منشه امیر
بازگشت تحریم ها، دراز کردن دست یاری به سوی ملت ایران است
تحریمها بازگشته و تنبیهها از امروز از سر گرفته شده است.
در رینگ بوکس، از یک سو آمریکا را می بینیم که گفته است با همه قدرت خود، حکومت پرمدعا و زیاده خواه اسلامی ایران را ناک آوت می کند و از سوی دیگر سخنان حسن روحانی را می شنویم که می پرسد، مگر مرتبا نگفتهاید “مرگ بر آمریکا”، پس بیایید حالا لنگش کنید.
ظاهرا، نبرد دو ابرقدرت است، ولی شاید هم جنگ پشه با حبشه باشد.
خیر، چندان هم ساده نیست و رژیم ایران صحنه را به آسانی ترک نخواهد کرد.
ترک هم بکند، جای دیگر ندارد که به آن روی آورد.
در سوریه که نمی شود، در یمن که وضع خطرناک است. بحرین و قطر و عربستان هم به رویشان بسته است. در عراق دشمنان زیادی دارند. زندگی در بلاد کفر مانند روسیه و چین هم لطفی ندارد و به آمریکای جهانخوار هم که نمی توانند پناه ببرند.
پس خود را ناچار می بینند که در رینگ همچنان بایستند و آنقدر مشت بخورند که نفسی برایشان باقی نماند.
ولی نور امیدی نیز برایشان وجود دارد.
تحریم های امروز، تحریم های دیروز نیست که پنج به علاوه یک دسته جمعی در آن شرکت داشتند.
این بار، آمریکا تنهاست و کشورهای اروپایی و روسیه و چین بیشترین تقلای خود را به عمل می آورند که تلاش آمریکا را خنثی کنند.
رژیم ایران امید بسیار دارد که به کمک آنها بتواند تحریم ها را دور بزند.
آمریکا نرمش قهرمانانه نشان داده و موافقت کرده است که هشت کشور، برای یک مدت محدود و به میزان کمی، به خرید نفت از ایران ادامه دهند.
سران آمریکا عاقل هستند. آن ها نمی خواهند بهای نفت یکباره پنجاه درصد بالا رود و دنیا به خروش درآید.
باید با کیاست رتق و فتق امور کرد و یک بحران جهانی دیگر، به وجود نیاورد.
روسیه و عربستان قول دادهاند که تولیدات نفتی خود را بالا برند.
ببینیم تا چه حد قادرند، و مایلند که این گفته را عملی سازند.
درباره میزان اشتیاق عربستان تردیدی وجود ندارد. دولت ریاض می خواهد پوزۀ رژیم ایران را به خاک بمالد.
چه فرصتی بهتر از این؟ ولی ببینیم که تا چه حد مرد میدان است.
روسیه نیز سود خود را میطلبد، و به هر سوی که از آن باد بوزد، دست نگاه میدارد.
ولی تردیدی نیست که بازگشت تحریمهای همه جانبه، حتی از سوی یک کشور و نه همه کشورها، رژیم ایران را به آستانه ورشکستگی نزدیکتر می سازد.
صحبت، تنها از معضل کاهش درآمد نفت نیست، بلاهای حکومت در ایران، بسیار ریشه دار تر است، مدیریت ندارند.
یک گروه افراد نالایق و بی کفایت، که فقط بلدند رجز بخوانند، ولی در حوزۀ مسئولیت دولتی خود، کوچکترین تجربهای ندارند، در رأس امور قرار گرفتهاند و اصلا نمیدانند چه باید بکنند.
نه تنها نالایق هستند، بلکه دزد هم هستند و در انتظار هر فرصتی که بتوانند جیبشان را پر کنند.
نیازهای مملکت و احتیاجات حکومت به درک!
باید تا دیر نشده، بار خود را ببندند!
همه می پرسند “چه خواهد شد؟”
نگاهی به اوضاع کره شمالی بیاندازید.
قحطی و بیماری و گرسنگی روز به روز افزایش مییابد و سرکوبگری آنقدر شدید است که مردم نفس هم نمیتوانند بکشند، تا چه برسد به آنکه از پای برخیزند.
به سوریه بنگرید. چهارصد هزار نفر قربانی شدهاند و بشار اسد هنوز بر کرسی قدرت نشسته و قصد تکان خوردن ندارد.
ولی هیچ یک از این مقایسهها نباید ایرانیان را مأیوس کند.
ملت ایران، مردم کره شمالی نیستند و حتی مانند مردمان سوریه هم نیستند.
ایرانیان، وقتی دست اتحاد به یکدیگر بدهند،
هنگامی که در مرحله نخست انتظارات حاشیه ای را کنار گذارند
و روی اجرای اصول متحد گردند،
هنگامی که یک میلیون نفر، پانصد هزار نفر، یکصد هزار نفر در تهران و شهرستانها، همزمان به خیابانها بریزند، کدام نیروی انتظامی یا بسیج و یا سپاه پاسداران و دیگر واحدهای سرکوبگر رژیم، توان رویارویی با این سیل خروشان را خواهند داشت؟
ملت ایران همیشه گفته بود که برای به پاخیزی، به حمایت برون مرزی نیاز دارد.
امروز آمریکا دست یاری به سوی مردم ایران دراز کرده و اسرائیل و عربستان و دیگر کشورها نیز از آنان پشتیبانی می کنند و فرصتی از این بهتر، نمی تواند به وجود آید.