رییس شورای شهر ورزنه: ورزنه بسان یک شهر مرده شده است
حسین اظهری، رییس شورای شهر ورزنه بیاعتنایی مسئولان به مشکلات ناشی از بیآبی و بیتوجهی به وضعیت این شهر را موجب مهاجرت گسترده جوانان به شهرهای دیگر نظیر اصفهان و ناتوانی مالی شدید ساکنان ورزنه خوانده و گفته است: «از فرط ناامیدی، برخی از جوانان به اعتیاد کشیده شدهاند. نرخ طلاق و افسردگی به شدت در حال افزایش است. مردم سر در گریبان خودشان دارند و بسیار دلمرده شدهاند. کسی دیگر از مجالس و جلسات گفتگو و شادی استقبال نمیکند. ورزنه بسان یک شهر مرده شده چراکه جایی که در آن آب نباشد، مرده است.»
او در گفتگویی با ایلنا با اشاره به اعتراضات گسترده کشاورزان ورزنه نسبت به انتقال آب زایندهرود به یزد اظهار داشته این اعتراضات در چشم مسئولان “به یک امر روزمره تبدیل شده و آن را جدی نمیگیرند.”
چرا به این فلاکت افتادهایم؟!…خطر خشکسالی مدیریتی مهمتر از خطر کم آبی است
نشریه علمی ساینتیفیکامریکن، در تحلیلی پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی و خشکسالی را در کنار مدیریت نادرست، چالشهای مهمی میداند که ایران با آن روبهرو است. مدیریت نادرست مسالهای است که محمد رضا درویش فعال محیط زیست در گفتگو با فرارو از آن به عنوان “خشکسالی مدیریتی” یاد میکند.
وی گفت: آن چیزی که در کشور ما بحران ایجاد میکند این است که ما هرگز واقعیتهای اقلیمی و جغرافیایی خودمان را به رسمیت نمیشناسیم و همچنان رو به آسمان برنامه ریزی میکنیم؛ امیدواریم و دعا میکنیم که باد و باران بیاید.
امارات -همسایه جنوبی ما- هم در خشکسالی بسیار شدیدی است، در سال جاری بارندگی آنها هم به شدت کم بوده است. کلا در منطقه خاورمیانه وضعیت همین گونه است، اما آنها هیچ نگرانی از این خشکسالی و کمبود باران ندارند و هرگز مثل ما دل نگران ریزشهای آسمانی شان نبودهاند. چرا؟ چون که چیدمان توسعه شان را بر مبنای اقتصادی طراحی کرده اند که کمترین وابستگی را به آب و خاک دارد.
این کشورها روی بازرگانی، تجارت، گردشگری، صنایع “هایتک” و انرژیهای نو سرمایه گذاری کردهاند. فقط شهر دوبی در سال گذشته ۱۴.۵ میلیارد دلار از محل گردشگری درآمد داشته است. در حالی که کشور پهناور ما که مساحت آن چندین برابر امارات است ۱.۳ میلیارد دلار درآمد داشته است.
اینها همه نشان دهنده این است که خطری بزرگتر از خطر خشکسالی کشور را تهدید میکند و آن هم خشکسالی مدیرانی است که حاضر به تغییر نیستند و درایت درک شرایط کنونی را ندارند. بسیار محافظه کار و متحجر هستند و با توجه به این ماجرا ما درگیر خطری هستیم که من اسمش را میگذارم “خشکسالی مدیریتی”.
این فعال محیط زیست در ادامه گفت: اگر در ایران خشکسالی داریم پس وضعیت عربستان چگونه است؟ آدمهای ناشکری هستیم که در چنین فلاتی که ۱۸۰ رودخانه دائمی دارد آنقدر بد رفتار کردهایم، آنقدر ولنگارانه و نابخردانه از نعمتهای الهی سوء استفاده کردهایم که حالا به همچین فلاکتی افتادهایم.
ایران هم یکی از شصت کشور تشنه می شود؟
«حدود ۱۴۰ میلیون نفر در دنیای فعلی، گرفتار بحران آب هستند. تا سال ۲۰۲۵ در حدود ۸۲۰ میلیون نفر در ۶۰ کشور دنیا، دچار بحران تشنگی و خشک سالی میشوند.» این خبر یکی از دهها برآورد موسسات بین المللی است. تحلیلی که هنوز صدای ناقوس مرگبار آن به خیلیها نرسیده است.
روزنامه «۱۹ دی» نوشت: یکی از مهمترین بحرانهای زیستمحیطی آینده، مواجه شدن حکومتها با بحران کمبود آب است؛ بحرانی سنگین برای گرفتن امتیازات از کشورهای تشنه. در چنین وضعیتی، شرکتهای چندملیتی دنیا در صدد تجاریکردن این ماده حیاتی هستند.
کشور ایران به عنوان یکی از مناطق خشک و کمآب، پس از انقلاب و بهخصوص در دهه ۷۰ با طرحی فوری، ساخت صدها سد را برای مهار آبها انجام داد؛ طرحی هیجانی و بیمطالعه که تا مدتی کوتاه توانست بر مشکل کمآبی پیروز شود؛ طرحی برای نگهداری منابع آب ایران در سالهای عطشناک دنیا که امروزه عملا بلای جان ایرانزمین شده است.
استفاده از آب به شکل بیرویه در کشاورزی و صنعت و احداث بیرویه سدها، مشکلی را پیش آورد که در سال ۱۹۹۸، ۲۸ کشور با آن روبهرو شدند؛ مشکلی که محسوسترین اثر ویرانگر آن، نابودی اکولوژیکی طبیعت و کاهش جدی پوشش گیاهی و بارشهاست.
کاهش موجودی آب برای هر نفر در سال به کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب نشانه بحران جدی آب است. سال ۱۴۰۰ سرانه آب هر ایرانی به حدود ۱۰۰۰ مترمکعب میرسد و این یعنی شروع یک فاجعه بزرگ.
با این حال رسما اعلام میشود که ۹۰ درصد آب در کشاورزی با کمترین بهرهوری به هدر رفته و مجوز ساخت نیروگاههای سیکل ترکیبی نیز بهعنوان قاتل منابع آب همچنان صادر میشود. بانک جهانی تاکنون با اجرای طرحهای آب، بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است؛ معاملهای بهعنوان سودآورترین تجارت آینده و بسیار دندانگیر، به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد دلار.
درآیندهای نهچندان دور، کشورهای کمآب برای سیراب شدن باید هر آنچه را بانک جهانی تجویز میکند، بپذیرند. آیا نام ایران در ۱۰ سال آینده با جمعیت ۱۰۰ میلیون نفر و نیازمندی ۱۲ میلیارد متر مکعب آب شیرین، در فهرست ۶۰ کشور لمیزرع دنیا دیده میشود؟
سخنان تکاندهنده یک کارشناس
یک کارشناس محیط زیست با اشاره به مرگ قریب الوقوع دریچه ارومیه گفته: شتر سواری دولا دولا نمی شود، باید بین دریاچه ارومیه و کشاورزی یکی را انتخاب کرد.
حسین آخانی گفت: مشکل ما فقط دریاچه ارومیه نیست. تمام تالاب ها و دریاچه های داخلی ما مثل ارومیه خشک شده اند. تالاب میقان، گاوخونی، حوض سلطان، جازموریان و … همه بلای مشترکی دارند. عامل این بلای مشترک وزارت نیرو و وزارت کشاورزی هستند.
این کارشناس محیط زیست ادامه می دهد: وزارت نیرو با دخالت های بی رویه در ساختاری طبیعی هیدرولوژیکی کشور در خشکاندن همه رودخانه ها مقصر بوده است. از طرف دیگر وزارت کشاورزی نیز با توسعه کشاورزی و عدم ممانعت از کشاورزات در ایجاد حفر چاه های خارج از توان آبی کشور باعث شد ایران چه از طریق آبهای روان و چه از طریق آبهای زیرزمینی به ورشکستگی کامل کشیده شود.
او معتقد است: مشکل دریاچه ارومیه هم مانند بیماری بقیه تالاب ها و دریاچه های کشور است. دستگاه های متولی باید قبول کنند راهی که رفته اند اشتباه بوده است. اما متاسفانه نه این را می پذیرند و نه حاضرند فعالیت های خود را متوقف کنند.
این کارشناس محیط زیست ادامه می دهد: همین دیروز اعلام شد که 8 میلیارد دلار و 18 هزار میلیارد تومان در غرب کشور برای سدسازی سرمایه گذاری می شود. این اقدام با عنوان مهار آبهای مرزی به معنای تکرار مسیر اشتباهی است که تا کنون طی شده است.
آخانی در پایان تاکید میکند: اگر به جای دو هزار میلیارد تومان، دو هزار میلیارد دلار خرج دریاچه ارومیه شود باز هم با این وضع مدیریتی و سیاست گذاری این دریاچه پرآب نخواهد شد. این که عده ای فکر میکنند میتوانند آب دریارچه ارومیه را با پول یا امضا پرآب کنند لطیفه است.
عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست پیش تر گفته بود گفت: بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می دانستند که سیاستهای آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد.!