روز چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ کارگران پولادین عزم فولاد ، زنان و مردان گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، برای بیست و ششمین روز متوالی به خیابان آمدند. آنها متحد و یکپارچه به اعتصاب و تجمع و راهپیمایی خود ادامه دادند. (فیلم زیر: نه حاکم نه دولت نیستند به فکر ملت)
کریم سیاحی نماینده کارگران گروه ملی فولاد اهواز در جمع کارگران گفت:
این کشور دست یک مشت مافیا افتاده، یک نمونه گروه ملی، گروه ملی را مافیا خوردهاست. این بازار هم همینطور هر جا بروید همین مافیاست. ما میتوانیم این مافیا را نابود کنیم؛ «مرگ بر مافیا».
**************************
طرف حساب کارگران هفت تپه کیست؟
منصور امان: فشار اعتراضات کارگران هفت تپه، رییس دستگاه قضایی را از کُنام بیرون کشیده است. تهدیدها و اتهام زنی او چیزی بر تدبیرهای امنیتی و سرکوبگرانه ای که در هفته های گذشته علیه کارگران به کار گرفته شده اضافه نمی کند، اما فراتر از هفت تپه و شوش، برای مردُم سراسر کشور، کانونی که غارت ثروت و ویرانی تولید ملی از آنجا سرچشمه می گیرد را در جامه این آیت الله فاسد و سفاک مُجسم کرده است.
آقای صادق لاریجانی با روخوانی سناریوی کُهنه ای که حُکومت در پاسُخ به خواسته ها و اعتراضهای جامعه در انبان دارد، عاجزانه به پای “دُشمن” موهوم آویخت تا او را به نیزارهای قد کشیده هفت تپه و خیابانهای تبدار شوش بکشاند و به کارگران مُعترض اتهام بزند که “ابزار”ش هستند.
اگر به یاد آورده شود که حاکمان خودکامه جمهوری اسلامی خود را مُترادف “کشور” می پندارند، در این صورت نگرانی این عُضو قضایی “هزار فامیل” در باره “به هم ریختن نظم کشور” البته بجاست. کیست که امروز و در سایه مُبارزه کارگران هفت تپه نداند که چگونه یکی از بُزُرگترین کارخانه های تولید شکر خاورمیانه توسُط بالاترین مقامها و دستگاه های حُکومتی و وابستگان آن به صورت سازمان یافته غارت و اسقاط شد.
“نظم” ادعایی آقای صادق لاریجانی به این شکل است که کارخانه سود ده با حذف سوبسید دولتی و واردات شکر از سوی “داماد” و “آقازاده” به دامان زیان دهی افکنده می شود. “خودیها” و نورچشمیها به مُفت صاحب آن می شوند و هر کس قطعه دندانگیری از گوشت قُربانی را به نیش می کشد.
در پروسه این تاراج علنی که دستکم از سال ۱۳۸۶ تاکنون با انرژی تبهکارانه بی مانندی در جریان است، بیش از دو هزار کارگر اخراج و از تنها منبع درآمد محروم شده اند، دستمُزد هزاران تن دیگر ماه ها پرداخت نشده، خانواده ها گُرسنگی کشیده اند، مزایای کار حذف شده، حق بیمه به جیب غارتگران رفته و سنگینی “نظم” انسان کُش لاریجانیها، کارگران زحمتکش را به خودکُشی کشانده.
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در تمام طول این مُدت شکایت کارگران را با پوزخند و شانه بالا انداختن پاسُخ گفته، زدوبندها، مُزایده های ساختگی و اختلاس مُزد کارگران را ماله کشی کرده یا صورت قانونی داده و به بیان مُختصر، نقش تامین کننده مُحیط امن را برای غارت و چپاول نیشکر هفت تپه و لگدمال کردن کار و زندگی کارگران ایفا کرده است.
مُبارزه دلیرانه کارگران هفت تپه آرامش آقای لاریجانی و همگنان را به هم زده است. خلوتگاه تلکه بگیران و پورسانت خورها امروز آشُفته است و پدر خوانده هایی که در پس نیروی ویژه، اطلاعات، آژان پرووکاتورها، جاسوسان و چُماق به دستها مخفی شده اند، یکی پس از دیگری خود را نشان می دهند. آنها به گویاترین زبان می گویند که طرف حساب کارگران هستند و اول و آخر باید با آنان تصفیه شود.