضور پررنگی در برنامههای تلویزیونی دیده میشود بویژه آنکه حدود دو سال به عنوان “یکی از نخبگان تبلیغی کشور” در برنامه “سمت خدا” در شبکه سوم حاضر میشد.
میرباقری از سال ۱۳۹۴ تا کنون عضو مجلس خبرگان رهبری است. مجلسی که به گفته او “جای اینکه بر طبل نظارت بکوبد، باید بر طبل حمایت [از رهبر] بکوبد.”
گزینه جانشینی خامنهای؟
شماری از رسانهها از محمدمهدی میرباقری به عنوان یکی از گزینههای جانشینی علی خامنهای یاد کردهاند؛ یا دستکم از ظواهر امر چنین برمیآید که او از نظر برخی، طی سالهای اخیر در چنین ابعادی در جمهوری اسلامی ظاهر شده است. یکی از جدیدین و علنیترین نشانهها در این خصوص به فرودینماه امسال بازمیگردد؛ شهروندان در تهران با بیلبوردهایی دارای مضامین دینی و تبلیغی مواجه شدند که در میان آنها جملاتی از محمدمهدی میرباقری نیز دیده میشد.
کمتر از دو ماه بعد و در پی مرگ ابراهیم رئیسی، برخی وبسایتهای تندرو گزارشهایی درباره دعوت جوانان انقلابی از میرباقری برای اعلام کاندیداتوری در انتخابات منتشر کردند؛ دفتر او روز ۴ خردادماه با صدور بیانیهای از آنها خواست تا از این کار پرهیز کنند؛ اقدامی که از سوی برخی محافل، دورخیز میرباقری برای تصدی مقامی بالاتر (جانشینی خامنهای؟) تعبیر شد. با این حال، مختصات کنونی میرباقری در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی دارای وجوه متناقضی است.
بیشتر بخوانید: درباره مجتبی خامنهای چه میدانیم؟
مثلا در سالهای گذشته گهگاه زمزمههایی درباره احتمال انتصاب او به عنوان امام جمعه موقت تهران شنیده شده؛ موضوعی که هنوز رنگ واقعیت به خود نگرفته است. او همچنین بهرغم برخی بحثها و گمانهزنیها عضو شورای نگهبان نیز نیست؛ سمتهایی مهم در ساختار جمهوری اسلامی که بازماندن میر باقری از دست یافتن به آنها عملا از شانس او برای تبدیل شدن به گزینهای جدی برای جانشینی علی خامنهای میکاهد.
در مقابل اما کیست که نداند در ساختار سیاسی غیرقابل پیشبینی و مبهم جمهوری اسلامی هر احتمالی را میتوان ممکن دانست. راه دور نرویم؛ همین علی خامنهای در حالی به رهبری رسید که سال ۱۳۶۸ کمتر کسی را چنین گمان میرفت. محمدمهدی میرباقری دستکم با همین دستفرمان خودش را یکی از گزینههای جانشینی علی خامنهای میداند؛ روحانی تندرویی که برنامهاش تاسیس “ولایت فقیه جهانی” است؛ جایی که کشتهشدن هزاران نفر نیز در نگاه آخرالزمانی او اهمیتی ندارد چرا که در نظرش، “جنگ بین کافر و مومنان” همیشگی است.