در این اردوگاه مرگ که نازیها نام “اردوگاه کار اجباری” بر آن گذاشته بودند تا سال ۱۹۴۵ حداقل یک میلیون و یکصد هزار انسان کشته شدند؛ اکثرا یهودی و پس از آن سینتی و روما و وابستگان به سایر اقلیتها.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
چرا آشویتس؟
شهر “اوشوینچیم” یا همان آشویتس از نظر جغرافیایی در مرکز اروپا واقع شده است. کریستف هویبنر معاون کمیته بینالمللی آشویتس به دویچهوله میگوید: «این مکان از این نظر انتخاب شد که به لحاظ تکنیک حمل و نقل در مرکز اروپا قرار دارد و با قطارهای موسوم به “قطار دیپورت یا اخراج” به راحتی به آن دسترسی داشتند.»
“حسابداری مرگ”
قاتلان محاسبهگران خوبی بودند، آنها حساب همه چیز را کرده بودند. “قطارهای دیپورت” میبایست سریع به مقصد میرسیدند و هرچه بیشتر انسانها را به سوی مرگ میبردند. به همین دلیل “آشویتس” بهترین انتخاب بود.
کنفرانس “وانزه”
وقتی ارتش هیتلر بخشهای بزرگی از اروپا را اشغال کرد، میبایست تمام یهودیان مناطق اشغالشده را “از بین ببرد”. برای یافتن بهترین راه نابودی یهودیان در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ پانزده تن از مقامات ارشد دولت نازی در ویلایی در کنار دریاچه “وان” واقع در غرب برلین که در آن زمان یک مهمانخانه متعلق به پلیس بود، گرد هم آمدند.
این ملاقات تنها یک ساعت ونیم طول کشید و در آن “راهحل نهایی” برای اسارت و انتقال اجباری یهودیان به آشویتس و سوزاندن اجساد آنان در کورههای آدمسوزی به تصویب رسید. یکی از افسران اساس به نام رودولف لانگه روز قبل از شرکت در کنفرانس وانزه، در نزدیکی ریگا (لتونی کنونی) دستور تیرباران ۹۰۰ یهودی را صادر کرده بود و پس از اجرای فرمانش به برلین رفت.
کسانی که امروز از محل کفرانس وانزه در برلین دیدن میکنند و تنها پروتکل این جلسه ۹۰ دقیقهای را میخوانند، در هیچ جای این متن واژه “قتل” یا “کشتن” را پیدا نمیکنند، تنها از “راهحل نهایی” صحبت شده اما همه شرکتکنندگان خوب میدانستند که این راهحل نهایی چیست.
دوماه پس از برگزاری این کنفرانس، از ماه مارس ۱۹۴۲ “قطارهای دیپورت” از سراسر اروپا به سوی اردوگاههای مرگ در لهستان سرازیر شدند؛ یهودیان باید “نابود” میشدند.
از قطار به سوی اتاق گاز
از این پس نام آشويتس در تمامی ایستگاههای قطار سراسر آلمان و اروپا به عنوان مقصد وارد شد. اردوگاه “آشویتس-بیرکناو” یک سکوی مخصوص داشت که اسرا پس از پیاده شدن از قطار همگی به آن سکو منتقل شده و بسیاری از آنها از همانجا به اتاقهای گاز منتقل میشدند. بقیه نیز برای کار اجباری به اردوگاه برده میشدند.
در بسیاری از شهرهای آلمان بنای یادبودی در ایستگاههای قطار ساخته شده است از جمله در شهرهای کلن، اشتوتگارت، هامبورگ و ویسبادن. معروفترین این بناها “یادبود سکوی ۱۷” در ایستگاه قطار گرونهوالد در برلین است.این بنا همه ساله مورد بازدید سیاستمدارانی از تمامی کشورها و هیأتهایی از اسرائیل قرار میگیرد. تنها از این سکوی قطار حدود ۳۵ قطار حامل ۱۷ هزار یهودی به آشوئیتس منتقل شدند.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در بسیاری از کشورهای دیگر اروپا نیز نازیها یهودیان را اغلب با قطارهای مخصوص حمل حیوانات به آشويتس میفرستادند؛ از کشورهایی چون فرانسه، بلژیک، هلند، ایتالیا، مجارستان، یونان، کشورهای بالکان، کروواسی، بلغارستان و مقدونیه.
شاهدی زنده
“آنیتا لاسکر-والفیش” از شهر برسلاو در لهستان یکی از مسافران این قطارها بود. او که ژوئیه امسال ۱۰۰ ساله میشود، تنها به این دلیل که ویولنسل مینواخت توانست از اردوگاه آشوئیتس جان سالم به در برد.
آنیتا از دسامبر ۱۹۴۳ تا نوامبر ۴۴ در آشوئيتس بود و پس از آن به اردوگاه برگن−بلزن در شمال هانوفر منتقل شد. او در سال ۲۰۱۸ در سخنرانیاش در پارلمان آلمان برای یادبود قربانیان هولوکاست گفت: «در آشویتس اگر مستقیم به اتاق گاز منتقل نمیشدی باز هم مدت طولانی زنده نمیماندی، حداکثر سه ماه.»
او به دلیل استعدادش در نواختن ویولنسل وارد گروه “ارکستر دختران” شد و نجات پیدا کرد.
بیشتر بخوانید: بازداشت گردشگر هلندی به دلیل سلام هیتلری در آشویتس
لاسکر-والفیش در توضیح آنچه در سنین کودکی شاهدش بوده میگوید: «تعداد انتقالیها به آشویتس به قدری زیاد بود که از ظرفیت کوره جسدسوزی V بیشتر بود. کسانی که در این کوره جا نمیشدند با شلیک تیر به قتل میرسیدند. در بسیاری موارد کسانی را که زنده بودند به داخل کورههای در حال سوختن میانداختند. من خودم این را دیدم.»
“آشویتس-بیرکناو” یک ماشین کشتار بود با کورههای صنعتی. کسانی که امروز از آشوئيتس بازدید میکنند، در ایستگاههای مختلف آن از وحشت لال میشوند؛ انبوهی از موهای انسانها، عینک و ویترینی بزرگ مملو از وسایل به جا مانده از مقتولان: شاهدان پیش از قتل.
آزادسازی آشويتس
در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ سربازان ارتش سرخ به اردوگاه آشویتس رسیدند. کریستف هویبنر معاون کمیته بینالمللی آشویتس با بسیاری از بازماندگان این اردوگاه مرگ همراه بوده است. او میگوید: «برای لحظهای سکوت مطلق برقرار بود. آزادکنندگان؛ سربازان جوانی از اوکراین، روسیه و سایر جمهوریهای آن زمان شوروی جلوی دروازه آشويتس ایستاده بودند و آنچه را که میدیدند، باور نمیکردند. آنها پیشتر چیزهای بسیار زیادی دیده بودند اما نه آنچه در آن لحظه جلوی چشمانشان بود: مردگانی روی دو پا. تنها زمانی که چشمها و صورتها را دیدند متوجه شدند که این اسکلتها زنده هستند.»
بیشتر بخوانید: بیارانو، از بازماندگان اردوگاه آشویتس در سن ۹۶ سالگی درگذشت
هرکس که وارد آشويتس میشد یک شماره دریافت میکرد که نازیها آن را روی بازوی او تتو میکردند. نه تنها این تتو بلکه غیرانسانی بودن غیرقابل تصور این مکان هرگز آنها را رها نمیکند.
آنیتا لاسکر-والفیش در سخنرانیاش در بوندستاگ در سال ۲۰۱۸ گفت: «جنایات غیرقابل تصور علیه انسانهای بیگناه کمکم درعرصه عمومی فاش شد. حجم فاجعه غیرقابل درک بود.»
هویبنر، معاون کمیته بینالمللی آشویتس میگوید: «آنجا [آشویتس] محل وقوع یک جنایت سازماندهیشده دولتی بود و جنایت این بود که یک دستگاه صنعتی برای کشتار انسانها ساخته بودند.»
در آلمان دههها طول کشید تا تحقیقات گستردهتری درباره قساوت آشويتس آغاز شود. و حالا آخرین بازماندههای این جنایت هنوز زنده هستند.