انتقال پایتخت ایران به “مکران”، جنجال بر سر بحثی چهل‌ساله

موضوع تغییر مرکز سیاسی و اداری ایران بحثی قدیمی است. همه گفته‌اند و هیچکس عمل نکرده. اما پس از سخنان اخیر پزشکیان و عارف، بحث انتقال پایتخت از تهران، این بار به مکران، خبرساز شد. مکران کجاست؟ و آیا تغییر پایتخت عملی است؟موضوع تغییر پایتخت و انتقال آن از تهران به شهری دیگر از مدت کوتاهی پس از تاسیس جمهوری اسلامی، در دهه شصت مطرح بوده است. اما پس از سخنان اخیر مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری و سپس به شکلی مشخص‌تر معاون اول او و نیز سخنگوی دولت، بحث انتقال پایتخت از تهران، این بار به مکران، خبرساز شد.

مسعود پزشکیان هفته گذشته با اشاره به کمبود آب به عنوان “معضل ملی”، دلیل اصلی اندیشیدن به موضوع تغییر پایتخت را “نابرابری منابع و مصارف” آب عنوان کرده و تاکید کرده بود که پایتخت باید از تهران “به یک شهر در کنار دریا” منتقل شود.

پزشکیان اما امروز چهارشنبه ۱۹ دی (۸ ژانویه) سخنان پیشین خود درباره انتقال پایتخت را تعدیل کرد و گفت: «باید به طور دقیق و مستند مشخص شود که آیا شیرین‌سازی و انتقال آب راهکار مناسب‌تری است یا انتقال جمعیت به نزدیک آب یا راهکارهای دیگر؟»

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

بسیاری از منتقدان تغییر پایتخت، طرح انتقال آن را در شرایط کنونی غیرعملی و حتی نالازم می‌دانند و علاوه بر بسیاری مؤلفه‌های دیگر، دست‌کم به منابع محدود مالی دولت در شرایط وخیم اقتصادی کنونی جهت اجرای چنین پروژه عظیمی اشاره می‌کنند.

در جستجوی راهکاری مناسب‌تر؟

به نظر می‌رسد که سیل انتقادها و حتی نقدهای آغشته به طنز برخی کارشناسان و رسانه‌ها باعث واکنش محتاطانه پزشکیان و حلقه دولت شده است. پزشکیان در ادامه سخنانش در نشست امروز هیأت دولت گفت: «نباید منابع و بودجه‌های محدود موجود را صرف طرح‌ها و برنامه‌هایی کنیم که مشکل را به شکل اساسی حل نمی‌کنند.»

معنای این سخن می‌تواند این باشد که چنانچه مشخص شود “شیرین‌سازی و انتقال آب” به تهران “راهکار مناسب‌تری است”، دیگر طرح انتقال پایتخت، همچون دولت‌های پیشین، از برنامه دولت پزشکیان نیز خارج خواهد شد.

محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی پزشکیان نیز انتقال “پایتخت به مکران” را صرفا “در حد یک ایده” خوانده و تاکید کرده است که «زمان انتقال اصلا مشخص نیست».

نام “مکران” به عنوان “پایتخت آینده ایران” بخصوص پس از سخنان دو روز پیش محمدرضا عارف، معاون اول پزشکیان، بر سر زبان‌ها افتاد و موضوع خبرساز قدیمی را خبرسازتر کرد. عارف با اشاره به هر چه جدی‌تر شدن “بحث ساماندهی مرکز سیاسی”، گفته بود: «به دلیل محدودیت‌هایی که در ارائه خدمات به مردم تهران با آن مواجه هستیم، یکی از نقاطی که به صورت جدی مطرح است، “مکران” است.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

عارف با اشاره به مشکل کمبود آب تهران گفته بود که در مقابل، مکران «جای مناسبی است و محدودیتی هم ندارد.» یک روز بعد هم فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در نشست خبری خود از تصمیم دولت برای انتقال پایتخت به مکران خبر داد. به گفته او، گرچه انتخاب مکران هنوز قطعی نیست، اما پایتخت جدید ایران “قطعا در جنوب” کشور خواهد بود.

مکران کجاست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

موضوع تغییر پایتخت پس از آغاز حیات جمهوری اسلامی برای نخستین بار در دهه شصت در دولت میرحسین موسوی با طرح انتقال آن به خارج از شعاع ۲۰۰ کیلومتری تهران مطرح شد. از آن زمان تاکنون بارها این موضوع در دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی مطرح شده و نام شهرهای مختلفی، از جمله تفرش، سمنان، قزوین، قم و اصفهان، به میان آمده است. اما گزینه مکران برای بسیاری شگفتی‌برانگیز شد.

مکران یک جغرافیاست؛ منطقه‌ای است ساحلی در جنوب شرقی ایران در امتداد دریای عمان که از جاسک در استان هرمزگان آغاز می‌شود و حدود ۹۰۰ کیلومتر تا منتهاالیه سواحل شرقی سیستان و بلوچستان و سواحل مرزی ایران و پاکستان ادامه می‌یابد. چابهار، یکی از شهرهای واقع در منطقه مکران، تنها بندر اقیانوسی ایران است. مکران علاوه بر دسترسی به آب‌های آزاد و کریدورهای جهانی و قابلیت استقرار صنایع انرژی‌بر و آب‌بر، از ذخایر نفت و گاز نیز بهر‌مند است و قابلیت اشتغال‌زایی بالایی هم دارد.

اما انتقال پایتخت هر دولتی را با چالش‌های بزرگی روبه‌رو می‌کند. محدوده شهری تهران با بیش از ۲۰ درصد جمعیت و تراکم جمعیتی ۲۰ برابر میانگین ایران، حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی کشور را در اختیار دارد و این شمار از جمعیت و این حجم از تراکم با فعالیت‌های اقتصادی در هم تنیده است.

این در حالی است که منطقه مکران که بخش اصلی آن در سیستان و بلوچستان است، گرچه از جهت وسعت دومین استان بزرگ ایران است، اما با تراکم جمعیت پایین کمتر از یک و نیم درصد تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داده است. تازه کمبود آب هم، که از آن به عنوان دلیل اصلی انتقال پایتخت یاد شده، یکی از مشکلات بزرگ سیستان و بلوچستان است که حتی عرصه‌هایی چون کشاورزی و تولید را هم تحت‌الشعاع خود قرار داده است.

علاوه بر معضل کمبود آب تهران، دلایل دیگری را نیز در ضرورت انتقال پایتخت برمی‌شمرند. خطر وقوع زلزله در تهران، مشکلات زیست‌محیطی، آلودگی شدید هوا و معضل ترافیک سنگین، افزایش و تراکم بالای جمعیت، فرونشست زمین، تورم مسکن و مشکلات مرتبط با امنیت عمومی، از جمله این دلایل هستند.

مشکل کجاست؟

منتقدان موضوع انتقال پایتخت را از منظرهایی دیگر نیز چالش‌براگیز می‌دانند. سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی، بخصوص برنامه اتمی مناقشه‌برانگیز و ستیزه‌جویی با اسرائیل تا حد درگیری نظامی، عملا کشور را در شرایطی پیش‌بینی‌ناپذیر قرار داده است. در چنین شرایطی انتقال پایتخت به منطقه‌ای مرزی، آن‌هم در سواحل عمان، هر کشوری را ضربه‌پذیر می‌کند. نزدیکی به پاکستان، به عنوان یکی از کانو‌ن‌های رشد اسلام‌گرایی، نیز می‌تواند ایران را با معضلات جدی امنیتی روبه‌رو کند.

از سوی دیگر، تداوم حیات سیاست‌های تاکنونی جمهوری اسلامی مانع بزرگی در این راه است که حتی منطقه‌ای چون مکران بتواند به “پایتخت اقتصادی” تبدیل شود. لازمه چنین امری هم تبدیل شدن ایران به کشوری با رفتارهای متعارف ملی و بین‌المللی است. مشکلات ارتباطی و فاصله طولانی مکران از کلان‌شهرها و شهرهای مهم ایران نیز از دیگر نکاتی است که منتقدان بر آن انگشت می‌گذارند.

برخی هم طرح چنین “ایده‌های خامی” را تلاش دولت‌ها جهت شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت حل مشکلات اساسی و عاجل مردم می‌دانند و خواستار آن هستند که درصد اندکی از سرمایه‌گذاری نجومی برای انتقال پایتخت، در راستای توزیع امکانات برابر با مرکز برای مناطق حاشیه‌ای و نیز برای مدیریتی جامع جهت رفع مشکلات تهران هزینه شود.

بسیاری از تحلیلگران و منتقدان، در دوره‌ای که از آغاز به کار دولت پزشکیان تاکنون دلار از حدود ۵۹ هزار تومان به بیش از ۸۰ هزار تومان رسیده، از او می‌خواهند، به جای طرح انتقال پایتخت، به معضلات واقعی مردم، یعنی مسائل معیشتی، تورم افسارگسیخته، کمبود آب و گاز، قطعی برق، مسکن، اشتغال‌زایی، طرح‌های ناتمام عمرانی و در یک کلام اقتصاد بحران‌زده ایران توجه کند؛ امری که قریب به اتفاق کارشناسان، حل آنها را در صورت تداوم سیاست‌‌های تاکنونی جمهوری اسلامی در عرصه ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی نزدیک به محال می‌دانند.

در هر حال پروژه عظیمی چون انتقال پایتخت چنان ابعاد وسیع و هزینه‌بری دارد که دولت‌های پیشین جمهوری اسلامی هیچیک به صرافت اجرای آن نیفتاده‌اند، چه رسد به دولت پزشکیان، که به خاطر خزانه ته فقط خالی، بلکه بدهکارش، حتی از پرداخت حقوق بازنشستگان و گندمکاران و تامین برق و آب و گاز مردم هم عاجز است.