یادداشت نرگس محمدی به مناسبت ۸ مارس و “قدرت مهارناپذیر زنان”

برنده جایزه نوبل صلح به مناسبت روز جهانی زن در یادداشتی برای مجله وُگ از مقاومت زنان ایران در برابر یک “رژیم زن‌ستیز” نوشت. او مبارزه زنان ایران را ستود که “در تقلایی سخت برای فائق آمدن بر رژیم دینی استبدادی هستند.”نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده نوبل صلح به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن یادداشتی برای مجله وُگ نوشته است.

او در این یادداشت از مبارزات زنانی یاد کرده است “که اگر از پای می‌نشستند و اگر مبارزه را ترک می‌کردند”، امروز او “به‌عنوان یک زن در برزخ جنگ، خشونت، بنیادگرایی و افراطی‌گری‌ای که دامان خاورمیانه را گرفته و زنی که در سرزمین ایران تحت رژیمی زن‌ستیز زندانی است”، قادر به نوشتن این متن نبود و “امیدی برای مسیر رو به آزادی” نداشت.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

برنده جایزه نوبل صلح از “تقلایی سخت برای فائق آمدن بر رژیم دینی استبدادی” از سوی زنان ایران یاد کرده و بر این باور است که “انقیاد زنان، کانون راهبردی رژیم به شمار می‌آید”.

به باور این مدافع پیگیر حقوق بشر و زنان در ایران مبارزه‌ زنان این کشور علیه “سیاست‌های استبدادی و سرکوبگرانه رژیم” فقط محدود به دستیابی به حقوق زنان نیست، بلکه مبارزه‌ای است “برای رسیدن به دموکراسی و آزادی و حائز اهمیت مضاعف است”.

او به نیاز و ضرورت شکل‌گیری یک “همبستگی واقعی مبتنی بر اراده‌ای برای شکل‌گیری یک تحرک بین‌المللی” اشاره کرده و گفته “زمان آن فرا رسیده که زنان پیشگامان این همبستگی بین‌المللی شوند. راهی سخت اما ممکن.”

راه طولانی که زنان ایران پشت سر گذ‌اشته‌اند

نرگس محمدی در این یادداشت به سیر پر فراز و نشیب مقاومت زنان در ۴۶ ساله گذشته نگاهی انداخته و به ۱۷ اسفند سال ۵۷ یعنی تنها یک ماه پس از استقرار رژیم جمهوری اسلامی اشاره می‌کند. زمانی که “زنان صف مبارزه علیه سیاست‌های استبدادی و ارتجاعی رژیم را در خیابان‌ها شکل دادند.”

او به وضعیت آن زمان جامعه‌ای اشاره کرده که “همچون سال ۱۴۰۱ برای حمایت و پشتیبانی از زنانِ معترض پا به عرصه نگذاشت” زیرا “عنصر دین، سنت، مناسباتِ مردسالار خزیده در رگ و پی جامعه، خرافات تنیده در سنت، وضعیت سواد و آموزش، دستگاه تبلیغات، دستگاه ایدئولوژیک و البته دستگاه سرکوب، سد راه اعتراضات زنان معترض شد”.

بیشتر بخوانید:نرگس محمدی: جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد

نرگس محمدی به وضعیت فعلی ایران اشاره می‌کند و این که پس از چهار دهه دنیا شاهد “جنبش باشکوه و قدرتمند زن، زندگی، آزادی” در همان کشور است. جنبشی که پس از کشته شدن مهسا ـ ژینا امینی در گشت ارشاد شکل گرفت و به گفته محمدی زنان در آن “عاملیت دارند و تعیین‌کننده هستند.”

جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی

نرگس محمدی که سال‌ها زندان کشیده و اکنون نیز تنها به خاطر بیماری در مرخصی خارج از زندان بسر می‌برد، نه در زندان و نه بیرون آن لحظه‌ای از مبارزه دست نکشیده است.

او در نوشته خود تاکید می‌کند که فمنیست‌ها و زنان جهان “با دیدن مبارزات زنان در کشور ایران می‌توانند باور و یقین داشته‌باشند که ما زنان قدرتِ رویارویی با سخت‌ترین و محکم‌ترین ابزار سرکوب و سلطه‌گری را داریم و نباید خودمان را دست کم بگیریم. ما پرتوان و مبارزیم.”

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

محمدی با پرداختن به “آپارتاید جنسیتی” در ایران خواستار جرم‌انگاری شده است.

او در یادداشت خود می‌نویسد: «برای پایان دادن به نابرابری جنسیتی، ستم، خشونت، سلطه بر زنان، انقیاد و فرودست‌سازی و حقارت زنان راهی جز پایان دادن به آپارتاید جنسیتی از طریق جرم‌انگاری آن وجود ندارد» و می‌افزاید: «این جرم‌انگاری با اصطلاح آپارتاید جنسیتی از حیث حقوقی ـ سیاسی ـ فرهنگی – افکار عمومی و مردم حائز اهمیت است.»

به گفته او برای جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی سیاستمداران و نمایندگان پارلمان‌ها و نمایندگان حقوق بشر و زنان دولت‌ها می‌توانند اقدامات مؤثری انجام دهند.

عاملی که موجب می‌گردد او بر آپارتاید جنسیتی تمرکز و اصرار داشته‌ باشد، نه فقط مبارزه با ستم جنسیتی بلکه علیه سیاست عادی‌سازی آن “از طریق هنجارهای فرهنگی ریشه‌دار و تاریخی” است که انتقاد و اعتراض به آن با “بازداشت، زندان، شلاق، حتی مرگ، مجازات‌های مالی سنگین” روبرو می‌شود.

نرگس محمدی خواستار استفاده از مکانیزم‌های بین‌المللی و حقوق بشری برای مبارزه با “نابرابری‌های ساختاری جنسیتی” شده است که “عامل خشونت و تهدید علیه زنان و بروز آسیب‌های اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی” است. او بر این پافشاری موضوع می‌کند که زنان باید تلاش کنند صدای خود را به “سطح شنیداری جهانی” برسانند.

او در پایان می‌گوید: «من به قدرت مهارناپذیر زنان باور و یقین دارم. نباید هراسید و باید شجاعانه در مقابل ناقضان حقوق زنان که ناباوران به دموکراسی هستند ، ایستاد. زنان ایران در جنبش “زن،زندگی،آزادی” چنین کردند.»