سحرگاه یک روز در مردادماه سال ۱۳۹۴ وقتی داشتم از منزل به سمت ایستگاه متروی گلشهر کرج حرکت میکردم تا خودم را به تهران برسانم، با اتفاق غیرمنتظره و وحشتناکی مواجه شدم که نه تنها روزم را خراب کرد، بلکه آن مواجهه هولناک را تا امروز نتوانستهام از ذهنم پاک کنم.
در فضای خالی اطراف مترو، جمعیت زیادی در آن صبح زود روز تعطیل حضورپیدا کرده بودند که توجهم را جلب کرد. هرچه نگاه کردم، برروی زمین چیزی ندیدم ولی از آنچه در آسمان مشاهده کردم، بهشدت پشیمانم: سه جنازه بیجان که در هوا تکان میخوردند و تازه اعدام شده بودند.
بار گران تاثیرات روانی اعدام شاید از مهجورترین زوایای این نوع کیفر است. تاثیرات روانی دست و پنجه نرم کردن با مجازات اعدام بر خانواده محکوم به اعدام و خانواده اولیای دم، بعضا مادام العمر است. برخی جامعه شناسان براین نظرند که جامعه نیز از پیامدهای این مجازات مستثنی نیست.
شارمین میمندی نژاد، موسس جمعیت خیریه امام علی، در یکی از خانههای این انجمن از تلاشهای خود و همکارانش برایگرفتن رضایت و مهلت از اولیایدم مقتولان، در میان صداهای مداوم جیغ وفریاد و فحش و نفرین صحبت میکند: «آن قدر عذاب و درد وجود دارد که حد ندارد و خانواده اولیای دم و محکوم به اعدام علاوه بر داغی که به دلشان هست، متاسفانه باید همه اینها را تجربه کنند.»
او معتقد است چون خانواده متهم به اعدام در خلا زندگی نمیکنند، ناراحتیها و تروماهایی را که تجربه میکنند به جامعه منتقل میکنند.
میمندی نژاد که تا بهحال با کمک تیمش موفق شده برای ۴۷ محکوم به اعدام رضایت بگیرد، میگوید سهشنبهها که روز اعدام است همیشه پشت در اتاق اعدام میایستاده و تا لحظه آخر تلاش میکرده تا رضایت بگیرد.
وی درباره متهمین به اعدامی که نوجوان هستند به دویچه وله میگوید: «بسیاری از این بچهها چندین بار اعدام میشوند، یعنی چندبار تا پای چوبه دار میروند و برمیگردند. حتی اگر مورد بخشش قرار بگیرند چیزی از آنها باقی نمیماند. آنها در زندان با مجرمان خطرناک همبند هستند و بسیاراز این بابت آسیب میبینند.»
میمندینژاد همچنین میگوید نوجوانان محکوم به اعدام پر از خشم و نفرت میشوند، مردم گریزی و افسردگی از کمترین عوارضی است که در صورت رهایی از زندان به سراغشان خواهد آمد.