نام هنری دلکش (نام گوشهای در دستگاه ماهور) را روح الله خالقی، موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده ویولن برای او انتخاب کرد اما پیش از آن، راه پرفراز و نشیبی طی کرد تا بتواند لایق چنین نام مستعاری باشد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
دلکش زاده بابل در استان مازندران بود و یکی از نقاط قوت کارش هم بعدا همین شد که به غیر از آواز و تصانیف موسیقی دستگاهی، موسیقی محلی را نیز از یاد نبرد و قطعات مختلفی به مازندرانی خواند و آهنگسازی کرد.
“ریکاجان”، “کیجا بابلی”، “نرگس”، “مِه مُنَوِر چارده ساله”، “ربابه جان” و “جونی جونی” از قطعات محلی بود که دلکش به زیبایی اجرا کرد و توانست نامش را در اجرای موسیقی محلی نیز ماندگار کند.
تابستان ۱۳۲۳ و صدایی جدید
پیش از آنکه قطعات محلی مازندرانی اجرا کند، در نوجوانی نزد یکی از خواهرانش به تهران آمد که درس بخواند و در مدرسه بود که برای نخستین بار صدای خوشش از سوی معلم سرود کشف شد.
معلم سرود مدرسه او را به روحالله خالقی معرفی کرد و این موسیقیدان برجسته، عصمتِ نوجوان را برای فراگیری جدی موسیقی به عبدالعلی وزیری سپرد.
فراگیری دستگاههای موسیقی چند سالی طول کشید تا سرانجام در سالهای نخستین دهه ۲۰، دلکش کار حرفهای خود را در رادیو آغاز کرد.
در تابستان سال ۱۳۲۳ گوینده رادیو تهران اعلام کرد، خوانندهای جدید همراه با ویولن مهدی خالدی و ضرب علی زاهدی، آوازی در بیاتترک اجرا میکند و این آغاز رسمی کار عصمت باقرپور شد که تا اوخر حیاتش خواند، هر چند با وقوع انقلاب اسلامی در ایران او نیز مانند بسیاری از خوانندگان زن مطرح آن دوره به گوشهای رانده شد و تنها صدای پرصلابتش در محافل خصوصی و چند کنسرت در خارج از ایران به گوش علاقهمندانش رسید.
تا پیش از آنکه دلکش از خوانندگان زن مطرح رادیو شود، ملوک ضرابی، روحانگیز و روحبخش تنها خوانندگان مطرح آن دوره در رادیو بودند.
دلکش همیشه از روح انگیز به عنوان یکی از کسانی که بیشترین تاثیر را در کار او داشت، یاد میکرد و در مصاحبهای گفته بود: «صدای روحانگیز بود که من را عاشق خوانندگی کرد.»
مثلث دلکش، خالدی و نوابصفا و خلق “آمد نوبهار”
اوج کار دلکش در دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی بود که حتی برای ضبط صفحه از او دعوت شد تا به هندوستان هم برود و البته که نقش مهدی خالدی، آهنگساز و نوازنده چیرهدست ویولن در شهرت دلکش را نمیتوان فراموش کرد.
مثلث خالدی، دلکش و نوابصفا، شاعر و ترانهسرا در آن سالها توانست برخی از خاطرهانگیزترین ترانههای ایران مانند “آمد نوبهار”، “داغ لاله”، “رفتی و رفتم” و “دل غافل” را رقم بزند.
“آمد نوبهار” در نوروز سال ۱۳۲۷ از سوی این مثلث هنری منتشر شد و به چنان شهرتی رسید که بیش از دو دهه در روزهای آغازین سال نو پخش میشد.
این تصنیف که از آن بهعنوان يکی از بهترين نمونههای “تاريخ نوسازی ترانه” یاد میشود، از آن جهت نیز مهم بود که بنا به گفته زندهیاد محمود خوشنام، نويسنده و منتقد حوزه موسيقی “حرکت از طرف تصنيف به طرف ترانه با این قطعه” انجام شد.
آوازه این ترانه آنچنان بود که پرویز یاحقی که خود از آهنگسازان بهنام بود، در مورد این تصنیف گفته بود: «آمد نوبهار قطعه نایابی است که نه در حال حاضر و نه در آینده نظیرش پدید نخواهد آمد.»
هر چند این موفقیت مثال زدنی بود اما آنچنان که در کتاب “زنان موسیقی ایران از اسطوره تا امروز” نوشته توکا ملکی آمده عمر همکاری خالدی و دلکش پس از چندین سال در سال ۱۳۳۱ به پایان رسید.
مثلث دلکش، تجویدی و معینی کرمانشاهی و خلق”یادگار کودکی”
دلکش از آن پس با دیگر آهنگسازان به خصوص جواد لشگری همکاری کرد. یکی از ماندگارترین قطعاتی که دلکش در همکاری با لشگری خواند، “نازنین من، غافل از کار من” روی شعری از رهی معیری بود.
پس از آن دلکش همکاری خود را با ناصر زرآبادی که در آن زمان رهبری ارکستر شماره دو رادیو را نیز به عهده داشت، آغاز کرد که ماحصل آن خلق آثار زیبایی هم چون “مهمانت کنم”، “شمع و گل و پروانه” و “مرو مرو” بود.
دلکش همچنین با آهنگسازان بزرگ دیگری همچون مجید وفادار، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی و علی تجویدی نیز همکاری داشت.
همکاری با تجویدی و معینی کرمانشاهی که مثلث هنری دیگری را تشکیل داده بود نیز باعث خلق ترانههایی مانگار هم چون “آشفته حالی”، “یادگار کودکی” و “تربت حافظ” شد.
آهنگسازی با نام “نیلوفر”
به دلکش در آن روزها به خاطر قطعاتی که اجرا میکرد، لقب “بانوی حنجره طلایی” یا “بانوی آواز ایران” داده بودند اما این تمام فعالیت او نبود. دلکش از جمله نخستین زنان در موسیقی ایران بود که با نام “نیلوفر” دست به آهنگسازی هم زد.
قطعه “میسوزم”، چند ترانه مازندرانی و چندین قطعه دیگر از قطعاتی بود که دلکش با نام “نیلوفر” آهنگسازی کرد، هر چند نام او به عنوان آهنگساز هیچگاه هم تراز با خوانندگی او برده نشد.
تنها صدای “چپکوک” زنانه که در خوانندگی “راستکوک” هم تبحر داشت
از دیگر نقاط قوت دلکش اجرای سلیس اشعار و بیان صحیح و دقیق الفاظ بود. به باور رضا مجرد، پژوهشگر و کارشناس موسیقی، صدای دلکش در آن زمان تنها صدای “چپکوک” زنانهای بود که در خوانندگی “راستکوک” هم تبحر داشت.
صدای او افزون بر حجم بالا، قدرت و گستردگی فراوانی داشت و بنا بر دیدگاه کارشناسان “گستره صدایش در محدوده آلتو بود ولی او با مهارت فواصلی در تنور، سوپرانو و متزو سوپرانو را هم میخواند.”
دلکش در ۶۰ سال زندگی حرفهای خود بیش از ۲۰۰ ترانه، آواز و تصنیف خواند.
موفقیت در سینما همانند موسیقی
در اواخر دهه ۲۰ خورشیدی و در اوج محبوبیت، دلکش تصمیم گرفت پا به عرصه سینما بگذارد و در نخستین فیلمش به نام “شرمسار” نقش آفرینی کند. این فیلم به یکی از پرفروشترین آثار سینمایی آن زمان تبدل شد.
دلکش حالا تبدیل به یکی از “ستارههای درخشان سینمای ایران” شده بود و بسیاری از تصنیفهایی از او که ماندگار شدند را نیز در همین فیلمها خوانده بود، مانند “رعناجان” که برای نخستینبار در فیلم شرمسار اجرا شده بود.
قطعه جام طلا (سحر که از کوه بلند) را نیز در فیلم “عروس فراری” خواند و در فیلم “ظالم بلا” از آنجا که نقش یک مرد کلاه مخملی را بازی کرده بود، بیش از پیش به شهرت رسید.
او در فیلم “مادر” که در آن نقش یک خواننده را بازی کرده بود، “فردا روشن است” و “قمار زندگی” که به تعبیری زندگی خودش بود نیز حضور داشت و پس از بازی در کمتر از ۱۰ فیلم، از آنجا که معتقد بود، دیگر سناریوها برایش جذابیتی ایجاد نمیکرد، از دنیای سینما خداحافظی کرد.
اجرای قطعات دو صدایی با خوانندگان مرد
دلکش را بدونشک باید به عنوان یکی از زنان پیشگام در عرصههای مختلف دانست. او در فرازی دیگر در زندگی هنریاش، به دنبال اجرای قطعات مختلف دو صدایی رفت که آن زمان تازه در حال پا گرفتن بود.
“رباعیات خیام” با آهنگسازی موسی معروفی و همکاری او با استاد غلامحسین بنان و تنظیم و ارکستر ابراهیم منصوری که در سال ۱۳۲۶ منتشر شد یا ترانه ماندگار “بردی از یادم” که در سال ۱۳۳۶ همراه با ویگن انتشار یافت، از اجراهای ماندگار دلکش و این خوانندگان است.
پیروان شیوه ترانهخوانی دلکش
شیوه ترانهخوانی “دلکش” پیروان و دنبالکنندگان بسیاری پیدا کرد. او در مصاحبهای در سال ۱۳۵۲ با روزنامه اطلاعات گفته بود: «خوانندگی تنها صدای خوش داشتن نیست. به نظر من خوانندگی نشان دادن قدرت است. قدرتی که کلام را همگام با موسیقی بالا میکشد و به اوج میبرد. من هر وقت خودم به آوازها و ترانههایی که اجرا کردهام، گوش میدهم این احساس در من جان میگیرد و اگر به لافزنی متهم نشوم همیشه از شنیدن صدای خودم تنم لرزیده است.»
دلکش معقتد بود، “خوانندگی تنها به کار گرفتن لبها و زبان نیست و آدم باید تمام وجودش را در حنجرهاش بریزد.”
شاید به همین خاطر بود که وقتی هایده هم آغاز به کار کرد، از آنجا که میگفت، بیشترین تاثیر در خوانندگی را از دلکش پذیرفته است، توانست هم پای او به شهرت برسد.
دلکش، تاثیرگذار و پیشرو در تاریخ هنر ایران
دلکش بیش از چهار دهه خواند و وقتی تصمیم گرفت در اوج شهرت رادیو را ترک کند، معتقد بود، “باید میدان را برای جوانها خالی کرد.”
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
او رادیو را به جوانان سپرد اما تا سالها بعد، حتی پس از انقلاب اسلامی در ایران که به صدای خوانندگان زن مهر سکوت خورد، ترانههایش پای ثابت بسیاری از محافل بود.
خودش هم پس از انقلاب در بزمهای خصوص شرکت میکرد و در کنار همکاران و دوستان موزیسین روزهای جوانی، میخواند. صدایش اما با اینکه پا به سن گذاشته بود همچنان گرم و دلنشین بود.
وقتی پس از سالها در لندن کنسرتی برگزار کرد، جمعیت حاضر آنچنان به استقبالش رفتند و تشویقش کردند که مسئول سالن که برای خوانندگان طراز اول جهان کنسرت برگزار میکرد، متعجب شده بود.
دلکش در ۱۱ شهریور ۱۳۸۳ درگذشت اما نامش بدون شک به عنوان یکی از زنان تاثیرگذار و پیشرو در تاریخ هنر ایران برای همیشه زنده خواهد ماند.