تمرکزگرایی یا تمرکززدایی؛ چالش وحدت در ایران چندفرهنگی

بحث تمرکزگرایی و تمرکززدایی بار دیگر در کانون توجه ایرانیان قرار گرفته است. دویچه وله فارسی با سه صاحب‌نظر مسائل ایران به بررسی این موضوع پرداخته است. آینده ایران به چه راه‌حلی نیاز دارد؟به دنبال برگزاری گسترده مراسم‌های نوروز در مناطق کردنشین، بیش از ۹۰۰ نفر از هنرمندان، دانشگاهیان و کنشگران حوزه‌های مختلف در ایران بیانیه‌ای منتشر کردند که مناقشه‌ای دیرینه درباره تمرکزگرایی و تمرکززدایی در ایران را شعله‌ور کرد.

در این بیانیه که با عنوان “هشدار روشنفکران” منتشر شده بود، “سیاست‌های قومیتی دولت” و طرح آموزش زبان‌های قومی بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسی، “تهدیدی برای انسجام ملی” و زبان فارسی قلمداد شده بود.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

انتشار این بیانیه تند در حالی است که گروه‌های اتنیکی در ایران از تبعیض ساختاری، نقض گسترده حقوق بشر و محرومیت اقتصادی در مناطق خود شکایت دارند. گزارش‌های مختلف گزارشگران ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران این ادعاها را تأیید می‌کند. در گزارش‌های گزارشگران ویژه که طی سال‌های گذشته منتشر شده، بارها به اعدام‌های گسترده، بازداشت‌های خودسرانه و سرکوب‌های فرهنگی و سیاسی علیه اتنیک‌ها اشاره شده است.

کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل (گزارش ۲۰۲۴) نیز سرکوب معترضان در مناطق قومیتی طی خیزش “زن، زندگی، آزادی” را “تبعیض‌آمیز” توصیف کرده است. گزارش سازمان عفو بین‌الملل در سال ۲۰۲۳ نشان می‌دهد که تنها طی این سال، بیش از ۱۵۰ نفر در مناطق کردنشین و بلوچستان بدون محاکمه عادلانه اعدام شده‌اند.

بیشتر بخوانید: گزارش کمیته حقیقت‌یاب از تداوم سرکوب اقلیت‌ها در ایران

مناقشه تمرکز یا عدم تمرکز در بستری از نارضایتی‌های عمیق قومیتی شکل گرفته است. خیزش “زن، زندگی، آزادی” که با شعارهایی برای وحدت ایرانیان همراه بود، برای مدتی این گسل‌های قومیتی را کمرنگ کرد. اما اختلافات داخلی اپوزیسیون خارج‌ از کشور و سیاست‌های دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی برای تقویت گسل‌های قومیتی، این وحدت را شکننده کرده و بحث درباره آینده ایران و نحوه اداره آن را به موضوعی داغ تبدیل کرده است.

برای بررسی عمیق‌تر این موضوع، دویچه وله فارسی مصاحبه‌هایی با سه کارشناس انجام داده است: آرش جودکی، تحلیلگر سیاسی و استاد فلسفه؛ اردشیر پشنگ، پژوهشگر مسائل خاورمیانه و دارای دکترای روابط بین‌الملل؛ و شهران طبری، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی.

تبعیض قومیتی؛ زخمی که التیام نیافته

بر کسی پوشیده نیست که اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایران با تبعیض‌های مضاعف و گسترده مواجه‌اند. گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در سال ۲۰۲۴ نیز نشان می‌دهد که مجازات اعدام به‌طور نامتناسبی علیه اقوام کرد و بلوچ اعمال می‌شود. همچنین در این گزارش آمده که حکومت ایران توسعه منابع طبیعی، از جمله آب، را در مناطق اتنیکی دریغ کرده و حتی در این استان‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کند.

شاخص‌های توسعه انسانی در مناطق حاشیه‌ای مانند کردستان، کرمانشاه، ایلام و سیستان و بلوچستان به‌طور چشمگیری پایین‌تر از میانگین کشوری است. در همین حال، سهم اقوام در تصمیم‌گیری‌های کلان نیز ناچیز است؛ حتی تا چند سال پیش، انتخاب یک استاندار کرد سنی‌مذهب یک تابو محسوب می‌شد. این محرومیت از مشارکت در سطوح بالای حکومتی، دست‌کم پس از تلاش‌ها برای شکل‌دهی به ماهیت دولت‌ـ‌ملت ایران، برجسته شده است.

اردشیر پشنگ کە خود در تهران ساکن است، این وضعیت را بحرانی توصیف می‌کند و می‌گوید: «تنوع هویتی ایران به‌جای فرصت، به دلیل نگاه امنیتی، به دیگ جوشان بحران تبدیل شده که همواره در آستانه انفجار است.» او معتقد است که انتصاب مدیران کرد و بلوچ به استانداری‌ها، که در دولت پزشکیان صورت گرفته است، “گامی مثبت اما ناکافی” است. او تأکید می‌کند: «حل مسائل قومیتی نیازمند اصلاح قانون اساسی و تغییر رویه‌های سیاسی است.»

بیشتر بخوانید: گزارش وزارت خارجه آمریکا درباره کشورهای ناقض آزادی مذهبی

آرش جودکی ریشه تبعیض را در تعریف بسته هویت ملی می‌بیند. او می‌گوید: «ایران نیازمند بازتعریف هویت ملی بر اساس پذیرش چندگانگی است. ملت یک واحد سیاسی است، نه تحمیل یک تعریف پیشینی.»

او می‌افزاید: «گوناگونی مردمان یک کشور از آنها ‘هفتاد‌و‌دو ملت’ نمی‌سازد. ملت یک واحد سیاسی است.» جودکی تأکید دارد که “حقوق شهروندی در چارچوب دموکراسی باید آن‌قدر باز باشد که حس تبعیض را با راه‌حل‌های سیاسی و حقوقی کاهش دهد.”

شهران طبری نیز تبعیض را عامل بی‌ثباتی می‌داند و می‌گوید: «تمرکزگرایی بدون تقسیم عادلانه امکانات، نیازهای محلی را نادیده می‌گیرد و تبعیض قومی را تشدید می‌کند.»

او پیشنهاد می‌کند که “بودجه باید به‌تناسب جمعیت مناطق تخصیص یابد تا مشارکت محلی تقویت شود.” طبری همچنین معتقد است که “تمرکزگرایی بدون محلی‌گرایی و تقسیم برابر امکانات و بودجه می‌تواند به نادیده گرفتن نیازها و تقاضاهای محلی و قومی بینجامد و بی‌ثباتی مملکت را موجب شود.”

تمرکززدایی؛ پلی به عدالت یا تهدید وحدت؟

بیانیه ۹۰۰ روشنفکر، تمرکززدایی را تهدیدی برای وحدت ملی می‌داند، اما کارشناسان معتقدند که تبعیض، نه تمرکززدایی، ریشه واگرایی است. پشنگ با استناد به تاریخ ایران می‌گوید: «تمرکزگرایی پدیده‌ای نوظهور است. ایران از هخامنشیان تا قاجاریه با سیستم‌های نامتمرکز اداره می‌شده است.»

پشنگ پیشنهاد می‌کند که “ایران باید به‌تدریج اختیارات استانی را افزایش دهد، اما با برنامه‌ریزی دقیق و همفکری نخبگان برای جلوگیری از تنش.” او هشدار می‌دهد: «تداوم تمرکزگرایی، محرومیت مناطق حاشیه‌ای را تشدید می‌کند و بی‌ثباتی را دامن می‌زند.»

بسیاری از تمرکزگرایان استدلال می‌کنند که مسئله عدم تمرکز در نهایت به تقویت روحیه “جدایی‌خواهی” منجر می‌شود. آرش جودکی در این‌باره می‌گوید: «تبعیض و سرکوب، عامل اصلی جدایی‌خواهی هستند، نه تقویت فرهنگ‌های محلی.»

بیشتر بخوانید: “آینده اقوام” در ایرانی یکپارچه رقم خواهد خورد یا تجزیه شده؟

او معتقد است که «باید راه را برای بیان هرگونه پنداری هموار ساخت تا اندیشه‌های گوناگون در سپهر شهروندی گفت‌وگو کنند.» جودکی می‌افزاید: «در افق چنین رویکردی است که به گونه‌ای تازه از شکل حکمرانی دست خواهیم یافت.»

بسیاری از احزاب و کنشگران گروه‌های اتنیکی در ایران، خواهان برپایی سیستم فدرالیسم یا کنفدرالیسم در ایران هستند؛ مسئله‌ای که فارغ از ماهیت آن، مخالفان کمی ندارد. طبری فدرالیسم را برای ایران خطرناک می‌داند و می‌گوید: «فدرالیسم و قوم‌محوری می‌تواند تعادل سیاسی را مختل کند و به تجزیه‌طلبی منجر شود.»

او در عوض “محلی‌گرایی” را پیشنهاد می‌کند و در ادامه می‌گوید: «محلی‌گرایی، بدون قوم‌گرایی، مشارکت سیاسی و توسعه را تقویت می‌کند.» طبری تأکید دارد که “من معتقد به همزاد بودن تمرکزگرایی و محلی‌گرایی هستم و این دو را متناقض هم نمی‌دانم.” او همچنین پیشنهاد می‌کند که “بودجه باید متناسب با جمعیت تخصیص یابد تا تبعیض کاهش یابد و مشارکت محلی تقویت شود.”

زبان و فرهنگ محلی؛ غنای ملی یا خطر واگرایی؟

بیانیه ۹۰۰ روشنفکر، آموزش زبان‌های محلی را تهدیدی برای زبان فارسی می‌داند، اما کارشناسان این ادعا را رد می‌کنند. جودکی می‌گوید: «تقویت زبان‌های محلی نه‌تنها به زبان فارسی آسیبی نمی‌رساند، بلکه به غنای آن می‌افزاید، همچنان که در تاریخ این زبان بوده است.» او معتقد است که “زبان‌های محلی هم از تاریخ و تجربه‌های ادبی و فکری فارسی بهره‌مند می‌شوند و شکوفاتر می‌شوند” و این “بده‌بستان به دور از تنش، همبستگی ملی را هم پر‌توان‌تر خواهد ساخت.”

بیشتر بخوانید: کانون نویسندگان ایران: آزادی زبان‌ بخش مهم آزادی بیان است

طبری آموزش داوطلبانه زبان‌های محلی را مفید می‌داند. او می‌گوید: «زبان‌های محلی، به‌غیر از زبان آذری، گویش‌هایی از زبان‌های ایرانی هستند و حفظ و بالندگی آنها از اهمیت زبان فارسی نمی‌کاهد.» او پیشنهاد می‌کند: «آموزش سراسری باید به زبان ملی و مشترک فارسی باشد، اما در کنار آن، اگر اقوامی خواهان آموزش زبان خود هستند، نباید از آن جلوگیری کرد.» طبری تأکید دارد که “دولت باید به تناسب جمعیت خواهان یادگیری زبان محلی، بودجه‌ای برای آن تعیین کند و آن زبان در کنار دروس سراسری چند ساعت در هفته تدریس شود.”

پشنگ اما در کنار آموزش زبان رسمی، معتقد به لزوم آموزش به زبان‌های مادری است و می‌گوید: «اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی می‌تواند انسجام ملی را تقویت کند، مشروط بر اینکه با برنامه‌ریزی دقیق باشد.» او می‌افزاید: «نگاه امنیتی به فرهنگ‌های محلی، وحدت را تضعیف می‌کند.»

آینده ایران؛ گفت‌وگو یا تشدید گسل‌ها؟

آرش جودکی با تأکید بر لزوم گفت‌وگوی ملی، می‌گوید: «گفت‌وگوی آزاد بین دیدگاه‌ها می‌تواند به حکمرانی جدیدی منجر شود که تنوع را فرصت ببیند.» او معتقد است که «باید راه را برای بیان هرگونه پنداری هموار ساخت تا اندیشه‌های گوناگون در سپهر شهروندی گفت‌وگو کنند.»

پشنگ نیز خواستار اجماع نخبگان است. او در این‌باره می‌گوید: «تمرکززدایی بدون همفکری نخبگان و برنامه‌ریزی دقیق، به تنش منجر می‌شود.» او می‌افزاید: «در همین حال، ادامه تبعیض، به ناآرامی‌های گسترده منجر خواهد شد.»

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در مقابل، طبری هشدار می‌دهد و می‌گوید: «قوم‌گرایی تعادل سیاسی را مختل می‌کند، اما محلی‌گرایی خلاقیت و مشارکت را تقویت می‌کند.»

در دوره‌های گذشته سیاست‌های تمرکزگرایانه و تأکید بر هویت پارسی‌محور، به نارضایتی‌هایی در میان اقوام دامن زد. پس از انقلاب ۵۷، با تشدید نگاه‌های امنیتی و سرکوب‌ها، این نارضایتی‌ها عمیق‌تر شد. خیزش زن، زندگی، آزادی اما نشان داد که ایرانیان، فارغ از تفاوت‌های زبانی، مذهبی و منطقه‌ای، می‌توانند حول آرمان‌های مشترک مانند عدالت و آزادی متحد شوند. تقویت این همبستگی از طریق گفت‌وگوی سراسری و توجه به مطالبات اتنیک‌ها می‌تواند راهی برای کاهش تبعیض و حفظ وحدت باشد.