منصور امان
“وحدت” با جیره بگیران، دُشمنی با مردُم
ضیافت سالانه “کُنفرانس وحدت اسلامی” در سال جاری در یکی از نامُناسب ترین زمانها برای رژیم حاکم بر پا شده است. از جُنوب تا غرب و شرق کشور صدای اعتراض اقلیتهای ملی و دینی به سیاستهای تبعیض آمیز و فرقه مدار حاکمیت هر روز رساتر و جسورانه تر از پیش شنیده می شود. بر این زمینه، “کُنفرانس” مزبور خود به مُحرکی برای طرح گُسترده تر نابُردباری دینی و ملی رژیم ولایت فقیه و رویکرد دُشمنانه و حذفی آن در این پهنه تبدیل شده است.
آقای روحانی توسُط سُخنان پرخاشگرانه خود در مراسم افتتاحیه “کُنفرانس وحدت اسلامی” از همان ابتدا روشن ساخت که موضوع این گردهمایی تبلیغ “وحدت” با چیزی یا کسی نیست. او برای دعوت شدگانی که با سبیل چرب شده به بیاناتش گوش می دادند، بسته رایج تبلیغاتی حُکومت را باز کرد: کمی حمله به آمریکا و اسراییل اینجا، اندکی داغ کردن تنور رقابت منطقه ای با عربستان آنجا و رجز خوانی میان تُهی و بی دریغ جنگی، اقتصادی، علمی، موشکی و جُز آن همه جا!
واقعیتی که در گُفته های رییس جمهور مُلاها به سُخن درآمده، تازه نیست و در این میان به تابلوی “ُکُنفرانس وحدت اسلامی” بدل گردیده. این “کُنفرانس” یکی از ابزارهای سیاست خارجی مُداخله گرایانه و فرقه ای رژیم ولایت فقیه است که در کنار رسالت ترویج و توجیه سیاست مزبور، وظیفه باد کردن جایگاه “اُم القُرا” از طریق تیمار مالی حامیان خریداری شده همچون آقای عبدالجلیل سالم، دست نشاندگان محلی از قُماش آقای نوری المالکی و سورچرانهای کارکُشته مانند آقای حامد کرزای را بر عُهده دارد.
نمونه ای از بده و بستان در این بازارهای “بین المللی” در جریان کشمکش باندهای حُکومتی بر سر پرونده آقای بقایی از پرده بیرون افتاد. آقایان احمدی نژاد و بقایی فاش ساختند که سپاه پاسداران در اوج تحریمهای فلج کننده هسته ای و هنگامی که حُکومت به این بهانه حتی از واردات دارو و لوازم پزشکی حیاتی خودداری می کرد، مبلغ هنگُفت ۵ میلیون دُلار را بین برخی از میهمانان آفریقایی نشست کشورهای غیرمُتعهد به عُنوان پول توجیبی پخش کرده است.
حاکمان کشور برای تامین امنیت و بقای خود در “وحدت” کامل با آقای مالکی، شیخ نعیم قاسم و “میهمانان آفریقایی” قرار دارند؛ در عوض اما کمترین مُدارایی با شهروندان کُرد و عرب، بلوچ و تُرکمن، سُنی و زرتُشتی، بهایی و درویش، اهل حق و پارسایی ندارند. آنها در کوه های کُردستان و بیابانهای سیستان و بلوچستان مردُم بی دفاع را به گُلوله می بندند، صدها درویش را تحت بدترین شرایط غیرانسانی به زندان انداخته اند، جوانان بهایی را از تحصیل و مادران و پدران شان از اشتغال محروم ساخته اند، خوزستان را به بیابان بی آب، بی نان و بی هوا بدل کرده اند و علیه اهل سُنت، رژیم آپارتاید را بدون ویرگول و نُقطه به کار می بندند.
جالب این جاست که مولوی عبدالحمید، امام جُمعه اهل سُنت زاهدان، که به طور نمایشی در ردیف اول میهمانان نشانده شده، به گفته خودش “به جُز تهران به خاطر برگُزاری کُنفرانسهای وحدت و تقریب مذاهب، اجازه حُضور در هیچیک از شهرهای کشور حتی مناطق سُنی نشین” را ندارد.
همزمانی سرکوب بی پرده دیگر باوران و شهروندان تُرک و عرب، کُرد و بلوچ با نمایش وحدت حُکومت با مُزدوران و جیره بگیران خارجی، مرزبندیهای سیاسی و ایدیولوژیک رژیم ولایت فقیه را با وضوح بیشتری در برابر دید جامعه گذاشته است. “نظام” استبدادی مذهبی برای بقا و امنیت خود با آقایان مالکی و نصرالله “وحدت” دارد، بر پایه همین دلایل نیز با مردُم گونه گون ایران کمر به دُشمنی بسته است.