بشار اسد؛ پزشکی که به‌طور اتفاقی دیکتاتور سوریه شد

با سرنگونی بشار اسد، یکی از بی‌رحم ترین و خشن‌ترین حکومت‌های استبدادی که طولانی‌مدت بر سر قدرت بود، به پایان رسید. بشار اسد از زمان تصاحب قدرت از پدرش در سال ۲۰۰۰ رژیمی ظالم و خون‌ریز را رهبری کرد.به نظر می‌رسد پس از فرار بشار اسد و خانواده‌اش به روسیه، عمر حکومتی که بیش از چندین دهه طول کشید و سلسله‌ای که حتی بیشتر از آن در سوریه حضور داشت، به پایان رسیده است.

اسد تا پیش از روز ۸ دسامبر (۱۸ آذر) که از سوی نیروهای شورشی سرنگون شد، مردی با متحدان قدرتمند تلقی می‌شد. اگر حمایت روسیه، ایران و شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران مانند حزب‌الله لبنان نبود، بدون شک او سال‌ها پیش از صحنه کنار زده شده بود اما به نظر می‌رسد این متحدان در نهایت او را تنها گذاشتند.

جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ با انقلابی مسالمت‌آمیز آغاز شد تا سال ۲۰۱۵ رژیم اسد را به یک بحران تمام عیار کشاند. کار به جایی رسید که دولت به سختی قادر به پرداخت حقوق نیروهای نظامی خود بود و اسد تنها حدود ۱۰ درصد از کشورش را تحت کنترل داشت.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

اما در آن زمان، وقتی دولت سوریه از متحد دیرینه‌اش یعنی روسیه درخواست کمک کرد، مسکو پاسخ مثبت داد. جنگنده‌های روسی بمب‌ها را بر سر سوریه ریختند و کسانی را که هدف قرار می‌دادند “تروریست” معرفی می‌کردند، نه “انقلابی”.

خشونت، مشخصه‌ رژیم اسد

بدون شک، امروز در سوریه گروه‌های تروریستی مختلفی از جمله گروه‌های افراطی مانند “داعش” (IS) حضور دارند. با این حال، وجود این گروه‌ها – دست کم تا حدودی – به نحوه عملکرد رژیم اسد بازمی‌گردد.

اسد اواخر سال ۲۰۱۱ احتمالا برای بی‌اعتبار کردن انقلاب، دستور آزادی شمار زیادی از افراط‌ گرایان سنی مسلمان را از زندان‌های این کشور صادر کرد.

اما این افراط‌ گرایان پس از آزادی به انقلابیون پیوستند تا اهداف خود را پیش ببرند و در نهایت با تامین مالی و حمایت از سوی برخی از کشورهای خلیج فارس، اکثریت کسانی را که علیه دولت سوریه می‌جنگیدند، تشکیل دادند. بنابراین، آنچه قرار بود انقلاب را تضعیف کند، در نهایت به خلق یک هیولا منجر شد.

بیشتر بخوانید: سقوط اسد؛ شکستی برای “محور مقاومت” و زنگ خطری برای تهران؟

اسد در طول سال‌های گذشته دست به اقدامات وحشتناکی زد. یکی از بدنام‌ترین نمونه‌های این بی‌رحمی، حمله با گاز سمی به غوطه در سال ۲۰۱۳ بود. موشک‌هایی با گاز سارین به مناطق تحت کنترل مخالفان در اطراف دمشق اصابت کردند و صدها نفر را به کشتن دادند. بسیاری در آن زمان از این حمله به عنوان یکی از مرگبارترین حملات با سلاح شیمیایی از زمان جنگ ایران و عراق نام برده بودند.

اسد همچنین سابقه استفاده از بمب‌های بشکه‌ای برای سرکوب مخالفت خود در سوریه را دارد.

تخمین زده می‌شود، در پی خشونت حکومت او در سال‌های گذشته صدها هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند و ده‌ها هزار نفر در زندان‌های دولتی شکنجه و کشته شدند.

خوش‌بینی اولیه

دوران قدرت اسد بسیار متفاوت آغاز شد. وقتی اسد در ژوئیه سال ۲۰۰۰ رهبری کشور را از پدرش، دیکتاتور حافظ اسد که به مدت ۳۰ سال حکومت کرده بود، به ارث برد، بسیاری انتظار داشتند که چشم‌پزشکی که در بریتانیا تحصیل کرده است، لیبرال‌تر از پدرش باشد.

بشار اسد که در سال ۱۹۶۵ به دنیا آمده است، تنها شش ماه از دوران ریاست‌جمهوری‌اش گذشته بود که بهار دمشق رخ داد؛ دوره‌ای که این کشور شاهد آزادی‌های محدود سیاسی بود.

در آن زمان، بشار اسد در میان سوری‌ها از محبوبیت نسبتا خوبی برخورد بود و به نظر می‌رسید، می‌خواهد چیزهایی را که پدرش از کشورش گرفته بود، بازگرداند: آزادی‌های سیاسی، احترام به حقوق بشر و مهم‌تر از همه، رسانه‌ای که بتواند آزادتر و حتی انتقادی‌تر نسبت به دولت عمل کند.

بیشتر بخوانید: سقوط رژیم اسد؛ واکنش‌ها در آلمان و جهان

او حتی اعلام کرد، کشورش برای موفقیت باید مدرن‌تر شود و به طبع بسیاری از شهروندان تحصیل‌کرده حرف‌های او را باور کردند اما خوش‌بینی بهار دمشق تنها یک سال دوام آورد.

در اوت سال ۲۰۰۱ (۱۳۸۰) نخستین موج بازداشت مخالفان آغاز شد، از جمله برخی اعضای پارلمان سوریه.

پزشکی که سیاستمدار شد

بشار اسد پیش از آنکه رئیس‌جمهور کشورش شود، ظاهرا علاقه خاصی به سیاست نداشت. او در دمشق و سپس در لندن پزشکی خواند و به‌عنوان چشم‌پزشک فعالیت می‌کرد.

در واقع او هرگز قرار نبود جای پدرش را بگیرد. این نقش برای برادر بزرگ‌ترش، باسل در نظر گرفته شده بود اما باسل در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳) در یک تصادف رانندگی جان باخت.

زمانی که حافظ اسد (پدر خانواده) در ژوئن سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) درگذشت، قانون اساسی سوریه باید به صورتی تغییر پیدا می کرد که بشار اسد که در آن زمان رسما برای این پست بیش از حد جوان محسوب می‌شد، بتواند رئیس‌جمهور شود.

قانون اساسی به همین خاطر تغییر یافت، اسد ۳۴ ساله رئیس جمهور شد و البته که این وضعیت برای بسیاری از افراد در حلقه‌های ارشد نظامی و سیاسی سوریه هم مناسب بود. آنها پسر جوان‌تر را بهترین گزینه برای حفظ موقعیت‌های سیاسی، مالی و اجتماعی خود می‌دیدند.

کشوری در آستانه نابودی

بشار اسد در سال ۲۰۱۱ و با شروع اعتراضات بهار عربی در کشورهای همسایه مانند مصر و تونس، وعده اصلاحات را برای جلوگیری از ناآرامی مشابه در کشور خود مطرح کرد اما در ماه مارس همان سال، پس از اینکه چند کودک در شهر درعا به دلیل نوشتن گرافیتی ضد دولتی توسط نیروهای دولتی دستگیر و شکنجه شدند، مردم محلی به طور فزاینده‌ای به اعتراضات علیه دیکتاتوری‌های طولانی‌مدت که منطقه را در بر گرفته بود، پیوستند.

اسد اعتراضاتی که آغاز شده بود را کوچک شمرد اما کمی بعدتر به ارتش کشورش اجازه داد تا از سلاح برای مقابله با همین اعتراضات مسالمت‌آمیز استفاده کند.

از این رو، اگرچه خواست بسیاری از معترضان در ابتدا یک انقلاب مسالمت‌آمیز بود اما این وضع پس از آنکه ارتش اسد به آنها حمله کرد، تغییر یافت.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

معترضان پس از آن شروع به مقابله کردند و به تدریج به شورشیانی تبدیل شدند که به هیچ چیز کمتر از برکناری اسد راضی نمی‌شدند.

اسد با وجود بیش از یک دهه جنگ داخلی، کشتار و ویرانی‌های گسترده توانست حکومت خود را در سوریه ادامه دهد؛ بر سر قدرت ماندنی که البته بهای سنگینی برای مردم و کشور داشت.

از سوی دیگر وفاداری روسیه به روسیه و ایران در طول این سال‌ها به این معنا بود که این دو کشور حضور اقتصادی و نظامی قابل توجهی در سوریه داشتند. با این حال، اسد موفق شد به تدریج کشورش را دوباره به صحنه سیاسی بین‌المللی – دست‌کم در خاورمیانه – بازگرداند.

سوریه در سال ۲۰۲۳ حتی دوباره پس از غیبتی ۱۲ ساله به اتحادیه عرب بازگشت اما همه‌چیز دوباره در دسامبر ۲۰۲۴ تغییر کرد.

آینده برای سوریه و اسد نامشخص است، اما میراث اسد واضح است: کشوری ویران، مردمی آسیب‌دیده، سابقه‌ای از جنایات هولناک علیه بشریت و نظمی بین‌المللی که هم از نظر ژئوپلیتیکی و هم از نظر اخلاقی مختل شده است.