منصور امان
در همان هنگام که با استرداد دیپلُمات رژیم جمهوری اسلامی به بلژیک، پیگرد حمله تروریستی به همایش مُخالفان در فرانسه پای حُکومت ایران را در این پرونده به گونه جدی به میان کشیده، رییس جمهور فرانسه می گوید مُطمئن نیست اقدام مزبور کار چه کسی بوده و برای مُستند کردن سُخن خود به وُجود “جناحهای مُختلف در ایران” اشاره کرده است. آنچه که آقای مکرون برای استدلال از آن کُمک گرفته، ابزار محبوب حاکمان ایران برای کمرنگ کردن نقش خود در موارد مُشابه و به عنوان آمران و سازماندهندگان تروریسم و تبهکاری دولتی است.
گفته های آقای مکرون به گونه شگفت آوری با واکُنش قبلی دولت فرانسه نیز ناهمگون است که کمتر از دو هفته پیش یک دستگاه رسمی حُکومت ایران (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) را در نوک حمله خود قرار داد و ضمن توقیف داراییهای آن، به طور مُشخص در کنار آقای اسدی، دیپلُمات – تروریست به دام افتاده، از یک مقام ارشد این وزارتخانه به نام سعید هاشمی مقدم که رییس اداره امنیت داخلی آن است، در ارتباط با نقشه بُمب گذاری پاریس نام بُرد.
زیگزاگ آقای مکرون بیش از همه ناشی از فشاری است که سیاست شکست خورده و نامُتعادل حفظ “برجام” بر طرفهای اُروپایی آن اعمال می کند. تلاش اتحادیه اُروپا برای حفظ این توافُق با وجود مُخالفت و تحریمهای آمریکا، جایگاه ثابتی در سیاست خارجی آن یافته است که نیروی مُحرک خود را از یکسو از منافع تجاری و از سوی دیگر، از کوشش برای دادن پاسُخ به چالشی که آقای ترامپ گرد نظم جهانی ایجاد کرده، کسب می کند.
از نگون بختی اُروپا است که سوژه آن در این صحنه، رژیمی بدنام و مُنزوی است که پرونده موشک پرانی، نزاعهای نیابتی و جنگ تجاوزکارانه اش بین پایتختهای اُروپایی و واشنگتُن دست به دست می شود. آقای مکرون اما به بُن بست رانده شده و این را باید از سیاست “حفظ برجام” مُتشکر باشد. از این رو، فرشته یا شیطان، آقای مکرون برای تامین هدفهای دوگانه ای که یاد شد، جُز مُلاهای تهران طرف حسابی ندارد و او که دیروز فرشته را انتخاب کرده بود، امروز به سُراغ شیطان رفته و البته فردا روز دیگری است!
رییس جمهور فرانسه با هاشور زدن چهره آمران حمله تروریستی پاریس در حقیقت می کوشد از نتیجه گیری سیاسی پیرامون آن که در مُلایم ترین شکل برقراری مُجازاتهای اقتصادی علیه رژیم جمهوری اسلامی و اخراج سفیر آن می تواند باشد، طفره برود. او ابهام می آفریند چون حسابرسی شفاف و جدی از تروریسم دولتی جمهوری اسلامی، خطی دُرُشت و پهن روی حسابهای اقتصادی و بین المللی اش و مولود آن، سیاست اُروپایی مُماشات خواهد کشید.
آقای مکرون می تواند ساعتها در باره جناحهای “تُندرو” و “میانه رو” رژیم مُلاها یا حتی “عناصُر خودسر”ی که ربطی به هیچیک از این دو ندارند داستان سرایی کند، فاکت اما این است قالبی که این روایتها نقش چسب و سریش آن را بازی می کند، وجود خارجی ندارد و اُروپا نه تنها نتوانسته چیزی یا کسی را “دور” برند، بلکه – همچنانکه آقای مکرون نشان داد – به گونه سرگیجه آوری فقط دور خود می گردد.
بدون ایجاد پایه مالی و اقتصادی اتکاپذیری برای حفظ “برجام”، اعتبار گفته های پُرسش برانگیز آقای مکرون نیز عُمر درازی نخواهد داشت. دیرترین هنگام برای شنیدن سُخنانی از جنس دیگر از وی، زمانی است که قطار تحریمهای فلج کننده آمریکا روی ریل افتاده و به نخُستین ایستگاه رسیده باشد.