گروهی عمدتا با تاکید بر اینکه توافق احتمالی میتواند باعث رفع یا دستکم کاهش تحریمها و در نتیجه بهبود وضعیت اقتصادی-معیشتی مردم در ایران شود، از چنین توافقی استقبال میکنند.گروهی دیگر اما در مقابل بر این باورند، توافق احتمالی بیش از هرچیز زمینه را برای این فراهم میکند که جمهوری اسلامی همچنان برسر قدرت باقی بماند و از امکانات ناشی از توافق احتمالی برای تجهیز گروههای شبهنظامی تحت پوشش خود در منطقه استفاده کند.
تفاوت دیدگاه میان افراد و گروههای اپوزیسیون ایرانی بر سر این موضوع در حالی همچنان به قوت خود باقی است که بسیاری بر این عقیدهاند که اپوزیسیون باید عمدتا تمرکز خود را بر تغییرات در داخل کشور متمرکز کند چرا که سایر کشورها صرفا از جهت تامین منافع خود به حکومت ایران مینگرند و نه الزاما گذار به دموکراسی و رعایت موازین حقوق بشر در این کشور.
ایرج مصداقی، علی افشاری، حامد شیبانیراد و آرش عزیزی در گفتوگو با دویچه وله فارسی به پرسشهایی در خصوص نگاه اپوزیسیون ایرانی با مذاکرات و توافق احتمالی میان تهران و واشنگتن پاسخ دادند؛ پرسشهایی از این دست که اپوزیسیون باید چه رویکردی نسبت به این مذاکرات داشته باشد؟ دستیابی یا عدم دستیابی به توافق؛ کدامیک به نفع اپوزیسیون است؟
ایرج مصداقی: اپوزیسیون سرنوشت خود را به مذاکرات گره نزند
ایرج مصداقی، تحلیلگر و فعال سیاسی در گفتوگو با دویچه وله فارسی با تاکید بر اینکه “اپوزیسیون ایران نبایستی سرنوشت خود را به مذاکرات بین ترامپ و جمهوری اسلامی گره بزند”، میگوید: «مبارزه با این رژیم از فردای به قدرت رسیدن آن شروع شده و مطمئناً بعد از این مذاکرات صرفنظر از نتیجهآن ادامه خواهد یافت.»
به نظر او “مذاکرات و توافق احتمالی آمریکا و جمهوری اسلامی به شکلی که پیش میرود به نفع اپوزیسیون و مردم ایران نیست.”
مصداقی با اشاره به توافق سال ۲۰۱۵ (موسوم به برجام) میان جمهوری اسلامی و غرب بر سر پرونده هستهای این کشور میافزاید: «تکرار برجام نمیتواند منافع مردم ایران را تضمین کند؛ اعمال فشار برای کنار گذاشتن برنامهی اتمی رژیم بهترین گزینه است اما ظاهراً چنین گزینهای فعلاًدر دستور کار آمریکا نیست و به دنبال توافق هستهای هستند.»
این تحلیلگر سیاسی “حمله نظامی به سایتهای اتمی و موشکی” را نیز به نفع اپوزیسیون نمیداند: «ما تجربهحوثیها را در هفتههای اخیر داریم که حملات سنگین هوایی آمریکا را تجربه کردهاند اما همچنان در قدرت هستند. حملهنظامی سنگین به مراکز اتمی و موشکی رژیم نمیتواند متفاوت از آنچه باشد که در یمن افتاد.»
به نظر ایرج مصداقی “حملهای که منجر به سقوط نظام اسلامی، همچون صدام و قذافی شود در دستور کار نیست و هر حملهای نظامی که منجر به فروپاشی ررژیم نشود، بدبختی مضاعف برای مردم است” چون به گفته او “هم رژیم را بایستی تحمل کنند و هم خسارات ناشی از حمله را”.
مصداقی تاکید می کند: «فارغ از این مذاکرات، بهترین حالت برای اپوزیسیون ایران اعمال فشار حداکثری روی رژیم و حمایت حداکثری از اپوزیسیون و مردم ایران است.»
علی افشاری: باید از دو قطبیسازی بین توافق محتمل و اپوزیسیون خودداری کرد
علی افشاری، تحلیلگر سیاسی به دویچه وله فارسی میگوید: «اگر یک توافق پایدار، شفاف، الزامآور، عادلانه بین دولتهای ایران و آمریکا برقرار شود که با منافع ملی و امنیتملی ایران تعارض نداشته باشد، برای اپوزیسیونی که دل به مداخله خارجی نبسته و بر روی استقلال، حاکمیت ملی و دمکراسی ایستادگی بدون قید و شرط دارد، در مجموع امر مثبتی است و دستکم نسبت به حالت عدمتوافق به صورت نسبی برتری دارد.»
او “تداوم تحریم و تشدید احتمال برخوردهای نظامی سنگینتر” را موجب “ضعیفتر شدن جامعه ایران” میداند که “سیاست را بیشتر به حاشیه میبرد”.
به گفته علی افشاری “گسترش جمعیت زیر خط فقر و نحیفتر شدن طبقه متوسط، هم چالشها برای استقرار دموکراسی را تعمیق میبخشد، هم واگرایی در جامعه و ثباتزدایی در کشور را تقویت کرده و تقویتکننده جنبشهای تمامیتخواه میشود”.
این تحلیلگر سیاسی با تاکید بر ضرورت خودداری از “دو قطبیسازی بین توافق محتمل و اپوزیسیون” میگوید: «باید با برخورد فعال کوشید تا در چارچوب محورهایی چون تنشزدایی پایدار در سیاست خارجی، عدم تبدیل کشور به زمین سوخته، دفاع از منافع و امنیت ملی ایران و کاهش سختیهای معیشتی مردم فضای پساتوافق به هموارسازی گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی کمک کند.»
او توافق احتمالی خامنهای با ترامپ را “شکست جمهوری اسلامی و یک عقبنشینی معنادار” میداند.
افشاری با تاکید بر اینکه “اپوزیسیون باید علیه پروپاگاندای جمهوری اسلامی در مایوس کردن مردم و القای تثبیت وضعیت موجود روشنگری کند”، ادامه میدهد: «چه توافق بشود و چه نشود، مسئله اصلی ایران تغییر جمهوری اسلامی و تاسیس دولت ملی، مدرن، دموکراتیک و توسعهگرا است.»
حامد شیبانیراد: ناامیدی از کمک خارجی میتواند به انگیزه فعالیت مبارزاتی بیشتر تبدیل شود
حامد شیبانیراد، دبیر نخست حزب “ایران نوین” سه حالت را برای نتیجه مذاکرات میان جمهوری اسلامی و آمریکا پیشبینی میکند؛ نخست اینکه “آمریکا از مواضع سختگیرانه خود عقبنشینی نمیکند و جمهوری اسلامی تسلیم میشود و ساز و کار هستهای خود را برمیچیند و دست از حمایت از نیروهای شورشی و تروریستی منطقهای، و اسرائیلستیزی خود برمیدارد”.
به گفته او در این حالت، “چیزی از آن جمهوری اسلامی که طرفدارانش میشناسند باقی نمیماند و نتیجه مستقیم آن، تردید شدید در نیروهای سرکوب و شروع بهمن ریزش در میان آنها است”.
شیبانیراد میافزاید که “از دست دادن نیروهای ارزشی و ایدئولوژیک و ریزش شدید در نیروهای سرکوب بهترین فرصت را برای نیروهای اپوزیسیون فراهم خواهد کرد که مبارزان داخلی را به موج بعدی تسخیر خیابان و وارد کردن آخرین ضربه ترغیب کنند”.
این فعال سیاسی حالت دوم را شرایطی میداند که “آمریکا تا حدودی کوتاه بیاید و رژیم بتواند امتیازاتی همانند برجام بگیرد بدون آنکه بساط شرارتهایش ریشهکن شوند. در این حالت ممکن است تا حدودی موج ناامیدی موقتی در جامعه ایران شکل بگیرد”.
به گفته او، در چنین شرایطی -که البته احتمالش اندک است- “اپوزیسیون باید این پیام مهم را به جامعه منتقل کند که ما برای رهایی و سرنگونی رژیم تنها باید بر نیروی خود حساب باز کنیم و نه کمک دیگران” و از سوی دیگر “در صورتی که اپوزیسیون بتواند اعتماد جامعه را نسبت به مدلهای تغییر جلب کند، ناامیدی از کمک خارجی شاید خود تبدیل به انگیزه فعالیت مبارزاتی بیشتر و حضور گستردهتر در فعالیتهای میدانی و خیابانی شود”.
بیشتر بخوانید: ایران یا آمریکا؛ برنده نخستین مذاکرات؟ گفتوگو با سه کارشناس
دبیر نخست حزب “ایران نوین” با بیان اینکه “بسیار محتمل است که طی هفتههای آتی مذاکرات به شکست بینجامد و بدون حصول توافقی پایان پذیرد”، ادامه میدهد که در این حالت “باید در انتظار برخورد نظامی از طرف اسرائیل و آمریکا با بخشهایی از رژیم باشیم”.
شیبانیراد میگوید: «وظیفه اپوزیسیون در این حالت استفاده از فرصت ضعف مضاعف رژیم و ترغیب مردم به وارد کردن ضربه نهایی است. سیاست دیگری که اپوزیسیون بایستی در این حالت در پیش گیرد ترغیب اسرائیل و آمریکا به حمایت حداکثری از مردم ایران است؛ همانطور که شاهزاده رضا پهلوی بارها گفتهاند، بایستی بتوان نیروهای خارجی را متقاعد کرد که راه رهایی نهایی جهان از شر جمهوری اسلامی همراهی با ملت ایران در سرنگونی رژیم است.»
آرش عزیزی: از مذاکرات هستهای و تنشزدایی بین ایران و آمریکا پشتیبانی میکنم
آرش عزیزی، پژوهشگر در دانشگاه بوستون آمریکا نیز به دویچه وله فارسی میگوید: «من به عنوان یکی از مخالفین جمهوری اسلامی و بخشی از اپوزیسیون آن کاملا از مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و هرگونه تنشزدایی بین دو کشور پشتیبانی میکنم.»
او ابراز خوشحالی میکند که “بخشهای قابلتوجهی از اپوزیسیون نیز همین موضع را گرفتهاند از جمله ائتلاف همگامی که شامل حضور نیروهای قابلتوجهی مثل حزب چپ ایران، اتحاد جمهوریخواهان ایران و سازمانهای جبهه ملی در خارج از کشور است”.
عزیزی پشتیبانی و خوشحالی این گروهها از مذاکرات ایران و آمریکا را به این علت میداند که این گروهها “در راستای منافع ملی ایران” حرکت میکنند.
به نظر این پژوهشگر، “هرگونه روندی که منجر به لغو تحریمها و گشایش اقتصادی و در ضمن کاهش اقدامات جنگطلبانه جمهوری اسلامی در منطقه شود، مثبت است”.
او با اشاره به اینکه “روند مذاکرات و توافق احتمالی ایران و آمریکا چالشهای متفاوتی پیش روی نیروهای اپوزیسیون میگذارد”، ادامه میدهد که “مثلا برای آن بخش از اپوزیسیون همچون نیروهای چپگرا و جمهوریخواه که اتکایشان به جامعه مدنی است، هرگونه کاهش تنش با آمریکا و گشایش فضای سیاسی و اقتصادی خبر خوبی است و میتواند فضای تنفس بیشتری به فعالیتهای دموکراسیخواهانه بدهد”.
این پژوهشگر میگوید: «برای طرفداران پهلوی که خودشان را با ترامپ همراستا کرده بودند و با حزب دموکرات مخالفت میکردند و امیدوار بودند به قدرت رسیدن ترامپ به نفعشان باشد، این خبر بدی است که ترامپ به آنها اعتنایی ندارد و به سیاست مذاکره با تهران ادامه میدهد.»
عزیزی سیاست شاهزاده رضا پهلوی را “به نحوی شبیه سیاست پیشین آقای خامنهای” میداند که به گفته او “هر دو میگویند نه جنگ و نه مذاکره و در واقعیت اما مشخص است که به دوراهی جنگ یا مذاکره رسیدهایم”.
او اتکای اصلی رضا پهلوی را “بر حرکت کشورهای خارجی مثل آمریکا” میداند که “از همین رو با تغییر سیاست واشنگتن آنها نیز موضوعیت خود را از دست میدهند” و ادامه میدهد: «مگر اینکه آقای پهلوی تصمیم بگیرد تغییر موضع بدهد و همگام با منافع ملی ایران از کاهش تنشها و توافق دیپلماتیک حمایت کند.»
ادامه بحثها بر سر مذاکرات و رویکردهای اپوزیسیون
بحثها بر سر نتیجه احتمالی مذاکرات و همچنین رویکرد افراد و گروههای اپوزیسیون نسبت به آن همچنان ادامه دارد. فراتر از “نتیجه” اما بسیاری نیز بر این عقیدهاند که غرب و ایالت متحده اساسا نباید با جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره بنشیند چرا اینکه به باور این گروه، با جمهوری اسلامی اساسا با زبانی غیر از “زور و فشار” نمیتوان سخن گفت.
به نظر میرسد که بحثها درباره چنین محورهایی در هفتههای پیشرو و همزمان با ادامه مذاکرات میان تهران و واشنگتن همچنان ادامه خواهد یافت. آیا اپوزیسیون خود را برای همه سناریوهای احتمالی ناشی از این مذاکرات آماده کرده است؟