خامنه ای گیج و کور از مارپیچ فاجعه بالا می رود


منصور امان

ترامپ یک تشکُر به حاکمان جمهوری اسلامی بدهکار است

فقط تحریمها و بُحران کمرشکن اقتصادی نیست که بر پرتاب کشور و مردُم به گُذشته ای مشقت بار و پُر هراس مُشابه دوره بُحران هسته ای گواهی می دهد؛ موشک پرانی اخیر رژیم ولایت فقیه و باز شدن دوباره پرونده آن در شورای امنیت سازمان ملل، ایستگاه دیگری از حرکت بی توقُف حاکمیت به سمت عقب و نُقطه بی بازگشت است.

تهیه و پرتاب موشک بالستیک با توانایی حمل کُلاهک هسته ای بر پایه یک مُحاسبه ساده صورت گرفته که مبنای آن را تولید فشار در برابر فشار آمریکا و نشان دادن چشم انداز بُحران موجود به اُروپا تشکیل می دهد. مُشکل اما اینجاست که جمهوری اسلامی در اساس در موقعیتی قرار ندارد که بتواند طرفهایش را تهدید کند و باج بستاند. این فاکتوری است که حرکت مزبور را روی صفحه بازی به کیش دادن خود تبدیل می کند.

مُبتکران مانُور موشکی به خوبی در میدان آقای ترامپ بازی کرده اند. او و دستگاه دولتش مُدتها است که تاکید دارند حاکمان جمهوری اسلامی از پیمان هسته ای برای گُسترش ماجراجویی منطقه ای و موشکی سوواستفاده می کنند. اکنون “نظام” یک شاهد بی مانند دیگر برای اثبات این اتهام و توجیه پذیری فشار همه جانبه به منظور رویارویی با بُحران ناشی از فعالیتهای مزبور ارایه کرده است.

پُرسشهای مُهمی که آزمایش موشک بالستیک به میان می آورد، “نظام” را در همان نُقطه ای قرار می دهد که پیش از توافُق وین بسر می برد: هدف از گردآوری امکانات استفاده از سلاح هسته ای چیست؟ حُکومت چه چیزی را “آزمایش” می کند؟ “کُلاهک” در کُجای طرحهای آن جای دارد؟

سند موشکی، شُرکای اُروپایی جمهور اسلامی را در موقعیت نامُناسبی قرار داده است. آنها رفتارهای مُخرب حاکمان ایران را با این استدلال نادیده گرفته اند که “برجام” امکانی برای بر سر عقل آوردن و مهار آنها است. در عمل اما اُروپا در تامین این هدف نه تنها از توافُق وین جلوتر نرفته، بلکه باید شاهد آن گردد که بُحران رژیم مُلاها گام به گام به مدار پیشین خود باز می گردد. این امر موضع بروکسل را در برابر واشنگتُن به گونه توجُه پذیری تضعیف کرده است.

اُروپا با درخواست گشودن پرونده رژیم جمهوری اسلامی در شورای امنیت، به این امر واکُنش نشان داده و همزمان تلاش می کند به موقعیت سخت خود در برابر آمریکا توازُن ببخشد.

از این زاویه نیز آقای ترامپ یک تشکُر به حاکمان نابخرد جمهوری اسلامی بدهکار است. روشن آن است که موشک پرانی آنها کُمک زیادی به تحکیم سیاست کنونی اُروپا در برابر تحریمها به طور مُشخص و “برجام” به طور کُلی نمی کند.

حاکمان کشور گیج و کور از مارپیچ فاجعه بالا می روند، با هر قدم در انزوای بین المللی پُر مُخاطره تری فرو می روند و بر مشقتهای زندگی و کار مردُم کمی بیشتر اضافه می کنند. آنها مُمکن است هوس بازانه از تکرار گذشته پروایی نداشته باشند، جامعه اما مایل نیست یکبار دیگر اُستخوانهایش زیر پای سنگین اشراف فربه حُکومتی خُرد شود. آنکه به سمت تباهی می رود، بی تردید کارگر هفت تپه ای، مُعلم مشهدی و کشاورز اصفهانی نیست.