نقش چین در استراتژی ایران برای جلوگیری از مکانیسم ماشه

با تهدید فعال‌سازی “مکانیسم ماشه”، تهران تلاش می‌کند از روابط استراتژیک خود با چین برای مقابله با فشارهای غرب بهره‌برداری کند.با تهدید فعال‌سازی مکانیسم “ماشه” تحریم‌های شورای امنیت در مقابل ایران، تهران تلاش می‌کند از روابط استراتژیک خود با چین برای مقابله با فشارهای غرب بهره‌برداری کند. اما در شرایطی که چین منافع ژئوپلیتیک خود را اولویت می‌دهد، گزینه‌های ایران به طور فزاینده‌ای محدود شده‌اند. این سوال مطرح است که چگونه رویکرد محتاطانه چین و تغییرات منطقه‌ای در حال شکل‌گیری، استراتژی هسته‌ای ایران و نقش آن در دیپلماسی جهانی را بازتعریف می‌کند.

زمینه تاریخی و اهمیت مکانیسم “ماشه ”

از زمان امضای توافق هسته‌ای ایران (برجام) در سال ۲۰۱۵، این توافق یکی از مباحث اصلی سیاست بین‌الملل بوده است. خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ تحت رهبری دونالد ترامپ، نه تنها فشارهای اقتصادی بی‌سابقه‌ای بر ایران اعمال کرد بلکه زمینه را برای تشدید بحران دیپلماتیک را هم فراهم کرد. از آن زمان، ایران و دیگر طرف‌های باقی‌مانده در برجام تلاش کردند تا این توافق را حفظ کنند. اما ادامه غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران، بهانه‌ای برای تهدید فعال‌سازی مکانیسم “ماشه” توسط کشورهای غربی ایجاد کرده است.

چین از نظر قانونی نمی‌تواند جلوی فعال‌سازی مکانیسم ماشه را بگیرد، چرا که این فرآیند در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تعریف شده است و هر عضو دائم شورای امنیت تنها می‌تواند در مورد طرح‌های ارائه‌شده رأی‌گیری کند، نه جلوگیری از آغاز این مکانیسم.

از سوی دیگر، چین به‌عنوان یکی از متحدان اقتصادی ایران، معمولاً تلاش کرده است از افزایش تنش‌ها در منطقه جلوگیری کند و در عین حال روابط خود را با دیگر قدرت‌های جهانی حفظ کند. با این حال، چین معمولاً از پرداخت هزینه‌های اقتصادی یا سیاسی عمده برای حمایت از ایران خودداری کرده است، چرا که منافع گسترده‌تر خود در روابط با غرب و سایر کشورها را در اولویت قرار می‌دهد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

مکانیسم ماشهکه به عنوان یک بند محافظتی در برجام گنجانده شده بود، به اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل اجازه می‌دهد تا در صورت نقض توافق توسط ایران، تمام تحریم‌های پیشین سازمان ملل را به حالت قبل بازگردانند. این تهدید نه تنها اقتصاد ایران را بیش از پیش تحت فشار قرار می‌دهد، بلکه مانع از هرگونه تلاش برای عادی‌سازی روابط بین‌المللی خواهد شد.

روابط ایران و چین: فرصت‌ها و محدودیت‌ها

چین برای سال‌ها بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران بوده و روابط دو کشور به ویژه در حوزه انرژی عمیق‌تر شده است. در جریان سفر اخیر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران به چین، او در مقاله‌ای در روزنامه “پیپلز دیلی” خواستار “فصل جدیدی” در روابط ایران و چین شد. او تاکید کرد که هر دو کشور در مخالفت با اقدامات یک‌جانبه و حمایت از توسعه و همکاری در جنوب جهانی همسو هستند.

عراقچی در مقاله خود نوشته است: «ما با تغییرات بی‌سابقه‌ای در جهان مواجه هستیم. این تغییرات، کشورها را در برابر چالش‌ها و فرصت‌های پیچیده‌ای قرار داده و جهان را در یک “تقاطع تاریخی” قرار داده است. این وضعیت کشورها را مجبور می‌کند بین تقابل یا همکاری، انحصار یا شمولیت، انزوا یا گشایش، هرج‌ومرج یا ثبات انتخاب کنند.»

اما حمایت چین از ایران پیچیده‌تر از آن است که تهران انتظار دارد. پکن در حالی که به طور سنتی ایران را در برابر تحریم‌های غرب محافظت کرده، اکنون در حال بازنگری در اولویت‌های جهانی خود است. توافق ۲۵ ساله میان دو کشور که شامل همکاری در زمینه انرژی، زیرساخت‌ها و فناوری است، به ایران امید داده بود. اما روابط رو به رشد چین با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و منافع اقتصادی گسترده آن در غرب، توانایی پکن برای حمایت فعال از تهران را محدود کرده است.

محاسبات استراتژیک چین: توازن میان منافع

گزارش‌ها نشان می‌دهد چین حدود ۱۳ درصد از نفت وارداتی خود را از ایران تامین می‌کند و این کشور نقشی کلیدی در سیاست انرژی پکن دارد. اما بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و اعمال مجدد سیاست “فشار حداکثری” بر ایران، این رابطه را به چالش می‌کشد. اجرای سختگیرانه‌تر تحریم‌ها می‌تواند جریان نفت ارزان ایران به چین را مختل کرده و هزینه‌های بخش پالایش این کشور را افزایش دهد.

تحلیلگران معتقدند که پالایشگاه‌های مستقل چین، که به اصطلاح “تی‌پات” شناخته می‌شوند، بیشترین آسیب را خواهند دید. این پالایشگاه‌ها که پیشتر با تقاضای ضعیف سوخت و حاشیه سود محدود دست‌وپنجه نرم می‌کردند، در صورت کاهش واردات نفت ایران با بحران جدی مواجه خواهند شد.

نازیلا گلستان، تحلیلگر سیاسی، در گفت‌وگو با دویچه‌وله اظهار داشت: «بسیاری از تحریم‌های اعمال‌شده بر ایران در دوره بایدن توسط چین نادیده گرفته شد، گویی این اقدام با هماهنگی دولت بایدن انجام شده است. اما با بازگشت ترامپ، بعید است که چین به ایران برای دور زدن تحریم‌ها کمک کند. کاهش تنش با ایالات متحده اولویت بالاتری برای چین دارد.»

این ارزیابی تغییر در استراتژی چین را نشان می‌دهد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

مازیار مکفی، تحلیلگر سیاسی مستقر در لندن، تاکید می‌کند: «روابط تجاری چین با ایالات متحده به قدری گسترده است که پکن مایل نیست بر سر ایران با واشنگتن درگیر شود. علاوه بر این، نزدیکی رو به رشد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با چین باعث شده است که پکن منافع خود را در منطقه اولویت دهد. بعید است که ایران بتواند چین را برای تحمل هزینه‌های رویارویی با غرب متقاعد کند.»

چالش‌های داخلی و خارجی برای ایران

با تهدید مکانیسم ماشه، اهرم‌های فشار ایران بر چین به طور قابل توجهی کاهش یافته است. در حالی که چین از حاکمیت ایران حمایت کلی می‌کند، اما ملاحظات ژئوپلیتیک و اقتصادی گسترده‌تر، تمایل پکن برای دخالت مستقیم به نفع ایران را محدود می‌سازد.

در داخل ایران، فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها باعث شده است که جناح‌های مختلف سیاسی در مورد مسیر آینده اختلاف‌نظر داشته باشند. در حالی که برخی تندروها خواستار مقاومت بیشتر هستند، واقعیت‌های اقتصادی ممکن است حتی این جناح‌ها را مجبور به بازنگری در مواضع خود کند. از سوی دیگر، در سطح بین‌المللی، شباهت‌هایی میان وضعیت کنونی ایران و سرنوشت لیبی تحت رهبری معمر قذافی دیده می‌شود. همان‌گونه که قذافی تحت فشارهای بین‌المللی مجبور به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای خود شد، ایران نیز ممکن است با گزینه‌ای مشابه مواجه شود.

نقش کمرنگ ایران در معادلات ژئوپلیتیک

ایران با فشارهای فزاینده خارجی و محدودیت‌های داخلی روبه‌رو است. در حالی که شراکت با چین همچنان حیاتی است، رویکرد محتاطانه پکن نشان‌دهنده بازنگری گسترده‌تر در اولویت‌های سیاست خارجی آن است. چین همچنان روابط خود با قدرت‌های بزرگ و کشورهای عربی خلیج فارس را به جای ریسک حمایت از ایران ترجیح خواهد داد.

با نزدیک‌شدن به فعال‌سازی مکانیسم ماشه و کاهش حمایت چین، گزینه‌های ایران به سرعت در حال کاهش است. علی خامنه‌ای ممکن است به زودی با انتخابی مشابه قذافی روبه‌رو شود: چشم‌پوشی از برنامه هسته‌ای یا مواجهه با انزوای بیشتر و سقوط اقتصادی. در این چشم‌انداز ژئوپلیتیکی متغیر، توانایی تهران برای مدیریت این چالش‌ها آینده نقش آن در دیپلماسی جهانی را تعیین خواهد کرد.